دوست نداشتم این روزها چیزی بنویسم.

الانم دوست ندارم نه حرف بزنم نه بنویسم

تیتر این نوشته هم به اندازه کافی روشنه (البته این بحث هیچ ربطی به صخره جلبک زده نداشت).

اما محبت‌های بعضیا را نمی توان نادیده گرفت.

لذا به قول شاعر:

هستم اگر می روم  ور نروم نیستم

من همیشه و همه جا و در همه حال ابراز لطف شما را در یاد خواهم داشت. برایم فرقی نمی کند که کجا باشم هر جا که باشم دعای خیر شماست که برتوان من می افزاید و هر راهی که می‌روم با دعای خیر شماست که به درستی طی می‌شود. صداقت شما لابلای کلمات گم نشده است و نگاه‌های پر از معرفت شماست که بار مسئولیت را زیادتر می‌کند کاش می‌توانستم ….. کاش مي‌ توانستم…

17 thoughts on “من احساسم را کشتم نه امروز بلکه از خیلی وقتها پیش!

  1. سلام استاد خدا قوت هر كجاكه هستيد ياقراره كه باشيد خداوند پشت وپناهتان … راستش قدري نگران شديم اتفاقي افتاده؟ اميدوارم هرچه هست خير وخوشي شمادر ان باشد.ما كه ازشما دوريم و بيخبر اما به قولي : ما غصه خور تلخي فرياد شماييم شاديم دران لحظه كه در يادشماييم

  2. سلام وقتتون به خير…استاد مطمئن باشيد هركي احساسشو بكشه قطعا شما نميكشيد چون اون موقع ديگه دكتر نوروزي نيستيد!!!!! (راستي استاد نميدونم چرا من هميشه براتون ناشناخته ام اين قطعا از كم سعادتي منه اما در عوض شما يكي از معدود الگوهاي عالي زندگي من بوده ايد به نظر من حضور هيچ كس در زندگي ما اتفاقي نيست خداوند در هر حضوري رازي پنهان كرده براي كمال ما و شما يكي از اون رازها در زندگي من بوده ايد و هستيد وخواهيد بود …بنده اميرخاني ام دانشجوي كار شناسي ارشد برنامه ريزي درسي ….همواره محتاج دعاي خير شما….

  3. خانم امیرخانی با سلام
    واقعا شرمنده ام
    این حواس پرتیه منه کاریش نمیشه کرد
    شما به من لطف دارین اما یادتون باشه اگر اتفاقی افتاده به خاطر ظرفیت وجودی خودتون نه استاد
    ما خودمون از هر کسی محتاج تریم
    ارزومندم که همیشه بر مسیر حق جویی و حق خواهی باقی بمانید و الطاف حضرت حق همیشه بر شما ببارد

  4. دشمنتون شرمنده ..ازلطف شما ممنونم اين بزرگواري شماست اما من هميشه مديون شما خواهم بود چون بهترينها برايم اتفاق افتاده ….. مويد وموفق و مصمم ومنظم و…….بمانيد

  5. در مورد مسئول شما من بی اطلاعم البته حتما با احساسه
    چون
    از جنس شماست
    در ضمنی که مسئوله
    یعنی هیچ کاری نمیشه کرد که ادم بپذیره این مسئولین احساسشونا کشته باشن
    حداقل در مورد این ادما که همه از سر احساس تکلیف و دغدغه مسئول شدن شما تهمت نزنید دیگه با احساسن شایدم لبریز از احساسن

  6. اون مسئولی که دربارش گفتم شما میشناسیدش
    حتما با احساسه!!!! چون مسئولیت پذیرفته
    اما جالبه که حرف مافوقشو هم قبول نداره (چون فکر میکنه همه قانونا را میدونه)
    خب شایدبگید توقع ما زیاده که من فکر نمیکنم.
    البته خب اینکه مادانشجوها انتظار داشته باشیم همه مسئولا مثل دکتر نوروزی باشن شاید زیاده خواهی باشه…..
    در ضمن به کسی تهمت نزدم ، فقط یه درددل بود

  7. سلام
    من و چند تا دیگه ازدانشجوها مدتیه تغییر رفتار شما رو حس کردیم
    نمی دونم چه اتفاقی افتاده شاید از اینکه با نهایت دلسوزی به مسائل پرداختید و دیدید برای کارهاتون ارزش قائل نیستن خسته شدید
    متاسفانه دکتر نوروزی دیگه اون دکتر نوروزی که دغدغه کمک به همه آدما رو داشت نیست. دکتر نوروزی که من می شناختم هر کاری از دستش برمیومد برای همه انجام می داد. اما من فکر می کنم الان شما برای خودتون مشخص کردید به کی کمک کنید به کی کمک نکنید. دکتر نوروزی که من می شناختم به داد همه دانشجوها می رسید. اگر استاد راهنمای کسی نبود بازم راهنماییش می کرد. اما حالا فکر می کنم بی مسئولیتی سایر اساتید شما رو عصبانی کرده و باعث شده برای هر کسی دل نسوزونید. البته حق هم دارید اما اگر بخوام نظر واقعی خودم رو بگم باید بگم که در مدت یک سالی که مدیر کل امور فرهنگی شدید واقعا تغییر کردید. فکر می کنم به تدریج احساستون کشته شد. نه اینکه خودتون بخواین این کارو بکنین. احساستونو کشتن.
    گذشته از تمام این حرفا همیشه آدم می مونه که شما در حال فکر کردن به چه چیزی هستین و چه کاری انجام می دید. بسیار غیر قابل پیش بینی هستین
    اصلا نمیشه از کارهاتون سر درآورد. آدم نمی دونه کی خوشحال هستین کی ناراحت
    آدم خاصی هستین
    با تمام این حرفا مطمئنم که نیتتون پاکه و این ارزش زیادی داره .
    امیدوارم تصمیمی که گرفتین به صلاحتون باشه
    دعای خیر ما همیشه پشت سر شما هست

  8. سلام
    من که شما را نشناختم
    هر چند قبلا هم نوشته بودین
    در مورد اینکه من تغییر کردم خوب حق با شماست همه تغییر می کنن
    در مورد اینکه عصبانی میشم اونم چون یه ادمم حق با شماست اینکه باید به همه کمک کنم باهاتون موافق نیستم که گفته من وظیفه دارم به همه کمک کنم هر کس به اندازه ای که می خوره باید کار کنه دیگران کارشون انجام ندادن من باید جورشون بکشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    من از کسی ناراحت نیستم
    اگر هم ناراحت باشم از خودم ناراحتم
    احساساتم کشته نشده چه تدریجی چه لحظه ای
    این تیتر هم جهت گیری خاص خودشا برای یک مساله خاص داره ولا غیر
    اینکه گفتین نمیشه از کاراتون سر دراورد را باهاتون مخالفم من ادم شفاف صریح و صادقی هستم. معمولا همیشه خوشحالم البته غیر از مواقعی که ناراحتم (چی شد)
    از لطف اخری شما ممنونم
    تو دل نوشته خودما هم خطاب به تمام ادمهای کوچک و بزرگی که سعی می کردند به زعم خودشون به من کمک کنم نوشتم که هر چه دارم از دعای و محبت شما دارم.
    تصمیما خیلی وقت پیش باید می گرفتم شاید کمی دیر شده باشه ولی الان از هر زمان دیگری جدی ترم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *