زندگی!

چند روز پیش به یکی از نیروهای زیر دست تو یه مجموعه گفتم یادش باشه اصلا کاری به جایی نداره! نه اون و نه من! شاید اگه چند هفته پیش یه تذکر ساده و در عین حال یه حقیقت تلخ را جدی می گرفتند اینجور نمیشد! امروز بعد تلفنش به همونجا تازه فهمیده بود که […]

توبه شکنی با طعم پیشروی!

تو این چند روزه اونقدر اتفاقات عجیب افتاده که نمیشه فهمید چی به چیه. هر چند بعضیاش کاملا قابل پیش بینی بود، برخی خیر به هیچ عنوان قابل پیش بینی نبود. در هر قلمرویی با سرعت خیلی بیشتر از اونی که باید پیشروی بود. به نظر من بعضی چیزا کاملا از کنترل بیرونه. دیروز اما […]

پیری یا بزرگی!

چند روزیه فکرم مشغول این مساله شده که من بزرگتر شدم یا پیرتر؟ فرق این دو تا چیست و من نسبت به چند روز پیش چه تفاوتی کردم. دیروز صبح یه دوست زنگ زد. چندی پیش قصدشا کرده بودم البته این روزا ازش گذشتم و احتمالا یه جایی با هم یه جور دیگه تسویه حساب […]

ماه من!

روز یکشنبه که یه عزیز زنگ زد معلوم بود یه اتفاقاتی افتاده، اما فکرشا نمی کردیم تا سه شنبه یه جای دیگه و تو یه قلمرو دیگه هم اتفاقاتی بیفته! اراده خدا فراتر از هر قدرتی است و هیچ کس نمی تونه ادعا کنه اونقدر هوش و توان داره که یه اتفاقاتیا اینجوری رقم بزنه. […]