وَ قَالَ [عليه السلام]: خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ  با مردم آن گونه معاشرت كنيد ، كه اگر مْرديد بر شما اشك ريزند، و اگر زنده مانديد ، با اشتياق سوى شما آيند. نهج البلاغه حکمت 10

5 thoughts on “معاشرت با مردم (نهج البلاغه)

  1. اگر دروغ رنگ داشت
    اگر دروغ رنگ داشت
    هر روز شاید
    ده ها رنگین کمان در دهان ما نطفه می بست
    و بی رنگی کمیاب ترین چیزها بود
    اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت
    عاشقان سکوت شب را ویران می کردند
    اگر گناه وزن داشت
    هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد
    تو از کوله بار سنگین خویش ناله می کردی ….
    و من شاید کمر شکسته ترین بودم
    اگر غرور نبود
    چشم هایمان به جای لب هایمان سخن نمی گفتند
    و ما کلام محبت را در میان نگاه های گهگاهمان
    جستجو نمی کردیم
    اگر دیوار نبود
    نزدیک تر بودیم
    با اولین خمیازه به خواب می رفتیم
    و هر عادت مکرر را در میان 24 زندان حبس نمی کردیم
    اگر خواب حقیقت داشت
    همیشه خواب بودیم
    هیچ رنجی بدون گنج نبود …
    ولی گنج ها شاید
    بدون رنج بودند
    اگر همه ثروت داشتند
    دل ها سکه ها را بیش از خدا نمی پرستیدند
    و یک نفر در خیابان خواب گندم نمی دید
    تا دیگران از سر جوانمردی
    بی ارزش ترین سکه هایشان را نثار او کنند
    اما بی گمان صفا و سادگی می مرد …
    اگر همه ثروت داشتند
    اگر مرگ نبود
    همه کافر بودند
    و زندگی بی ارزش ترین کالا بود
    ترس نبود، زیبایی نبود و خوبی هم شاید
    اگر عشق نبود
    به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟
    کدام لحظه¬ی نایاب را اندیشه می کردیم؟
    و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟
    آری، بی گمان بیش از اینها مرده بودیم …
    اگر عشق نبود
    اگر کینه نبود
    قلبها تمامی حجم خود را در اختیار عشق می گذاشتند
    اگر خداوند
    یک روز آرزوی انسان را برآورده می کرد
    من، بی گمان
    دوباره دیدن تو را آرزو می کردم و تو نیز
    هرگز ندیدن مرا
    آن گاه نمی دانم
    به راستی خداوند کدام یک را می پذیرفت؟
    دکتر.علی شریعتی
    یا علی

  2. به بهانه سلام
    استاد تو اين زمونه خيلي سخته كسي بخواد واقعا اين طوري باشه ………..خوشا به حال اونهايي كه اونقدر الهي شدند كه موانع بيشمار هرگز باعث دلسردي وسستي اونها دراين مسير نميشه……………
    “آشناي ديگر” چه خوش سليقه به نقلي حرف دل ما را زدند…………..كلا مطالبشون قشنگه
    راستي استاد از قضيه مرگ قو خيلي هيچي دستگيرم نشد!!!!!!!! به هر حال ايشااله كه هميشه حيات و نشاط سايه اش برقرارو ممات و وفات آفتاب سر ديوار باشه

  3. سلام بله حق با شماست
    در مورد قو خودمان هم نفهمیدیم مناسبتش چیه
    یکیا کشتیم
    یکی ما را کشت
    اصلا مردنی بودالبته حتما یه چیزی بود دیگه ذهن خلاق تماشاگران
    ببینید خوب قضیه چیه
    شاید من خودما کشتم (الانم روحم داره می نویسه)

  4. شبتون بخير
    اگه كشتن به اون مفهوم عارفانه منظورتونه هر جور صلاح ميدونين اما اگه به معني ديگه اس خدا نكنه بعدشم آخر شبي يه چي نگين مردم بترسن ………..اما استاد جوابتون قانع كننده بود !!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟

  5. در ضمن جا افتاد كه بگم خوب شد حال و هواي فضا را با شعر بسيار زيباي بعدي عوض كردين چه شاعر خوش ذوقي و چه خوانندگان خوش سليقه اي

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *