امروز وارد یه فضای کاملا متفاوت شدیم! گاهی ادم منتظر می مونه و انتظار لذت خودشا داره هر چند حیرت خودشم داره، اما گاهی نیازی به انتظار نیست کارا خودش انجام میشه. به نظر میرسه همه چیز از کنترل خارج شده و با اینکه کارا سرعت و دقت بیشتری به خودش گرفته ولی تردید ما هم بیشتر شده این تردید یه جاهایی می سوزونه! طوری می سوزونه که اثری از هیچی باقی نمونه.
پ ن:
۱- یه مرحله متفاوت و یه تجربه متفاوت!
۲- سرعت کارا اعجاب انگیزه!
۳- به نظرم تلاش می شد یه بازی کنترل بشه ما هم به ناجوانمردانه ترین شکل ممکن از چند پله بالاتر از اون اغازیدیم! ظاهرا قدرت ریسک دوران جوانی برگشته و من به جوانی و شایدم هم به کودکی خود بازگشته ام!
۴- ظاهرا هیچ فکری نیست و هیچ ترسی نیست و هیچ هیچ!!!
سلام استاد
ناامیدمون نکنید، شما هنوز تا چهل سالگی وقت دارید که حرف از جوانی بزنید.
راستی کاش حرکت ناجوانمردانه تون به ضعیف تر نباشه، به کسی باشه که از نظر قدرت باهاتون برابری کنه.