چون پیشنهاد یکی از دوستان بحث غرور بود لطفا نظرات خود را در این زمینه بنویسید
البته غرور یه صفت مذموم منتهی عزت نفس یه ارزشه.
مرز بین این دو کجاست ممکنه یه رفتار از نظر کسی غرور نباشه بلکه عزت مندی باشه اما از زاویه و نظر کسی غرور تلقی شه.
همچنین راه مبارزه با صفت مذموم چیست؟
وظیفه ما در برابر یه ادم مغرور چیست؟
در دعای امام سجاد (ع) می خوانیم : «واعزّنی و لا تبتلینّی بالکبر؛ خدایا! به من عزت ده لکن مرا به تکبر مبتلا نکن»
منبع: صحیفه سجادیه، دعای مکارم الاخلاق.
با اینکه بعضی از دوستان نظرشون این بود که راجع به غرور صحبت بشه حالا صحنه را خالی کردند یا این که ضرورتی در این بحث نمی یابند
سلام
به نظر من عزت نفس یعنی طرز تلقی که فرد راجع به خودش داره و در واقع ارزشیه که یک شخص برای خودش قایله.حالا اگه این ارزشی که شخص برای خودش قایله خیلی کم باشه ،دچار خود کم بینی میشه و اگه خیلی زیاد باشه دچار غرور و تکبر.پس تمام تلاش فرد باید در راستای نگه داشتن این حد وسط باشه. به نظر من اگه بخوایم مرز بین این دو رو از هم تفکیک کنیم ،لااقل به لحاظ تئوری و نه به طور قطع در عمل،بایدگفت که آدم مغرور ،خیلی وقتا ویژگیهای مثبت خودشو در اوج میبینه و خصوصیات منفیشو یا نمیبینه یا خیلی کمرنگ میبینه و درست عکس این قضاوت رو در مورد اطرافیان خودش داره.یه جایی یه جمله خیلی قشنگ خوندم که می گفت :خودپسند خودش رو تک میدونه و به همه نمره تک میده که این عینا تایید نوشته های قبله.
اما در مورد راه مبارزه با این صفت میخوام به مولا علی (ع) استناد کنم. ایشون در حکمت 454 می فرمایند:فرزند آدمی را با فخر فروشی چه کار؟او که در آغاز نطفه ای گندیده و در پایان مرداری بدبوست.نه می تواند روزی خویشتن را فراهم کند ،و نه مرگ را از خود دور نماید.
اگه هر آدمی یه لحظه به کوچیکیه بی اندازش در برابر بزرگیه بی حد خداوند فکر بکنه اون وقته که دیگه غرور بی معنا میشه .
در مورد نحوه ی برخورد با آدم مغرورم بایدبگم که به نظر من شاید کمتر آدم مغروری پیدا بشه که خودش فکر کنه که مغروره مگه از طریق بازخوردایی که دیگران بهش میدن وگرنه اگه پای بحث با آدمای مغرور بشینی فکر میکنن که فقط عزت نفس بالایی دارن و این از نظر خودشون اصلا بد نیست.از طرفی فکر می کنم این که ما چه رفتاری رو پای غرور یه نفر بذاریم یا پای عزت نفسش یا همینطور اینکه اون طرف چه فکری در مورد خودش میکنه تا حد زیادی به تربیت خانوادگی و شرایطی که هرکی از کودکی تا به حال داشته مربوط میشه و با این اوصاف من معتقدم که ما مسئولیت خیلی خاصی در مورد شخص مغرور نداریم و باید بذاریم خودش به وضعیت خودش پی ببره و فکر می کنم اگه قراره عکس العملی نشون داده بشه باید با آدم مغرور عینا رفتاری مشابه خودش در پیش بگیریم.
سلام
من همون دانشجویی هستم که این موضوع را پیشنهاد دادم و از دکتر تشکر می کنم به خاطر اهمیت دادن به نظر دانشجوهاشون. صحنه رو خالی نکردم اما این مشکل خودم بود و دوست داشتم نظر دوستانو بدونم تا بتونم مسئله ای که واسم پیش اومده بود را حل کنم اما انگار دوستان علاقه چندانی ندارن در این مورد بحث کنن.
هر شب سر می زنم اما انگار خبری نیست.
