عدالت ۱۰

به هنگام بيان اين مطلب که عدالت اجتماعي به چگونگي توزيع امتيازات و نقصان‌هاي بين افراد جامعه مربوط است ، بايد مراقب باشيم تا استنباط ما از «توزيع کردن» بيش از حد تحت الفظي نباشد. به خصوص، بايد از اين انديشه اجتناب کنيم که موسسات مرکزي توزيع کننده‌اي وجود دارند که سهميه‌ي منابع افراد را […]

عدالت ۹

بنابراين اين‌ها مواردي مرزي هستند: عدالت اجتماعي در ارتباط با روشي است که با آن منافع و مسووليت‌ها براي افراد بر اساس اين فرضيه مقرر مي‌شود که اين منافع و مسووليت‌ها مي‌توانند به عنوان ارزشي در نظرگرفته شوند که نسبت به فرد خاصي که قرار است آن‌ها را دريافت کند، مستقل عمل مي‌کند. تا جايي که […]

عدالت ۸

چنين بر مي‌آيد که ايده‌ي عدالت اجتماعي تنها زماني معنادار مي‌شود که علي‌رغم مخالفت‌هايي در زمينه‌ي ارزيابي فردي، اجماع گسترده‌اي در مورد ارزش‌هاي اجتماعي در گستره کالا، خدمات و فرصت‌ها وجود داشته باشد. ما مي‌توانيم به وضوح در مورد عادلانه يا ناعادلانه بودن توزيع معين درآمد بحث کنيم. زيرا مي‌توانيم علي‌رغم ارزيابي‌هاي متفاوت شخصي از […]

عدالت۷

اجازه دهيد کار خود را با سعي در تعيين حدود موضوع اصلي عدالت اجتماعي در زمينه‌ي امتيازات و نقطه ضعف‌هايي آغاز کنيم که اين موضوع در پي تنظيم توزيع آن‌هاست. فهرست ابتدايي اين امتيازات حداقل بايد مواردي نظير پول وکالا، ملک، شغل و مقام، آموزش، مراقبت‌هاي بهداشتي، مصلحت و مراقبت از کودکان، تشريفات و پاداش، […]

عدالت ۶

  اصول ديگر عدالت با اين مفهوم صريح قابل تطبيق نيستند. براي مثال، ممکن است اين سوال مطرح شود که آيا منصفانه است که مردم مجبور به زندگي در زير خط فقر باشند، مثلاً مجبور باشند در زير پناه‌گاه‌هاي مقوايي بخوابند. اما در اينجا حتي سوال عليه پيشينه‌ي جامعه‌اي مطرح مي‌گردد که اعضاي آن غالباً […]