بعضی وقت ها کارها اونجوری که باید پیش بره پیش نمیره
بعضی وقتها هم کارا خوب پیش میره اما ادم با عقل ناقص خود فکر می کنه خوب پیش نمیره (البته بر عکسشم هست که به نظر خود ادم کارا خوب پیش میره اما در واقع اینجوری نیست).
معمولا ادمای ضعیف ناامید میشن اما ادم های با اهداف بالا مبارزه را جدی تر میگیرن
تا اونجا که به من به عنوان یه کارشناس در قلمرو تعلیم و تربیت مربوطه اینه که ما باید امیدها را زنده نگهداریم و این فقط با زمینه سازی برای رشد بیشتر ادما شدنیه
برا همینه که شاعر میگه:
در ناامیدی بسی امید است
پایان شب سیه سپید است!
به قول حضرت عمر خیام:
بر شاخ امید اگر بری یافتمی
هم رشته خویش را سری یافتمی
تا چند ز تنگنای زندان وجود
ای کاش سوی عدم دری یافتمی
سلام
استاد در اين رابطه با شما موافقم جدن ما آدما هر چي ميكشيم از عقل ناقص خودمون ميكشيم اگه بخوايم دلمون را خوش كنيم ميگيم همه آدما يه جورايي عقلشون ناقصه اما خوب كه فكر كنيم ميبينيم كم نيستند راههايي كه كمك ميكن عقل آدم رشد كنه واگه در اين خصوص كوتاهي كرديم مقصر اول و آخر خود ماييم
شايد اون آدماي قوي كه شما گفتين همونايي باشن كه برا كاملتر شدن عقلشون تلاش بيشتري ميكنن طبيعيه كه اينها در ناملايمات صبورترند و در انتخاب راه موفق تر
اين جمله قشنگيه كه بايد اميد را در دلها زنده نگه داشت شايد با اطمينان بشه گفت كاري قشنگ تر و با ارزش تر از اين كار نباشه جداي از اينكه كار واقعا سختيه اما ارزشمنده چون آدما با اميد زنده اند و روز نااميدي روز مرگه
هر كسي در زندگي به چيزي اميد داره بعد از خداوند كه اميد اول و آخره گاهي ما آدما برا اميدواري در زندگي دنبال بهونه ايم اين بهونه ها برا هر كس يه چيزه برا يكي مال برا يكي فرزند برا يكي مقام برا يكي تحصيلات برا يكي دوست و رفيق برا يكي معلم و استاد و…………….اگر همه اين بهونه ها برا اميدواري ما به زندگي رنگ وبوي خدايي داشته باشن باعث رشد و كمال ميشن و ما را قوي ميكنن
شايد برا خيلي از ماها اين اتفاق افتاده باشه كه با قرار گرفتن يك وسيله خير بر سر راه زندگيمون فرصتهاي باارزشي كه اميد ما را به زندگي چندين برابر ميكنه حاصل شده و زمينه رشد ما را بيشتر از قبل فراهم كرده اينها جزء نعمتهاي خوب الهي اند كه بايد قدرشون را بدونيم و به شكرانه اين نعمتها ازشون خوب هم استفاده كنيم
تجربه ها نشون ميده عشق و محبت واقعي و بي منت خدا پسند به ديگران شور و نشاط و اميد به زندگي را چند برابر ميكنه و باعث رشد شخصي و عقلي ميشه
اگر خوب دقت كنيم در زندگي كساني هستند كه راحت ميشه دوستشون داشت و در كنار اونا رشد كرد و خيلي راحت بهشون گفت
دوستتون داريم كمتر از خدا و بيشتر از خودمون چرا كه به خداوند ايمان داريم و شما احتياج
ايشالا كه هيچ دلي نا اميد نباشه و دلها به نور ايمان روشن و اميدوار باشن
بسته ام در خم گيسوي تو اميد دراز
آن مبادا كه كند دست طلب كوتاهم
سلام
«ما باید امیدها را زنده نگهداریم و این فقط با زمینه سازی برای رشد بیشتر ادما شدنیه»
کیا باید این زمینه رو یرا رشد آدما و زنده نگه داشتن امیدشون فراهم کنن؟تهش اصلاً امید به چی؟؟؟که چی؟؟؟
«معمولا ادمای ضعیف ناامید میشن اما ادم های با اهداف بالا مبارزه را جدی تر میگیرن» اینو قبول ندارم بی دلیل و همینطوری!!! اصلاً مبارزه برا چی؟ تهش که چی بشه؟خب حالا فرضاً موفقیت. که چی؟؟؟؟ اتفاقاً آدمای ضعیف اکثراً موفقترن این حداقل تصور آدمای ناامیده.
