دوم آنکه، فرهنگهاي سياسي ملي شامل مجموعهاي از ادراكات مشترکي هستند که زمينهي لازم براي اصول عدالت اجتماعي را تشکيل ميدهند. همانگونه که اعلام کردم، ايده عدالت اجتماعي چنين دلالت ميکند که هم در مورد مباني که بر اساس آنها مردم ميتوانند ادعاهاي منصفانهاي نسبت به منابع داشته باشند و هم در مورد ارزش […]
عدالت ۲۴
نخست اينکه، هويت ملي تمايل به خلق پيوندهاي محمکي از انسجام ميان افراد سهيم در آن دارد، پيوندهاي بسيارمستحکم که تفاوتهاي فردي، مذهبي، قومي و غيره را تحت الشعاع قرار ميدهند. اجتماعي که به اين صورت شکل گرفته باشد تبديل به گروه مرجع طبيعي ميشود که در اين زمان مردم از خود ميپرسند آيا سهمي […]
عدالت ۲۳
در ادامه وقتي طرحريزي نظريهي عدالت اجتماعي را تمام کردم باز به سوال اول و به دفاع از خود خواهم پرداخت. اما دربارهي سوال دوم پيشتر استدلال کردم که وقتي اصول عدالت، نظير اصولي که در اين کتاب مورد تجزيه و تحليل و دفاع قرار گرفتهاند، در وهلهي اول اصول نياز، شايستگي و برابري، جهاني […]
عدالت ۲۲
سراسر بحث در مورد «توزيع ميان افراد يک جامعه» و «ساختار اصلي يک جامعه» صحبت کردهام بدون آنکه به معناي «جامعه» در اين عبارت اشارهاي داشته باشم. خاطر نشان کردم که نظريهپردازان عدالت اجتماعي تا راولز اينگونه فرض کردهاند که نظريههاي آنها بدون آنکه براي توجيه اين فرضيهها تلاشي صورت دهد، در درون جامعهي سياسي […]
عدالت ۲۱
تصور عدالت اجتماعي بر حسب چگونگي توزيع امتيازات و نواقص بين افراد جامعه از سوي ساختار اصلي جامعه، نيازمند آن است که بيش ازحد دست و پاگير نباشد و نيز مشروط به اينکه هم «امتيازات و نواقص» و هم «ساختاراصلي» به شکلي گسترده درك شوند. ارتباط سلطهگري و استضعاف در اين تصوير، ترسيم شدهاند زيرا […]