با من صنما دل یک دله کن گر سر ننهم آنگه گله کن مجنون شدهام از بهر خدا زان زلف خوشت یک سلسله کن سی پاره به کف در چله شدی سی پاره منم ترک چله کن مجهول مرو با غول مرو زنهار سفر با قافله کن ای مطرب دل زان نغمه خوش این مغز […]
کمی این سوتر امید! و خدایی چقدر نزدیک!!
ادمیزاد موجود عجیبیه یه وقتایی غرق معنویته یه وقتای غرق دنیا و دلبسته شدید اون. یه وقتایی پر از خشم و تنفره. یه وقتایی بی خیال تمام ظلما. یه وقتایی ناامید ناامیده یه وقتایی امیدوار امیدوار. کمی این سوتر ستاره ای چشمک میزد و بذر امید می پاشید. این روزا قصه زندگی عجب تر از […]
کاش می شد!
کاش می شد یه وقتهایی بعضی قسمت های زندگی پاک کرد و از نو نوشت اون وقت می شد به خیلی هایی که اعتماد کردی اونم صادقانه، اعتماد نکرد و جلوی خیلی از نامردیا را گرفت اون وقت میشد جلوی بسیاری از ضرر و زیان هایی که دیگران اگاهانه، عامدانه و رندانه به ادم و […]
ستار العیوب
این دانشجوها میان یه چیزی میگن برا ادم سوژه درست میکنن یکی از چیزهایی که این چند روزه ذهن منا مشغول کرده شاید حالات دیروز هم بی تاثیر در اون نباشه ستار العیوب بودن حضرت حق هستش خدا دوست داره عیب بنده هاشا بپوشونه و به اونا لطمه نزنه. این واقعا برا رشد ادما خیلی […]
انتظار: میرود ز آه من، بر فلک شرارهها
نیمه شب ستارهها، می کنند اشارهها میرود ز آه من، بر فلک شرارهها ناز چشم یارها، غمزهی نگارها رفته از نیاز و ناز، در جهان چه کارها بجو شب از ستارهای، به شیوهای اشارهای بگو بگو چه چارهای، چه چارهای نوشته نیک و زشت ما، به لوح سرنوشت ما به جان زده شرارهای، شرارهای آسمان […]