امروز صبح به جاي اينكه در دانشگاه حاضر شوم به دليل اينكه جلسه شوراي آموزش و پرورش شهرستان بود در ان جلسه شركت كردم
جالبه كساني دم از بحث الگو بودن يا نبودن امريكا ميزنند
كه بيخ گوش فرمانداري شهرستان با صرف ميليونها تومان از بيت المال نماد شيطان پرستي را به نام فرهنگ تقديم به مردم با فرهنگ و نجيب شاهينشهر ميكنند
و كساني دم از قانون ميزنند كه هيچ گاه نتوانستهاند ذره قانون گرايي داشته باشند و در شهري كه جوانان و نخبگان مستعدش براي اثبات خويش مجبور به صرف هزينه گزافند هر ادم كوتوله و نادان را از هر ناكجا ابادي به نام مدير وارد اين شهر كردهاند و انان نيز اقوام خويش را با اتوبوس وارد شهر كردهاند
جالب است كساني كه رو به رو ي ادم هستند كه هر چه ادم فكر ميكند با اينها چه توازني دارد قدش يكي است يا وزنش سر در نمي اورد
ادمهايي كه با رانت مديريتي مدرك گرفتهاند و زندگي شان را با خون دل مردم بنا نمودهاند
البته حتما لياقتش را داشتهاند كه ميتوانند در ان واحد صد جا پست داشته باشند
و حتما ميتوانند و لياقتش را دارند كه از تمام مزاياي سيستم استفاده مينمايند و در تمام ادوار تاريخي ميتوانند در قدرت بمانند
و يوم تبلي السراير را چه خواهند كرد آناني كه براي لقمهاي نان چربتر حاضرند همه چيز را به جان خرند م اه مظلومي كه حقش را به ناحق گرفته اند و جايگاه حقي كه با ناحق غصب شده است
با سلام مجدد خدمت شما و دوستان ديگر
فكر مي كنم اين مديران نامدير آخر الامر به آتش دوزخ الهي خواهند سوخت .به اين دلايل:
1.لا يكلف الله نفسا الا وسعها. تكيلفگرايان همواره در گشايشاند چرا كه تكليفي جز استفاده از وسع ندارند. آنكه در غربت و مظلوميت در يك قدميشهادت است ميكوشد آنچه رضاي اوست انجام دهد و آنكه در اوج قدرت و حشمت ظاهري است نيز. تكليف گرايان نه دلتنگيشان دائمي است و نه شرايط بيروني بر ذهنشان مهر ميزند و دست و زبانشان را به بند ميكشد و اختيارشان را سلب ميكند. هر محيطي و هر شرايطي آماده واكنشي از سوي مومنان است و در هيچ محيط و هيچ شرايطي مومن بيوسع نيست چرا كه يا مامور به شكر است يا مامور به صبر و اين هر دو اداي تكليف است.
2.لا يكلف الله نفسا الا وسعها. تكليفگرايان وسعشناس و فرصتمحورند.آنها مكلفند كه هيچ فرصت و ظرفيت و قابليت و امكان و ابزاري را كه در اختيار دارند مهمل و معطل نگذارند و اگر نيمنگاهي به تهديدها دارند در كار “اعدوا لهم مااستطعتم” اند. تهديد را ميبينند اما بلافاصله به استطاعتهاي خود متوجه ميشوند و هر آنچه در توان دارند را به روز و آماده و فعال و موثر نگه ميدارند. استعداد ياباند و استطاعت جو. هيچ استطاعتي نه براي مقابله با تهديدها بلكه براي تهديد متقابل (ترهبون به عدو الله و عدوكم) از چشمان بصير و نافذشان دور نميماند. آنها كه از فهرست كردن توانها و فرصتها و استعدادها و ظرفيتها و قابليتهايشان در گريزند تكليفگرايان نيستند.
3.محافظهكاران برخلاف تكليفگرايان تهديد محورند و فرصت ناشناس. تنها براي رفع تهديدها و حفظ آنچه هست حال به ميدان آمدن پيدا ميكنند. ظرفيتهاي جهان و قابليتهاي زمان و مكان و استعدادها و توانهاي انسان را براي تحقق تكاليف الهي در نمييابند چراكه همتهاي پست و چشمان كمسو دارند . بيش و پيش از آنكه فرصتها را در نظر آورند از تهديدها بيم ميپراكنند.
4.حاصل صدها ميليارد تومان بودجه مبارزه با تهاجم فرهنگي در هزاران اردو و طرح و همايش و جلسه توجيهي؛ شده است:گمناميهزاران اثر و هزاران عنصر مولد در جبهه هاي فرهنگي، سياسي،اجتماعي،اقتصادي انقلاب و در عوض شناخت دقيق دهها و صدها اثر و عنصر ضد انقلاب و ضد دين.بيدريغ پول خرج ميكنند؛ جلسه ميگذارند؛ اردو ميكشند؛ بولتن مينويسند ؛ خبر ويژه ميسازند كه مبادا جوانان حزباللهي از آخرين ساختههايهاليوود يا جديدترين نمادهاي شيطانپرستي يا تازهترين آروغهاي تئوريك در دانشگاههاي فرنگ بياطلاع و بيخبر بمانند .
5.مقايسه فضاي حاكم بر تهديد محوران محافظهكار با حال و هواي فعاليتهاي فرهنگي نسل اول انقلاب بسيار راهگشا و معنادار است.
گمان بردهاند كه آنچه تكليفگرايان آرمانخواه با تلاش و همت و كار مضاعف به دست آوردهاند را با محافظهكاري حفظ توانند كرد ؛ غافل از آنكه براي جمهوري اسلاميدر هرعرصه اي، تهديدي بزرگتر از ناديده گرفتن فرصتها و مهمل گذاشتن ظرفيتها و معطل كردن نيروها وجود ندارد. ماموريتي كه خود با اين رويكرد “تهديد محور” به جاي دشمنان بر عهده گرفتهاند.
6.از روزي كه آن نسل با همت و پركار را خاله زنكهاي نهادهاي امنيتي به بولتنخواني گماردند و تحليلگران خودنما و مجلسآرا اوقاتشان را در جلسات “دشمنشناسي و دوست فراموشي” تلف كردند و ارادههاشان را از تكليفگرايي و آرمانخواهي به محافظهكاري و تهديد“محوري” منحرف كردند؛ شد آنچه شد.
دوستيهاي خاله خرسهاي خرمگسها را بزرگ و بزرگتر كردند تا سنگ جمودي كه بر سر نسل در خواب كرده فرود ميآورند توجيه پذيرتر شود.
پرشورترين “مرگ برآمريكا”ها را نيز همان نسل فرياد ميكرد كه توانايي شكست دادن آمريكا را در همه عرصهها (فرهنگ و جامعه و اقتصاد وسياست و…)در بازوان پرتلاش و پر توان خود و در آينه همت بلند و فعاليت لاينقطع در همه عرصهها به عيان حس ميكرد .
7.مهمترین نقطه قوت دشمن، ضعف ماست و بیهمتی و کمکاری بزرگترین تهدید. هر ظرفیتی را که مغفول بگذاریم و هر امکانی را که به کار نگیریم گامی برداشتهایم در تضعیف خود و لاجرم تقویت دشمن؛ شیطان کوچک میخواهد باشد یا بزرگ، تحریم اقتصادی باشد یا تهاجمفرهنگی. تکلیفگرایان نگران آنچه ندارند، نیستند که “لا یکلف الله نفسا إلا وسعها”. بیقرار کارند در آنچه که دارند که “لا یکلف الله نفسا إلا وسعها” و آنچه دارند را خوب میشناسند و کامل و عمیق و دقیق. دشمنستیزان واقعی فرصتشناساناند و نه تهدید”محوران”.(وحيد جليلي،نشر سوره)
حال اين دانشگاهيان بزرگوار هستند كه بايد بگويند مديران اين نظام دانشگاهي از كدام دسته و طيف اند و قرار است چه بر سر … بياورند.
مکن که کوکبه دلبری شکسته شود چو بندگان بگریزند و چاکران بجهند