خانم جعفری مرسی از نظرتون. اما هنوز این سوال برای من باقیه که اگه کسی رفتاشو تجزیه و تحلیل کنه و ببینه که اینطور نیست که خودشو تک بدونه و به بقیه نمره تک بده. در درونش می بینه که آدما رو به شدت دوس داره و خوشش میاد بهشون کمک کنه اما در ظاهر مغرور به نظر می رسه اما در باطن اینطور نیست. طوری که همون آدمایی که می گفتن مغروره وقتی بهش نزدیکتر میشن اعتراف می کنن که اشتباه کردن. بعد یه سوال دیگه هم مطرحه و اون اینکه آدم مغرور از نظر عزت نفس چه وضعیتی داره؟ آیا ممکنه کسی مغرور باشه اما عزت نفسش پایین باشه؟ رابطه این دو تا چطوری بیان میشه؟
من هم آمدم عرض كنم تا اطلاع ثانوي نظر نميدم. مگه من چيكار كردم اينقدر پشت سرم حرف ميزنيد؟ دوست دارم يه بار صميمانه از اساتيدم بپرسم: اساتيد گرامي يك دانشجوي خوب از نظر شما چه ويژگيهايي داره؟ و اعتقادم بر اينه كه اكثر اساتيد ما اگر كسي دزد ، دروغگو، فاحشه، بي پدر مادر، معتاد و…. باشه ولي پاچه خواري كنه و زبانش را ببنده ترجيح ميدهند به هر انسان سالم وپاكي كه از ابتدايي ترين حقوقش دفاع كنه. برام اهميتي نداره چطور قضاوت كنيد! خوشا كساني كه در پيشگاه حق روسفيدند. مرده شور آينده شغلي را ببرند كه بخام به خاطرش ريا بورزم. استاد تو كلاس دكتري ميگه معرفت شناسي با روش شناسي ارتباط نداره ولي من بايد خفه بشوم كه منطقي به نظر برسم. عق
دوم غرور يعني اينكه به خاطر رسيدن به اهدافت، شخصيت خودتو را نزد هركس و ناكس پايين نياوري ……………..
برخی آدمها ظاهرشون اینطور نشون میده که مغرور به نظر بیان به چند دلیل:
1- ابروهاشون به شکلی هست که از اونا آدم هایی جدی و تا حدودی مغرور میسازه!
2- کم حرف هستن و این باعث میشه ما فکر کنیم خودشون رو خیلی قبول دارن که سعی می کنن چیزی نگن و حتی در اکثر اوقات از معاشرت با یک جمع بیزارند! و این باعث میشه فکر کنیم اونا خیلی تکرو هستن در حالیکه اینطور نیست و اونا فقط از تنهایی بیشتر لذت می برن.
3- کاری به کار کسی ندارن! و این باعث میشه با ما کمتر در ارتباط باشن و ما فکر کنیم اونا خیلی خودشونو رو تحویل می گیرن و به کسی بهایی نمی دن در حالیکه این یک خصیصه بسیار خوبی هست که سعی نمی کنن توی هر آب گل الوی شروع به ماهی گیری کنن…
4- حرف نمی زنن اما وقتی حرف می زنن نظرشونو قاطع و رک و راست میدن! همین باعث میشه ما حس کنیم خیلی از خود راضی هستن در حالیکه بنده خدا فقط خواسته نظرشو بگه…
من به شخصه با این آدم ها بسیار در ارتباط بوده ام و به این نتیجه رسیده ام که این آدم ها اتفاقا بسیار دلسوز، مهربون، احساساتی و علاقه مند به یاری و کمک به دیگران هستند در حالی که یک حسی به نام «کمرویی» باعث میشه همه این خصایص خوب در درونشان جلوه گر نشود و ما بر اساس همان ظاهر مبارکشان حکم به مغرور بودنشان بدهیم….
