چیزی که به ذهن ما رسید این بود که بیاییم مشاوره را غیرحضوری و نیمه حضوری کنیم. لذا کنار این مشاوره ها یکسری کارگاه ها را تعریف کردیم و یکسری محصولات را. مثل کتاب های داستان های فکری برای کودکان ایرانی که یک رویکرد درمانی پیشگیرانه محسوب می شود…

متن کامل مصاحبه

5 thoughts on “رجوع به مشاور یک کار ایجابی است، نه فقط سلبی

  1. سلام
    اين نگاه نو به مقوله مشاوره هم نيازه هم زيبا !
    چيزي كه اغلب در فرايند مشاوره باعث تاسف شده و ميشه نگاه پررنگ سلبي است همين نگاه خيلي وقتا فرايند مشاوره را به جاي بردن به سمت و سوي اهداف اصليش به سمت و سوي دلالي و سودجويي برده و اين موضوع به شدت بر روي اعتماد مردم به مشاور و مشاوره تاثير ميگذاره
    نوع نگاه شما و برنامه هايي كه تعريف كرديد و اهدافي كه مد نظر هست خيلي مباركه چون به اعتقاد من به عنوان يه ذره كوچك از جامعه مشاوران ، مشاوره زماني اثر بخش خواهد بود كه به صورت واقعي به نفع مردم باشه قطعا مشاوره اي كه به نفع مردم باشه بركات و ثمرات اون قبل از اينكه به مردم برسه به خود مشاور رسيده لذا هيچ نيازي به دلال بازي نخواهد بود
    مشاوره اي كه در اون هم مشاور و هم مراجع( به تعبير شما مردم ) به منافع تعريف شده برسند حقيقي ترين حالت از روابط انساني اتفاق افتاده ، همون چيزي كه خداوند ، اجتماع انسانها را بر اساس همين مبنا مورد تاكيد و توجه ويژه قرار داده است

    براي شما و همكارانتان در اين مسير آرزوي توفيق دارم و اميدوارم روزي خيلي نزديك شاهد رشد و پيشرفت اين قبيل نگاهها در جامعه باشيم

  2. سلام
    إنشا الله همیشه سالم و سلامت باشید و وجود پر خیر و برکتتان برقرار و سایه شما بر سر اهل علم و خانواده تان مستدام باشد.
    خداوند توفیقات روز افزون نصیبتان کند.

  3. همه فعالیتهای مرکز مهرآفرین خلاصه میشد در فعالیتهای آقای دکتر!
    و بیشتر معرفی استاد بود تا مرکز.
    به امید موفقیتهای بیشتر و غنی تر.

  4. سلامی چو بوی خوش اشنایی….

    داستانی برای نشان دادن قدرت کلام

    قدرت زندگی و مرگ در زبان و كلام ماست .

    گروهی قورباغه از بیشه ای عبور می كردند . دو قورباغه از بین آنها درون چاله ای عمیق افتادند . وقتی كه قورباغه های دیگر دیدند كه چاله خیلی عمیق است گفتند : شما حتما” خواهید مرد . دو قورباغه سعی كردند از چاله بیرون بپرند . قورباغه ها مرتب فریاد می زدند : بایستید شما خواهید مرد . سرانجام یكی از قورباغه ها به آنچه كه قورباغه های دیگر می گفتند اعتنا كرد و ناامید دست از تلاش كشید و به زمین افتاد و مرد .
    قورباغه دیگر به سختی و با تمام توان به تلاش خود ادامه داد . دوباره فریاد زدند : به خودت زحمت نده ، دیگر نپر ، تو خواهی مرد . اما قورباغه به پریدن ادامه داد وسرانجام توانست از آنجا خارج شود، وقتی اواز چاله خارج شد قورباغه های دیگر گفتند : « نمی شنیدی كه ما چه می گفتیم ؟»
    قورباغه به آنها توضیح داد كه ناشنواست . او فكر می كرد آنها تمام مدت او را تشویق می كردند .

    دو نتیجه از یك داستان :

    1 – قدرت زندگی و مرگ در زبان و كلام ماست . یك واژه دلگرم كننده به كسی كه ناامید است می تواند موجب پیشرفت او شود و كمك كند در طول روز سرزنده باشد .

    2 – یك واژه مخرب می تواند فرد ناامید را نابود كند . مواظب آنچه كه می گویید باشید . با كسانی كه بر سر راه شما قرار می گیرند از زندگی بگویید . كلمات قدرتمند هستند … بیشتر اوقات درك این موضوع كه « چگونه یك كلمه دلگرم كننده و شوق انگیز می تواند راهی به این طولانی را طی كند » برای انسان ها سخت است .

    همه انسان ها می توانند حرف بزنند و روح دیگران را جذب خود كنند و لحظات سخت را سپری كنند ، اما فقط یك فرد ویژه و یك انسان خاص است كه چنین زمان هایی را صرف تشویق دیگران می كند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *