در روزهای اخر سال ۹۴ از قیل و قال دنیا دل کندیم تا آغاز سال ۹۵ هم کاری به دنیا و آنچه در آن است راحت باشیم!! مگر شد و مگر گذاشتند!! با این وسایل ارتباط جمعی و امکانات مگه میشه از دست قیل و قال دنیا راحت شد؟؟
پ ن:
۱- عاشق مهربونی خدام! خدای هستی!!
۲- متهم شدم به اینکه کارهای نادرست انجام دادم. دوستاما دوست دارم خیلی وقتا با تمام فاصله هایی که داریم به هم نزدیکیم اونقدر که اگه ماه ها هما نبینیم مثل هم فکر می کنیم حدود بیست روز دارم فکر میکنم فعل کدام یک از ما حرام تر است. انکه خطا کرد در اخر کار و چاره ای هم برایش نگذاشتند یا انهایی که به بهترین صورت ممکن فرصتها را سوزاندند و هنوز هم در حال سوزاندن هستند. اگه محضر امام (ع) باشه من شرمنده ترم یا دوست!!! نمیدونم شاید خودخواه تر از قبلم اما با هر ترازویی سنجیدم به نفع ما میشد. شاید یه روزی یه جایی یه تسویه حساب با خودیا کردیم خدا را چه دیدی!!
۳- با تمام اتفاقات اخیر تقوای بعضی ادما متعجبم میکنه از بیرون به ادما چه جوری نگاه میشه و از درون چطوری هستن؟؟ به بعضیا حسودیم میشه!! تقوای ادما به تعریف و یا تخریب مردم نیست. ارامش چند ادمم بدجور متعجبم کرد. شاید ده سال پیش قضاوتی راجع به یه نوجوان کردم دو سه شب پیش حس کردم چقدر مثل همیم با تفاوت سنی دو دهه ای!! این روزا حس میکنم خیلی مثبت تر از قبلیم و ترازمونم بدجور مثبت شده که دیگه به این راحتیا منفی نشه که نشه!!
۴- دو تا سیستم با هم درگیر شدن و هر دو مجبورن پوست بندازن ما مثل همیشه تماشاچی!!! اگه دوستان تصمیم بگیرن لایه اول یه سیستم بزنن اتفاقی میفته که باید. این بدان معناست که فرقی نمیکند مهم آن است که باید باشد. عاشق بازی اینجوریم!!!
۵- همیشه سعی کردم خودم باشم صریح و محکم و سعی کردم از روی کسی ننویسم یه وقتایی ادم ناچار کپی کنه!!!
تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم
شب از هجوم خیالت نمیبرد خوابم
تو چیستی که من از موج هر تبسم تو
بسان قایق سرگشته روی کردابم
تو در کدام سحر بر کدام اسب سپید
تو را کدام خدا
تو را کدام جهان
تو از کدام ترانه تو از کدام صدف
تو در کدام چمن همره کدام نسیم
تو از کدام سبو
من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه
چه کرد با دل من آن نگاه شیرین، آه
مدام پیش نگاهی، مدام پیش نگاه
کدام نشاه دمیده از تو در تن من
که ذره ها وجود تو را که می بیند
به رقص می آیند
سرود می خوانند
چه آرزوی محالیست زیستن با تو
مرا همین بگذارند یک سخن با تو
به من بگو که مرا از دهان شیر بگیر!
به من بگو که برو در دهان شیر بمیر
بگو برو جگر کوه قاف را بشکاف
ستاره ها را از آسمان بیار به زیر
تو را به هر چه تو گویی به دوستی سوگند
هر آنچه خواهی از من بخواه، صبر مخواه
که صبر راه درازی، به مرگ پیوسته ست
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه
تو دور دست امیدی و پای من خسته ست
همه وجود تو مهر است و جان من محروم
چراغ چشم تو باز است و راه من بسته ست
۶- بعضیا نگاهشون تغییر کرده! بعضیا سبک بازیشونا تغییر دادن و بعضیا چهره شون برافروخته تر شده و بعضیا سکوت کردند!! برای ما اما هیچ فرقی نمیکنه باید منتظر ماند و دید چه کسی یا کسانی زودتر فرو خواهند ریخت!!؟؟؟!!