این روزا ادمایی که به حج رفتن برمیگردن دو سال پیش تو چنین روزایی همکار و استاد گرانقدر دکتر رسول ربانی در مراسم حج به خدا پیوست. روحش شاد و یادش گرامی باد. یکی از چیزایی که دکتر ربانیا تو ذهن من جاودانه ساخت نگاهی که به اطراف داشت. ارتباط نزدیک به یک دهه‌ای که با هم داشتیم هیچ وقت رنگ سوء استفاده به خودش نگرفت. رعایت حقوق ادما و کمک به هر کس نکته ای بود که شاید تو ذهن من تاثیر زیادی گذاشت. حتی اخرین خداحافظی صبح قبل از سفر در دفتر پژوهشی دانشگاه اصفهان جملاتی که بین ما گذشت ارزوهای من و باورهای دکتر، توام با طنازی همیشگی. کاش ادما همیشه صاف بودن و صادق و حقوق معنوی دیگران را لحاظ می کردن.
برام هیچ حسی شبیه تو نیست
تو پایان هر جستجوی منی
تماشای تو عین آرامشه
تو زیباترین آرزوی منی

2 thoughts on “خاطرات خاموش نشدنی دکتر ربانی

  1. سلام
    چقدر خوبه كه از آدم نام و ياد نيك به جا بمونه خيلي چيزها فنا ميشن و از يادها ميرن الا همين معنويات
    روحش شاد
    از خدواند ميخوام بر عزت و طول عمر اساتيد دوست داشتني بيفزايد
    حس اين روزها حس خاصيه و به قول شما خاطراتي زنده ميشن
    خيلي خوبه كه آدما قدر شناس باشن و به نيكي از همديگه ياد كنن
    جالبه همون سال مدير مدرسه ما چون با دكتر رباني توي يك كاروان بودند از معنويات ايشون تعاريف عجيبي داشتند …..خوشا اون همه سعادت و خوشا اين همه ادب و قدرشناسي شما
    استاد شما اشك ما را جاري كرديد…..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *