حدود یک ماه پیش بود (شاید هم کمی بیشتر) که دستور آمد یه جایی یه اتفاقی بیفته. نمیدونم چرا ولی کار شروع نشده بود که شد دو تا و تا امروز داره از چهارمی هم گذر میکنه. دو نفر رنگشون پریده و عقب نشینی کردند تا اونجا که یه دوست زنگ زده بود از یکیشون […]
جوانمردی!
دیروز برای یه پروژه مهم یا زهرا را گفتیم. نسبت به قبل بزرگتر شدیم و احتمالا پر توان تر! شتاب اونقدر زیاد بود که نشه هیچ جور کنترلش کرد. تقدیم به حضرت دوست. برای اینکه هدفهای اصلی گم بشن یه جای دیگه یه اتیش روشن کردم. به نظر می رسه مقام بالاتر عصبانی تر از […]
عقاب
عقاب همیشه تنهاست و لاشخورها همیشه باهمند! پ ن: ۱- از تماس با آقازاده یه آقای واقعا آقا تا اثر بیرونی مورد مذاکره، کمتر از بیست و چهار ساعت بیشتر طول کشید. به نظر میرسه از این به بعد فقط باید سرعت کارا بیشتر بشه! ۲- پنج شنبه عصر حدودای ساعت پنج نزدیکای شهر مقدس […]
اصول عدالت اجتماعی
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع.لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی.
صداقت!
دیشب یه دوست زنگ زد (البته قبلش چند بار با یه شماره متفاوت زنگ زد و جوابی نگرفت – این بدان معناست که خلق و خوی من بسیار متفاوت تر از قبله – مجبور شد با شماره خودش زنگه بزنه) و با ایما و اشاره بگه تلفن قبلی من بودم و نهایت درخواست حضور در […]