کارنامه‌ام

پر از تقلب و گناه

خط خطی سیاه

هیچ وقت درسخوان نبوده‌ام ولی

در شب تولدت

مثل کاج

توی طاق نصرت محله کار کرده‌ام

شاخه‌های خشک داربست را

بهار کرده‌ام

*

راستی دو روز قبل

سرزده به خانه‌ی دل امید – همکلاسی‌ام – سر زدی

ولی چرا

به خانه‌ی حقیر قلب من نیامدی؟

رد شدم، قبول

ولی به من بگو

کی به من اجازه‌ی عبور می‌دهی؟

راستی اگر ببینمت

به من هر چه خواستم می‌دهی؟

کارنامه‌ی مرا

دست راستم می‌دهی؟

نا امید نیستم ولی به خاطر خدا

از کنار نمره‌های زیر ده عبور کن!

ای عصاره گل محمدی!

فصل امتحان سخت ما ظهور کن !

دیدگاه درباره “در انتظار!

  1. تمام راه ظهور تو با گنه بستم
    دروغ گفته ام آقا که منتظر هستم

    کسی به فکر شما نیست راست می گویم
    دعا برای تو بازیست راست می گویم

    اگرچه شهر برای شما چراغان است
    برای کشتن تو نیزه هم فراوان است

    من از سرودن شعر ظهور می ترسم
    دوباره بیعت و بعدش عبور می ترسم

    من از سیاهی شب های تار می گویم
    من از خزان شدن این بهار می گویم

    درون سینه ما عشق یخ زده آقا
    تمام مزرعه هامان ملخ زده آقا

    کسی که با تو بماند به جانت آقا نیست
    برای آمدن این جمعه هم مهیّا نیست
    سیدامیرحسین میرحسینی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *