متاسفانه تو جوامع توسعه نیافته ادما فقط دنبال حق میگردن بدون آنکه وظیفه شونا انجام بدن. کسی وظیفه شا به درستی انجام نمیده و بعد انتظارات نا به جایی داره و بعد هم طلبکاره. نمیدونم کی باید یاد ادما بده که یه وظیفه ای هم دارن اونقدر جای حق و وظیفه گم شده که ظاهرا ادمای کمتر وظیفه شناس طلبکارتر و خودشون ذیحق تر میدونن و اونایی که کارشونا درست انجام دادن بدهکارند. هر چند حوصله پرداختن به مصادیق ندارم اما متاسفم که چرا ادم باید در چنین فضاهایی باشه که ادما بدون انجام وظیفه ای توقع داشته باشند. چرا این ادمای نسبتا مدعی یاد نگرفتند اول به تکالیف خودشون عمل کنند و چرا عملکرد غلط دیگران باید توی صورت ادمایی باشه که کارشون درست انجام میدن. این نشون میده که افول عقلانیت فقط تو رسانه و صدا و سیما نیست بلکه مدرسه و دانشگاهم بیماره و نیاز هستش که جراحی بشه بلکه یه درجه ای از عقلانیت در جامعه جریان پیدا کنه. هر چند با این وضعیت امیدی نیست مگر آنکه بعضی ادما از خودشون بگذرن.
سلام
کم لطفی می فرمایید در حق جامعه!
چقدر نگاه از بالا می کنید!
سیاه نمایی می فرمایید این خبرام نیست.
سلام
خوب شما منتقد هستید
پس حق باشماست!!!!
اما وضعیتی که تو جامعه هست هست به حرف من و شما نیست
در ضمن من پایین و بالایی نمی بینم
من از افق موازی نگاه می کنم
یکی از اصول نقد که شما به عنوان انسانی همیشه منتقد رعایت می فرمایید و حق یه منتقده!! نگاه از بالاست. نگاه اگه موازی باشه نقد مشکل دار میشه نگاه موازی پهنه زیادی رو نمی بینه و نگاهش هم به فراخور افق دیدش جزئی خواهد بود من اگه اسم نگاه از بالا رو اوردم منظورم منتقد بودنتون بود پس اگه نگاهتون موازیه که شرمنده اصول نقدتونم مشکل داره.(ببخشیدا من حرف زدنم صریحه و بی ملاحظه)
راجع به نقد هم تعریفش جدا کرده سره از ناسره هستش خوب و بد رو میگن نه فقط عیب رو که نا امیدی رو بیشتر کنه و بعد راه حل می دن.
اینکه فقط عیب بگیم و راه حل ندیم نمی دونم شما بگید اسمش چیه؟!
حتما عواملی جامعه رو به این سمت برده اون عوامل چین و چطور می شه حلش کرد؟
آیا همه افرادی که دنبال حقشونن تو جوامع توسعه نیافته وظیفه شونو انجام ندادن؟ شایدم واقعا حق دارن. اصلا از کیا طلبکارن؟ شاید تو این لورد هم حق دارن و…
اول که متنتونو خوندم خیلی برام جالب بود و لوافق با نوشته تون بودم یو کم هم سعی کردم ببینم خودم چطور؟ طلبکارم؟ بدهکارم حق دارم؟ ندارمو بی خود دنبالشم؟ وظایفمو انجام دادم و پی حق لی گردم؟ از چه فرد یا افرادی حقمو مطالبه می کنم؟ مطالبه حقم از اونا کار درستیه…؟؟ ولی بعدش دیدم اگه انقدر جزئی نگاه کنم و بعد خودم به بقیه برسم خیلیا زیر سؤال می رن پس بهتره برم از زاویه دیگه ای نگاه کنم و فقط به عنوان منتقد صحبت گوینده رو نقد کنم.
نمیدونم چرا “م” نوشتن من “ل” میخوره اینم عجیبه لابد مشکل از سایت شماست مشکل رو حل بفرمایید من صاحب حقم و ایضا طلبکار!!
سلام
به نظر من هيچ نيازي نيست از بالا نگاه كنيم يا از پايين ، يه كم كه سرمون را بيشتر بچرخونيم در همين سطحي كه هستيم نه بالا نه پايين دقيقا اين مساله نمود داره بروز و ظهور داره نمونه ها اونقدرعيني و واضح هست كه نيازي هم به اثباتش نيست
حقيقتا افول عقلانيت داره مردم را بيچاره ميكنه تا كي با خودمون بايد تعارف داشته باشيم؟
استاد به دانشگاه و مدرسه اشاره كردند مدرسه اش را با اطمينان فراوان ميدونم …….