با برخی از دوستان موافق نیستم
از منظر تخصصی بین غرور و عزت نفس خط باریکی است اینکه دوستان غرور و عزت نفسا به هم گره میزنند سوال برانگیزه
تشخیص غرور از عزت نفس کار شخص ثالث نیست کار خود فرد هر چند ممکنه در اثر زیاد شدن قضیه بر ملا بشه
اینکه دوستان صراحت یا کم حرفی را با غرور یکی تلقی کردن هم خیبلی سوال برانگیزه
در خصوص نظر مامن اینازم خوب چه اشکالی داره یه استاد بین معرفت شناسی و روش شناسی ارتباطی برقرار نکنه این که ناراحتی نداره نظرشا گفته
شما اثباتشا باید تو کاراتا نشون بدی نه توی بحث کلاس و نه تو کامنت گذاشتن تو وبسایت من
عیب است بزرگ برکشیدن خود را
از جمله خلق برگزیدن خود را
از مردمک دیده بباید آموخت
دیدن همه کس را و ندیدن خود را
من فکر می کنم کسی که عزت نفس داره کریم ترین افراده نسبت به دیگران و همیشه در نگاهش پنجره ای باز داره برای بقیه افراد . کریمانه از خطای دیگران می گذره.در قید و بند نام و نشان و شهرت و … نیست.صادق و یکرنگ و یکروست نسبت به اطرافیان و وجودش مایه آرامشه برای اونها و بدون شر.البته نه به این معنی که اجازه بده هرکسی هر طور رفتاری باهاش داشته باشه.آدم دارای عزت نفس نزد خود برای خود ارزشی قائل نیست و شان و منزلت خیالی برای خودش نمی سازه.
اما آدم مغرور کسیکه همیشه سعی می کنه موضع خودشو حفظ کنه نسبت به قضایا.چه این موضع بر حق باشه و چه بر باطل.به قول ناپلئون آدم مغرور به صدای دین و عقل گوش نمی دهد.اینگونه افراد به طور عمده دچار نوعی خود برتر بینی و اعتماد کاذب هستند.هرکس به اونها میرسه موظفه احترام کنه و نظرشون رو بپذیره.
ولی خوب تشخیص مرز این دوتا خیلی سخته.مهم نیست نگاه اولیه افراد به ما چه طوره؛مهم شناختیه که در تداوم ارتباط برای اونها حاصل میشه.البته شاید اینکه یه نفر سخت میتونه یه ارتباط رو با دیگری برقرار کنه اشتباها از جانب دیگران به حساب مغرور بودنش گذاشته بشه.
چون غرورصفتی مذموم و عزت نفس صفتی ارزشیه ؛ به نظرم آدم مغرور دارای عزت نفس نیست.دچار اعتماد به نفس کاذب و خیالیه.البته نمیدونم میشه این دو تا صفت رو کامل در تقابل و ضدیت با هم قرار داد یا نه.
البته تردیدپیدا کردم که شناختم از صفات مختلف قاطی شده باشه با این وجود برداشتای خودمو نوشتم.
اشنای گرامی با سلام
من در شروع بحث یه خط کشیدم بین عزت نفس و غرور
جالبه در اولین کامنت دعایی که از صحیفه سجادیه نقل شده خط را تایید می کنه
عزت نفس همینه که ما برای خود ارزش قایل باشیم
و غرور همونجوری که شما هم اشاره کردید ارزش قایل شدنه منتهی کاذب یا بیش از حد به نظر من معیار تشخیص خود شخصه نه دیگران چون هر کسی بهتر از دیگران میدونه چکارس
البته در روابط نزدیکتر و صمیمی تر میشه ادما هم دیگه را بهتر می شناسن و از عیوب و محاسن هم با خبر می شن اما متاسفانه گاها بر اساس ظواهر در مورد دیگران قضاوت می کنیم حالا چه خوب تلقی کنیم چه بد چون بر اساس شناخت درست نیست نارواست
مامان ایناز با سلام
اینکه تهدید کردید نظر ندید خوب ندید مثل خیلی دیگه نظر نمیدن
اینکه گفتید من چکار کردم پشت سرم حرف میزنید اگه منظورتون منم که من هر حرفی داشته باشم محکم جلوی رویتان میزنم
چرا پشت سرتان و اگر کس دیگه ای حرف زده خوب به من چه
در مورد ویژگی های دانشجوی خوب هم باید از اساتیدتون بپرسین اما اگر غرض از اساتید باز منم
سعی می کنم در بحثهای اتی به ان بپردازم
در مورد شخصی شما هم در شوخی و جدی هام اون چیزی که به عقل ناقصم میرسیده را گفتم
اینکه گفتید اکثر اساتید فلان را به فلان ترجیح می دهند بازم خودشون باید پاسخ گو باشند واگر منم جزء اونا به حساب اوردید به شدت تکذیب می کنم
من چیزی که فکر کنم به رشد دانشجویان اعم از کارشناسی ارشد و یا دکتری کمک می کنه را بهشون می گم البته شخصیت ها و ظرفیت ها متفاوت لذا برخورد ادم هم متفاوته اما اینکه شما یه نتیجه گیری از زاویه خودتون داشتید جالب نیست. حداقل تا حدودی نارواست
د رمورد استادم نظرما گفتم شما حقانیت خودتونا جور دیگه ای باید ثابت کنی حداقلش اینه که من با روش شما مخالفم.