البته یه آدماییم هستن که خیلی شعار میدن و ما فکر میکنیم قوین یا موفق!!!
(آخراشو دیگه خودمم نفهمیدم چی گفتم! فقط فهمیدم با رباعی خیامی که آقای محمودی آوردن کاملاض موافقم)
مطلب جالبی بود
سلام
امید به هر چی؟
امیدواری هر کس بستگی به اهداف و اغراض هر کس داره شما خودتون هدف می نویسید و هر جایی به اون نرسید نالان و ناامید میشید
بر خلاف تصور شما هر کس قویتر و رشد یافته تر باشه کم تر کم میاره و با یه برنامه ریزی جدید مجدد کارشا که به نتیجه نرسیده شروع می که
اما کسایی که ضعیفن یا به اندازه کافی رشد یافته نیستن معمولا شروع به داد و بیداد و در واقع ناامیدانه عمل کردن و حرف زدن می کنن
اینکه که ما شعار میدیم و فکر میکنیم قوی هستیم حتی اگه تصور غلطی باشه (که ممکنه باشه) به لحاظ امیدافرینی مثبته (البته منظورم این نبود که مغرور باشیم)
شعار به لحاظ امیدآفرینی خوب. اما اون که شعار میده خودش که ته وجدانش میدونه موفق نیست؟!
گاهیم هست که یکی هی برنامه میریزه و هی عمل به برنامه نمی کنه. هدفش براش خیلی مهمه اما
1 میدونه خودشو بکشه هم به هدفش نمیرسه چون به موقع تلاش نکرده
2 و به همون دلیل شماره1نمیدونه باید چی کار کنه
3 وقتی موفقیت بقیه رو میبینه و فاصله اونا با خودشو و عقب موندن خودشو کلاً از همه چی نا امید میشه و شایدم به پوچی برسه. اونوقت ترجیح میده فقط بگذره ….
با هم اختلاف دیدگاه داریم
من نظرم همون بود که گفتم
کی گفته هر کسی شعار بده نمی تونه به شعارش عمل کنه بله در کنار شعار شعورم هم لازم و قبل از شعار شور هم لازمه
اما اینکه هر کس مثبت بیندیشه تلاش نمی کنه شکست می خوره (در عین حال که دیدگاه شما محترم با هم اختلاف داریم) مورد قبول من نیست.
البته نظر من این نیست هر کس شعار بده موفقه
هر کس تلاششا بکنه موفقه
به قول حضرت علی (ع) شرافت و بزرگواری در سایه همتهای عالی و بلند به دست میاید
اما ادمهای ضعیف شعارم نمیدن چون شورشم ندارن
سلام
وسط كلامتون يك كارخونه شكر
خدمت 135 بايد بگم به نظر مياد شما در تعريف ضعيف و قوي يه كم بايد دقت بيشتري بكنيداين خيلي سطحي و غير قابل قبوله كه ادم قوي يعني اونكه شعار ميده وچون به شعارش عمل نميكنه پس ديگه قوي نيست و ادم ضعيف كسيه كه به هدفش نرسيده چون تلاش نكرده اين ادم بيشتر تنبله و بي اراده نه ضعيف چون خيلي وقتا يه نفر ضعيفه به جايي هم ممكنه به اون صورت نرسه اما تلاش و جديتش قابل تحسينه واينه كه ارزش داره چون خداوند خودش فرموده از هر كس اندازه وسعش تكليف ميخوام
بعد از اون عادت نكنيم يكي بياد و شرايط را برا موفقيت ما فراهم كنه خود ما يه بار شروع كننده باشيم چه اشكالي داره ما شرايط موفقيت ديگران را فراهم كنيم با اينكار هم خودمون احساس قوت ميكنيم هم اين احساس را به ديگران منتقل كرديم ومزه خوش اميدواري را اون موقع متوجه ميشيم
يه چيز ديگه اينكه خيلي از ادماي موفق را سراغ داريم كه هرگز و هيچ كجا هيچ شعاري نداده اند به جاي اينكه وقتشون را به نق زدن و به اين و به اون پرداختن و دليل تراشي كردن و……سرشون به كار خودشون بوده و از وقتشون نهايت استفاده را بردن
اينم بگم كه دراين رابطه خيلي مهمه كه ما اصلا موفقيت را توي چي بدونيم آخه گاهي ما تصورات دور ودراز و دست نايافتني از موفقيت داريم اين طرز تفكر ياس و نااميدي مياره شايد ما وسط موفقيتيم اما چشم بيناي خودمون را با تصورات غلط زديم كور كرديم
سلام
این شکرا مال کی بود!!!!!!!