بعضي از ماها بدون تعارف فقط دنبال راحت طلبي هستيم مثلا كي گفته يه معلم كه بايد هر موقع بهش نياز بود بنا بر وظيفه اش تو مدرسه حاضر باشه توي ايام امتحانات بارشو روي دوش اين و اون بندازه و اونجوري كه بايد وظيفه شو انجام نده تازه وقتي ازش تكليف خواسته بشه همچين دادو هوار راه ميندازه كه انگار چه خبره…….يه نمونه
ديروزيه همكاري به جاي اينكه تو برنامه مراقبتش بنويسن ساعت 10 به خاطر يه جابجايي ضروري نوشته بودند9 و خب ايشون يك ساعت زودتر اومده بود مدرسه بعد كه فهميد امتحان ساعت ده شروع ميشه برا اين يك ساعت خدا ميدونه چي كه ديگه نگفت مدرسه را گذاشت روي سرش خب بابا بي انصاف الانم بشين تو اين يك ساعت به دانش آموزات برس مگه وظيفه تو غير از اينه مگه تو از اول دي تا 20 دي كلا چند ساعت اومدي مدرسه كه طلبكار ملتي؟؟؟ همين آدم وظيفه نشناس توقع داره موقع اهدا تشويقي و فلان امتياز جزء برگزيده ها باشه و اگه نباشه همه را به سيخ ميكشه همش منم منم دارن كم كار ميكنن هميشه هم طلبكارن اين فقط يه نمونه كوچيك بود وگرنه آدم اگه بخواد همشو بگه مثنوي هفتاد من كاغذ ميشه …
تا كي يه عده اين طور بتازن و يه عده از خودشون بگذرند ؟؟؟؟؟ خدا ميدونه اگر نبود از خودگذشتگي يه عده وظيفه شناس عمرا اگر چرخهاي فرهنگ و اقتصاد مي چرخيد
مگه اين عده كه معدود هم هستند تا كي و چه قدرميتونن بار و فشار اضافي را تحمل كنن
ما بايد بپذريم كه كار مطلوب و كار سالم با راحت طلبي و كار آسون خيلي فرق داره
ما بايد ياد بگيريم هر جا كوتاهي كرديم و وظيفه خودمون را درست انجام نداديم حق نداريم ديگران را به ناحق مورد بازخواست قرار بديم و ضعف خودمون را گردن ديگران بندازيم
اگر هر كسي در حد توانش ضعف هاش را بپذيره و سعي كنه اونا را برطرف كنه اون موقع هيچ كس در حق هيچ كس كم لطفي نكرده
شما به جای عیب جویی در مورد سایت من صفحه کلید خودتونا درست کنید؟!!!!!!!
در مورد نقد پس معلومه نقد و معنی نقدا هم بهتون یاد ندادن که اینجوری تعریف می کنید اون نقدی که شما تعریف کردید ما بهش میگم نقد دگماتیک و منم نظری ندارم( قبول ندارم). البته بعید میدونم شما هم قبول داشته باشید منتهی خوب حق با منه شما تقصیری ندارید اونایی که باید وظیفه شونا انجام میدادن ندادن
قبول نیست اعتراض دارم!
من تو همه نظرایی که می ذارم یه چاشنی غیر جدی میذارم اما همه چی جدیه!!!
راستش یادم نیست که تو تعریف نقد، نصیحت و مدح که داشتیم ناقد از بالا نگاه می کرد یا ناصح! اشتباه از منه اون شخصی که اینا رو می فرمودند درست گفتند.
درباره شعر و زبان حافظ که اجتماعی و منتقدانه ست و سعدی که ناصحانه است… شاید یه کم قاطی کردم ببخشید اما کسی راجع به چیزی مقصر نیست ما خودمون مقصریم.
بازم سلام
تقابل حق و وظيفه
ممنون نكته خوبي ياد گرفتم. حقت بخواهي درحالي كه وظيفه انجام نميدي.يا برعكس وظيفه انجام بدي و حقت ندند.
به خودم امیدوار شدم!!!!!!!!!!!!