بلاخره ما همیشه دیگران را نقد می کنیم خیلی بده که خودمون نیز عیب و افت هایی داشته باشیم من فکر می کنم رفتار و کردار ما به گونه ای باشه که اگه ادمای دیگه تو یه چنین شرایطی با ما همون برخورد و … داشتند خودمون ناراحت نشیم
پرداختن به بعضی چیزا مشکلی را حل نمی کنه پس دلیلی وجود ندارد که بپردازیم
فکر نمی کنم الا و لابد بین ریا و فکر و رفتار منطقی ارتباطی برقرار بشه مگه در مواردی خاص.
با تعریف غروت مخالفم
من فکر می کنم چیزی که شما تعریف کردین دقیقا عزت نفسه و مورد تایید و مثبته
انچه که مذمومه اینه که ما ادمای بیشتر از قد و اندازه خودمون برای خودمون شان قایل شویم.
سلام استاد گرامی
اگر بخوایم توجه کنیم به این موضوع که برخی گمان می کنند عملشون درسته در حالی که دارند به خطا میرن نمیدونم بازم میشه در نظر گرفت معیار تشخیص خود شخصه نه دیگران ؟ یعنی اینکه خوب گاهی فرد در قضاوت در مورد خودش به خطا رفته و به خاطر همین خطاهاست که هنوز در مسیر قبلیش میره.
تازه اگرچه که قضاوت های دیگران گاهی نارواست.اما ما در مقابل شناخت های نادرستی که مبنای قضاوت نارواست هیچکاره ایم…
در مورد غرور خواستم بگم آدم مغرور همیشه زیادی خودشو تحویل میگیره و همین اونو دچار این صفت مذموم میکنه.
سلام
با قسمت اول اخر حرفتون موافقم
منم نگفتم قضاوت نکنم اما سطحی و بدون شناخت قضاوت نکنیم با قسمت دوم حرفتون مبنی باید قضاوت کنیم و طرف را هدایت کنیم ولو انکه خطا کنیم موافق نیستم
دلیلی نداره برای اینکه من اشتباه کردم شما اشتباه کنید تا مرا از مسیر اشتباه خارج کنید.
ممکنه کسی که از نظر ما مغرور خیلی هم متواضع باشه یا به دلیل که اتفاقا برای خودش کاملا منطقیه تصمیم گرفته باشه خیلی وارد بعضی حلقه ها و بحث ها نشه ظاهر قصه اینکه مغروره اما حقیقت چیز دیگه ایه
البته ما باید در برابر اطرافیان و دوستانمون حساس باشیم و اگر می تونیم کمکشون کنیم منتهی اول مطمئن شیم طرف مغروره
من تمام مسایل و مشکلات را در همین شناخت می بینم یعنی همونی هم که مغرور شناخت درستی نداره به صورت غرور درش (یا ممکن هر صفت ناپسنده دیگه ای ) جلوه گر میشه. حالا برای حل چنین مشکلی خودم ما هم یه جور دیگه تو همون مسیر بیفتیم تا حدودی نارواست
سلام به دانشجوی عزیزی که این موضوع رو مطرح کردن
نمی دونم چه چیزی موجب آزار شما از درون شده ولی این که میگین همه رو دوست دارین و دلتون میخواد به همه کمک کنین همین کافیه ،چون دلیلی نداره همه رو از خودمون راضی نگه داریم یا این که نظر مثبت همه رو جلب کنیم ،البته این نظر شخصیه منه ،اما راجع به سوالای بعدیتون فکر می کنم تو کامنت اولم نظرمو دادم گرچه آقای دکتر اعتقاد داشتن که درست نیست.
خانم جعفری سلام
من کدوم خرف شما را قبول نداشتم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام آقای دکتر ، وقتتون بخیر
برداشت من این بود که مخاطب قسمت اول از دیدگاه 7 من بودم ،اگه اشتباه کردم که پوزش می خوام ولی اگه برداشت من درست بود من متوجه نشدم که چرا نمیشه بین غرور و عزت نفس یه رابطه ای برقرار کرد ، چون این طور که من متوجه شدم شما تو دیدگاه 9 گفتین که عزت نفس اینه که برای خودمون ارزش قائل باشیم و غرور ارزش قائل شدن کاذبه و منم همین مضمونو ،منتها با بیان دیگه تو کامنت اولم اشاره کردم،به تعبیری حرف شما و من در یک راستا بود ، اگه اشتباه می کنم خوشحال می شم که منو راهنمایی کنین.