در ضمن تماشاچیان محترم هم میتونن نظر بدن
این بحث کاملا علمی و در عین حال تربیتیه
البته در بحث کلام اسلامی هم بحث جبر و اختیار و یا به تعبیر بهتر مساله بدا کاملا به همین قضیه مربوطه یا می تونه مربوط باشه
که پیامدهای جدی در زندگی انسانها داره
سلام
قابلي نداره مال شما بود
البته تا اونجا كه از خودتون شنيدم تو بچگي قند زياد دوست ميداشتيد قند و شكرم از يه خانواده اند.
سلام
من قند زیاد دوست داشتم؟؟؟
به حق چیزای نشنیده
استاد شما نشنيديد شما گفتين وما شنيديم
يه بار كه خاطرات كودكيتون را بنا به موضوع مرتبطي توي كلاس (البته نه دانشگاه ) تعريف ميكردين اين را گفتين تازه شماگوشت بره بومي را بي خيال ميشديد و به جاش قند مي خورديد(aa به نقل از دكتر نوروزي) اما حالا ضرر ميكنين اگه اينكارا بكنين چون به بره اي هست ونه بومي
رفرنس دقيقترش اينه (aa به نقل از دكتر نوروزي 1388 ساعت 4 بعداظهرهنرستان بزرگه سرسبزه نزديك فلكه صفحه ام نداره )
سلام
بابا مامانم هستش باید ازش بپرسم
شاید تو خواب دیده باشین
من همچین چیزی یادم نیست حالا چه تو دانشگاه چه تو هنرستان
بحث سر گفتن نگفتنش نیست بحث سر واقعیت یا عدم واقعیتش
باید برم پیش مامانم سئوال کنم ببینم قضیه همین جوریه که شما می گین؟؟!!!
سلام
آخه استاد في البداهه اين بحث پيش اومد منم وقت نداشتم خوابي ببينم يا غير واقعي يه چيزي بگم
از اتفاق اون روز كه شما اين مطلب ميگفتيد بحث مامان بزرگتون بود جالبه كه ميگفتين اين اتفاق اكثر وقتايي كه گوسفندي سر بريده ميشد و گوشت فراوون واينا بود و منم نميخوردم و مادر بزرگتونم از دستتون زياد حرص ميخورده كه بچه گوشت را ول نكن و قند بخور از اتفاق من هم همين مشكل را با پسرم داشتم بعد به شما گفتم منم ديگه حرص نمي خورم چون پسرايي كه تو بچگي قند ميخورن بزرگ كه شدند دكتر ميشن كه شما خندتون گرفت
باور كنيد حالا باز برا احتياط به مادر گرامي سلام برسونيد و ازشون بپرسيد اما مطمئن باشين خود شما اينا را گفتين مشغلتون كه زياده يادتون رفته
اصلا آقايون را يه چي كه الان بهشون بگي يك ساعت بعد يادشون رفته تقصيريم ندارن ساختارشون اينطوريه
سلام گفتم دعوا سر وجود یا عدم وجودش بود
اینکه علاقه مند گوشت نبودم درسته اما به جاش
قند می خوردم گیر دادیم
سر شکر شما
پس اقایون ساختارشون اینجوریه!!!!!!!!!!!!
