وقتي تو يه روز دو تا پست ميذاري اونم شب از نيمه گذشته بعد مدتي سكوت حتما خيلي اشفته‌اي

خوب تو اشفتگي هم هر حرف بزني بي منطقي و تهي از عقلانيت پس بهتره كه نزني

بچه كه بودم مي شنيدم حضرت علي (ع) سرشا تو چاه مي‌كرد و درد دلشا مي‌گفت

عجيب برام سوال بود

اما حالا مي‌فهمم خوب هم مي‌فهمم

1- شايد 1 سال 10 ماهي ميشه كه با مشاركت دوستان در راستاي بازسازي فرهنگي جامعه يه مدرسه تاسيس كردم

كه حالا نگاه مي‌كنم مي بينم از چيزي كه خبري نيست فرهنگه

جالبه كه ادم با چه اهدافي پا به ميدان بذاره بعد بفهمه كلاه سرش رفته و نه تنها از آرمانها خبري نيست بلكه خودش و اعمالش ضد ارمانن

در اين زمينه بيشتر خواهم نوشت.

2- يادم مي اد چندي پيش رفتم  پيش يه دوست كه دولت نهم مدير شد (شايدم مدير بود منتهي اينجا بنده خدا كشف شد)

يه بنده خدايي اومده بود پيشش چونه ميزد پست بگيره گفتم نكن گفت باشه اما پست گرفت (شايد لياقتشا داشت و من حسودم)

حالا طرف ديگران را تاييد و رد مي‌كنه و رجلي شده به اين ميگن هنرمندي

خوب منم اگه داشتم حالا اشفته نبودم

3- تو انتخابات بدجوري تخريب مي‌شدم تخريب هم از جانب دو گروه بود و هر دو روحان يو هر دو هم خوب وظيفه شون هدايت مردم بود

و هر دو نيز از هر كسي به هدايت محتاج تر

ياد سخن اسپنوزا افتادم كه هر چه بيشتر مي‌ستيزند كمتر دين دارند.

4- سال 75 فريدن اموزش و پرورش كار ميكردم

بقيه اش يه پست كامل مي‌خواد ميذارمش برا بعد.

اين موارد چه ارتباط منطقي با هم دارند؟