(راستی استاد می خواستم بگم سوالتون آخر سوال تعلیم و تربیتی بود ، حرف نداشت ، مغز منو که خیلی به تکاپو انداخت )
سر کار خانم دانشجو
با سلام
من گفتم بین عزت نفس و غرور گره نزنید نگفتم ارتباطی نیست اتفاقا من گفتم یه خط باریکی وجود دارد که این طرف عزت نفس و اون طرف غرور یعنی یه خط مرزی هست اما بعضی دوستان به نظر من این دو را با هم مخلوط کرده بودند. منم که بعد نظر شما را دیدم با نظر خودم مقایسه کردم دیدم حرفمون یکیه برا همین پرسیدم کدوم حرفا قبول نداشتم.
در هر صورت انتظار بیشتری از دانشجویان علوم تربیتی داشتم در شرکت در این بحث که متاسفانه براورده نشد
سلام آقای دکتر ، وقتتون بخیر
برداشت من این بود که مخاطب قسمت اول از دیدگاه 7 من بودم اگه اشتباه کردم که پوزش می خوام ولی اگه برداشت من درست بود من متوجه نشدم که چرا نمیشه بین غرور و عزت نفس یه رابطه ای برقرار کرد ،چون این طور که من متوجه شدم شما تو دیدگاه 9 گفتین که عزت نفس اینه که برای خودمون ارزش قائل باشیم و غرور ارزش قائل شدنه کاذبه و منم همین مضمونو منتها با بیان دیگه تو کامنت اولم اشاره کردم ، به تعبیری حرف شما و من در یک راستا بود ، اگه اشتباه می کنم خوشحال می شم منو راهنمایی کنین.
(راستی استاد می خواستم بگم سوالتون آخر سوال تعلیم و تربیتی بود ، حرف نداشت ، مغز منو که خیلی به تکاپو انداخت)
آقای دکتر من فکر می کنم شاید دلیل اینکه مباحث نتونست رضایت شمارو جلب کنه اینه که خیلی از ما بر اساس تجربیات ، نوع ارتباطات و برخوردای شخصیمون موضوع رو تحلیل کردیم و به تعبیری شاید تحلیلامون بیشتر احساسی بود تا این که مبنای تخصصی و علمی داشته باشه (لااقل در مورد من که تا حد زیادی این مورد صدق می کرد)
سلام
از آقای دکتر نوروزی که این موضوعو مطرح کردن تشکر می کنم و از همه دوستانی که در این مورد نظراتشونو نوشتن ممنونم
روی نظراتتون فکر کردم. اما راستشو بخواین جواب قطعی نگرفتم اما حرفاتون مفید بود و بهم کمک زیادی کرد.
ممنون
موفق باشین
جناب اقای یا سرکار خانم دانشجو
با سلام
از نظر من ادم یه شانی داره که باید این شان را حفظ کنه این میشه عزت نفس یا تن ندادن به هر کاری که ارزش ادمی را پایین بیاورد.
اما گاها ادمی بی دلیل برای خود ارزش قایل و این امر با توجه به شان انسانی نیست چرا که شان انسانی انسان با این صفت ناسازگار است. برای مثال با توجه به جایگاه مقام، ثروت و …. برای خود شان قایل است و دیگران را نیز در حد خود نمی بیند و یا تحویل نمی گیرد که این امر غرور و نخوت نام دارد
بر اساس اموزه های دنی ما چیزی که به انسان شان انسانی داد و سجده ملائکه را برای وی الزامی نمود معرفتی بود که این امر یعنی داشتن معرفت (نه مدرک ) می تواند انسان را سنگین و با شخصیت تر کند.
البته برخی از دوستان سکوت یا عدم دخالت افراد در برخی قضایا را هم غرور تلقی کرده بودند که ضمن احترام من با نظرشان مخالفم
در اموزه های دینی ما دخالت در مسایلی نهی شده که این امر ممکن است اگر از روی ظاهر قضاوت شد غرور تلقی گردد لذا نظر من ان بود که با شناخت بیشتر قضاوت گردد وسطحی نگر نشود
چنان چه مشخص شود که کسی مغرور است راهکار جدی همانند وی برخورد و عمل کردن است