به نظر میرسه این اخرین پستی هستش که سال ۹۴ می نویسم بلاخره تراز ما کامل مثبت شد (قبلا هم مرزی و موقت مثبت شده بود) و از بعضی خطوط فاصله گرفت. اینجوریه که سرعت و دقت اتفاقات به شدت افزایش یافته! الان دیگه شفاف شده که همه چیز فرو ریخته نه یکی نه دو تا همه!  احتمالا تا کسی بتواند بازسازی کند اتفاق بعدی در پیش خواهد بود. به نظرم امشب آرایش جدیدی شکل بگیره. هیچ وقت علاقه به قدرت و مدیریت نداشتم جز نگاهی به مردم و بازسازی فرایندی که توش خدمت زیادتر بشه. حالا با این فضاهایی که ایجاد شده و میشه باید دید چه کس یا کسانی نمیتونن گذر کنند. حالا ماییم و یه تراز کاملا مثبت که این مثبتی اونقدر هست که بقیه را متوقف کنه از این بعد انتظار معنای متفاوت تری دارد.

من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم
از آن روزی که مولایم شود بیمار  میترسم!
همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس
من از خوابیدن مهدی درون غار  میترسم!
رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم و فرزند
من از گرداندن یوسف سر بازار  میترسم!
همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن
از اینکه باز عاشورا شود تکرار میترسم!
سحر شد آمده خورشید اما آسمان ابریست
من از بی مهری این ابرهای تار  میترسم!
تمام عمر خود را نوکر این خاندان خواندم
از آن روزی که این منصب کنم انکار میترسم!
طبیبم داده پیغامم بیا دارویت آماده است
از آن شرمی که دارم از رخ عطار میترسم!
شنیدم روز وشب از دیده ات خون جگر ریزد
من از بیماری آن دیده خونبار میترسم!
به وقت ترس و تنهایی،تو هستی تکیه گاه من
مرا تنها میان قبر خود نگذار، میترسم!
دلت بشکسته از من،لکن ای دلدار رحمی کن
که از نفرین و عاق والدین بسیار میترسم!
هزاران بار من رفتم،ولی شرمنده برگشتم
ز هجرانت نترسیدم ولی این بار میترسم!

دیدگاه درباره “تراز مثبت!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *