چهارشنبه دو هفته پیش یکی از دوستان پیامک زد که مردم آزارم و درخواستش این بود که مردم آزاری نکنم. من البته دوستما خیلی دوسش دارم. شاید یکی از نزدیکترین ادما به منه، حتی دوستان نزدیک و صمیمی هم معتقدند خیلی به هم شبیه هستیم. هر چند من و دوستم در مجموع ده ساعت با هم نبودیم، اما تو این مدت قرابت و نسبت خیلی خوبی از راه دور پیدا کردیم. من در جوابش نوشتم که مردم آزار خودشه. اونم وقتی متوجه شد من کوتا بیا نیستم کوتا اومد. الان فکر میکنم مردم آزاری حقیقی به زودی شروع میشه. البته امروز در سالروز شهادت اسوه عدالت و انسانیت دغدغه ام این بود که چرا دوستام این حسا دارن که من مردم ازارم.
حضرت علی علیه السلام که با مشاهده کوچکترین انحراف از نمایندگان و عمال خویش شدیدا دلتنگ می شد و با ارسال نامه ای شدید اللحن آنان را به خطای خویش متوجه می کرد، این نامه ها فراوانه. انجا که برای عثمان بن حنیف می نویسه: ای پسر حنیف! شنیده ام، مردی از متمکنان اهل بصره تو را به مهمانی فرا خوانده و تو هم دعوت او را پذیرفته و به سرعت به سوی آن شتافته ای، در حالی که طعام های رنگارنگ و ظرف های بزرگ غذا یکی بعد از دیگری پیش تو قرار داده می شد. من گمان نمی کردم تو دعوت جمعیتی را قبول کنی که نیازمندان شان ممنوع و ثروتمندان شان دعوت شوند. به آنچه می خوری بنگر (آیا حلال است یا حرام؟).
یا ابن ابى الحديد گويد: ابن كلبى در روايتى كه مسند آن را به ابو صالح رسانده از ابن عباس نقل كرده است كه علی علیه السلام در دومين روز از بيعت خود، در مدينه خطبه اى ايراد كرد و فرمود: «هر زمينى كه عثمان آن را بخشيده و هر مالى كه به ديگران داده جملگى از اموال خداست و بايد به بيت المال بازگردانده شود. آنچه در زمانهاى گذشته حق بود، هرگز از بين نمىرود. و سوگند به خداوند اگر اموال بخشيده شده از سوى عثمان را بازيابم، اگر چه از آن، زنها شوهر داده شده و يا آنكه آن مال در شهرها پراكنده شده باشد، هر آينه آنها را به بيت المال باز مىگردانم. زيرا در اجراى عدل، وسعت و گشايشى است و اگر اجراى عدالتبر كسى فشار آورد، پس ظلم بر او بيشتر فشار خواهد آورد.»
یا امام علی علیه السلام در حدیثی طولانی مراتب امر و نهی را با ارزش هر مرتبه، این گونه بیان فرمود: گروهی از مردم بادست و زبان و قلب به مبارزه با منکرات برمی خیزند. آن ها تمام خصلت های نیکو را در خود به طورکامل جمع کرده اند. گروهی دیگر با زبان و قلب نهی از منکرمی کنند. این ها به دو خلصت تمسک جسته ویکی را از دست داده اند. گروهی تنها با قلب مبارزه می کنند ولی مبارزه بادست و زبان را ترک کرده اند. این گروه بهترین خصلت را رها کرده و تنها یکی راگرفته اند. عده ای هم نه به زبان نه به دست و نه به قلب نهی از منکر نمی کنند. اینها مردگانی درمیان زندگان هستند.
البته در سیره امام موارد از این دست بسیار است. سئوال من این که اگر کسی برای حقی محکم بایسته میشه مردم آزار. در اون صورت من قطعا مردم آزارم.
پ ن 1: دیشب سید عزیز دیده بان کارهای این ایام، پیامک داده بود بریم احیا با خانواده، ولی من عهد کرده تا یه کاری انجام ندم نرم امامزاده شهرشون. امیدوارم خیلی زودتر با تمام موانعی که هست لایه اول کارمون به نتیجه برسه و من بعد از اتمام کار برم.
پ ن 2: این روزا دور و برم اونقدر اتفاقات عجیب و غریب میبینم که خودم موندم. البته احتمالا من این اتفاقات را نمیدیدم در حالی که بودند حالا که درگیر این پروژه هام احتمالا حساسیتم باعث شده قضایا را جور دیگه ببینم. امیدوارم بعد از اتمام این دو سه تا کار دیدم همین جوری نمونه، دوست ندارم اضافه تر از اونی که هست ببینم. البته اتفاقات عجیب غریب ممکنه به ادم شوک بدن (مثلا فرض کنید شما مطمئن باشید یکی مرده، بعد بهتون زنگ بزنه باهاتون صحبت کنه و بگه فلانیم عکس العمل یه ادم تو چنین موقعیتی یا موقعیتی مشابه چی می تونه باشه غیر از سکته از هر نوعش، البته احتمالا ادم قاطی میکنه چند بار می پرسه شما کی هستید اونم حرفشا تکرار میکنه و هر دفعه بر بهت شما افزوده میشه! مثالا واقعی و جدی در نظر بگیرید من چه می کشم از دست این قوم خدا میدونه!!) هر چند من ادم جان سختیم با این شوکا و امثال آن طوریم نمیشه!!.
پ ن 3: هر کی هر چی می خواد بگه من از کارای این روزام راضیم حتی اگه مردم آزاری باشه!
شما ازکارای این روزاتون حتی اگه مردم آزاری هم باشه راضی هستید استاد؟؟؟؟؟!!!!!
من نمیدونم کارای این روزاتون چیه!! اما اینکه فرمودید
حتی اگه کاراتون مردم آزاری باشه راضی هستید رو فکر
نکنم از ته دلتون گفته باشید.چون این کارا با روحیه شما سازگار نیست.
حداقل من شما رو اینطوری شناختم.
دکتر ! بنظر میرسد که باید در فکر استخدام یک نفر درب نوشابه بازکن برای خودت باشی ؛ ترجیحا” از دانشجویان محتاج نمره !
بنده نه دانشجوی آقای دکتر بودم نه هستم .
نه دنبال نمره هستم نه نیازی به نمره دارم .
حتی تا حالا از نزدیک آقای دکتر رو ندیدم.
نمیدونم چطور بعضی ها به خودشون اجازه میدن
در مورد دیگران راحت قضاوت کنن؟؟؟!
والا خانم ؛ کی با تو بود؟
والا خانم؟؟؟؟؟