نمی دونستیم شاگردامون با دو واحد درس پاس کردن نظریه پرداز میشن
و گرنه به جای بحث امید و ناامیدی بحث نظریه پردازی و تولید علم را فعال می کردیم
سلام
خیلی وقتا کارها اون جوری که ما میخوایم و انتظارشو داریم پیش نمیره؛خوب البته با همین بالا و پایین شدن هاست که آدم تو زندگی و یا هرجای دیگه چیزای زیادی یاد میگیره.به نظرم میرسه یه کمی ما آدما باید عینکمونو و نوع نگاهمونو به زندگی تغییر بدیم.
البته خیلی از آدما هستن که تو مواقعی که کار خوب پیش نمیره ناامید نمیشن و نگاهشون رو به آینده و رو به جلوست.شایدم به خاطر اینه که فقط تو قالب مادیات به زندگی نگاه نمیکنن.
خیلی وقتا آدم باید به خاطر اطرافیانش امید خودش رو از دست نده.اما بعضی وقتا هست که همین آدما هم کم میارن.یعنی واقعا هست لحظاتی تو زندگیشون که سرگردون میشن و خلاصه از همه جا رونده و مونده؛به نظرم نمیشه اینقدر راحت این آدما رو به ضعیف بودن متهم کرد.
ولی یقین دارم به اینکه آدمی به امید زنده است و این امیده که آدمو تو زندگی رو به جلو میبره
شب به خير
استاد شوخي و جديتون معلوم نيست آدم دلش هول برمي داره
خوبه كه من از خير كارخونه شكرم بگذرم تا شما هم خيالتون راحت بشه
والا اگه بخوايم جسارت نظريه پردازي بكنيم دكتراشم توش موندن چه برسه به ما (حال اينجاش يه كم شكست نفسي بود !!!!!!!!!!) اين كه آقايون اينطورين هيچ شك و بحثي روش نيست چون
اولا چيزي كه عيان است چه حاجت به بيان است
ثانيا اين كه نظريه من نيست صد تا كتاب تو بازار ريخته با اين مضمونات يكي از معروفاش همين زنان ونوسي مردان مريخي يا نميدونم مردان ونوسي اون يكي مريخي
گزينه الف گزينه ب هر دو گزينه …خلاصه يه چيزي بود
ثالثا دلتون مياد بعد اين همه زجر كه ما كشيديم بفرماييد دو واحد پاس كرديم شايد منظور شما دو واحد مكاتب باشه كه اون عالي بود من كه دفعه اولم بود فلسفه ميخوندم اما واقعا دوستش ميداشتم اما از نمرم راضي نبودم ميخواستم بگم روم نشد
چون به نظر خودم غلط غولوطي نداشتم 18 كم بود راستي استاد حالا كه بحث به اينجا رسيد چرا استادا به ما 20نميدادن باور كنيد خيلي از امتحانامون حتي يه دونه غلطم نداشت اما همش 18 ما هم اين دو سه واحد آخري را نخونديم و يه 13 جانانه برا اولين بار تو كارنامه مون حك كرديم اما از خرداد تا حالا دپرسيم كه چرا اينجوري شد
خلاصه تفره نرم
استاد شما بچه كه بودين قند زياد مي خورديد والسلام نامه تمام اگه شما مگين مرغ يه پا داره من ميگم مرغ اصلا پا نداره!!!!!!!!!!!!
سلام
آقا اجازه منظور از تفره همون طفره بود
سلام شما اگه از من 18 گرفتن خیلی عالی بوده
حتما همین قدر نوشته بودین
بقیه را از خودشون بپرسین
اگه اندازه 17 یا 19 می نوشتین می گرفتین
(این یعنی من ترازوم دقیقه 18 یعنی همون 18
خوب همون که سیزه گرفتین معلومه یه معیاری بوده
و گرنه اونم که نخوندین باید 18 می گرفتین