دیشب تو یه جلسه متهم شدم به یه چیزایی که همیشه به خاطر مبارزه با اون چیزا زندگی کردم. ادمایی که هستی دارن از قضاوت ناروای دیگران ناراحت نمیشن. نقش افرینی طبعیتش همینه پاتا خواسته یا نخواسته میذاری روی پای دیگران و ناراحت میشن و قضاوت میکنن اما چیزی که ادما ناراحت میکنه قضاوت دوستانه. […]
نادر شاه!
تو چند روز گذشته چندین بار متهم به تندروی شدم، اونم توسط صمیمی ترین دوستم. تو شش ماه گذشته دو بار از یه نفر رکب خوردم. امروز مجبور شدم سه بار لوله تفنگ شکاری یه دوستا به طرفش بگیرم. هر چند جواب رکباشا تو یه موقعیتی میدم که نه بتونه جلو بره نه بتونه عقب […]
عید باز با طعم انتظار با درد هجران!
معادله زندگی!!!
امروز یه اتفاق افتاد. بعضی اتفاقا تو زندگی ادما شاد می کنن و بعضی ناراحت اما بعضی اتفاقا یه وقتی می تونن موجب شادی ادم بشن یه وقتایی نه. وقتی کلی انرژی میذاری تا یه اتفاق بیفته طبیعتا باید از اون اتفاق خیلی خوشحال بشی من با اینکه ۳+ ۳ خرد و کلانم جور جور […]
حدیث نفس
این روزا با اینکه بسیار گرفتارم و هیچ وقت و انرژی برای اندیشیدن نمیمونه اما خیلی فکر میکنم. شبا معمولا فکر کردن خوابا ازم گرفته. دیروز عصر بعد از یه کار معنوی به تمام واقعی که دردو رنجا منا بیشتر کرد پشت تلفن (خصوصی نیست عمومیه) هر چه لایق یه مسئول بود کردم بلافاصله یه […]