یه وقتایی ادم دوست داره یه اتفاقی بیفته خوب نمیفته و گاهی ادم منتظر هیچ اتفاقی نیست اما میفته. از روز سه شنبه بعد از ظهر تا کنون سه چهار بار یه تصمیم گرفتم یه کار انجام بدم. تردید تردید دیگه و ادم مردد فقط فرصتا را میسوزونه! به نظرم یه جایی دو نفر شایدم […]
و لا یمکن الفرار من حکومتک!
قرارمون با دیده بان بر این بود اسفند ۹۴ یکیا یه جایی گیر بندازیم و سه دهه رانتخواری تسویه کنیم. برا همین عقب نشستم. اما گریخت دارم فکر میکنم این فرار بازی بود یا یه اتفاق!! شاید تا سال ۹۶ معلوم بشه یا حداقل شفاف تر بشه. از دیشب ذهنم بدجور درگیر فرار عجیبش از […]
تو در چشم نقاش و پنهان ز چشم!
تو جان و جهانی کریما مرا چه جان و جهان از کجا تا کجا که جان خود چه باشد بر عاشقان جهان خود چه باشد بر اولیا نه بر پشت گاویست جمله زمین که در مرغزار تو دارد چرا در آن کاروانی که کل زمین یکی گاوبارست و تو ره نما در انبار فضل تو […]
اراده خدا!
همیشه همین جوره! یه جایی که فکرشا نمی کنی یا منتظر نیستی یا منتظر چیز دیگه ای هستی اتفاقاتی میفته که تعجب برانگیزه! اما یه جاهایی هم اتفاقاتی میفته همونجوری که باید بیفته! خدا با تمام قدرت و حکمتش کار خودشا میکنه و دیگرانم زور خودشونا میزنن! باید نشست به تماشا! عصبانیت برخی دوستان تماشاییه!!! […]
برای تک ستاره هستی!
نگارا نگارا مرو از برم به فصل شکفتن مکن پرپرم همه هستی من ز عشق تو شد مزن تیشه بر ریشه و پیکرم خیال رخت گشته رویای دل شده غرق مهرت سر و پای دل چو عاشق شدم خو شدم سوختم دلم وا دلم وا دلم وای دلم به جادوی چشم تو شیدا شدم ز […]