بعضی وقتها پذیرش اتفاقات خیلی سخته حتی باور چیزایی که میبینی نه انچه که می شنوی خیلی سخته. سخت تا اون حد که غیر قابل باوره اما وقتی از یه زاویه دیگه نگاه می کنه میبینه اتفاقا اگه اون اتفاق نمی افتاد چه می شد بعضی اتفاقات می تونه جلو خیلی اتفاقات بعدیا بگیره می تونه جلوی ضررهای بعدی بگیره و …
کاش می شد ادما اونقدر رشد می کردن که بفهمن دارن چکار می کنن فقط همین پا گذاشتن روی حق چند تا ادم و تضییع حق چندتای دیگه براشون فرصته. خوب حتی اگه اینجوریم باشه چند سال فرصت زندگی دارن چه معلوم فردا زنده باشن؟
بار خدایا ما به تو پناه میبریم از تباهکاریها (یا وسوسه ها) ی شیطان رانده شده و از حیله و چاره جوئی و مکرهای او ، و از اطمینان به آرزوها (یا دروغها ) و وعده ها و فریب و دامهای او و ازینکه در گمراه نمودن ما از طاعتت و خوار ساختن ما به معصیتت طمع کند ، یا نزد ما نیکو باشد چیزی ( گناهان ) که او برای ما نیکو مینماید ، یا بر ما سنگین آید چیزی ( طاعات) را که او در نظر ما زشت گرداند.
بار خدایا باطل و نادرستی را که برای ما می آراید بما بشناسان، و چون آنرا به ما شناساندی ما را از آن نگهداری کن ، و مارا به آنچه که او را بفریبیم بینا فرما ، و بدل ما بیفکن چیزی را که برای دور ساختن او آماده سازیم ، و از خواب غفلت که بسبب آن اعتماد و میل باوست بیدارمان گردان ، و بتوفیق خود ما را بر مخالفت او نیکو یاری نما. بار خدایا و زیر بار نرفتن کردار او را در دلهای ما آبیاری کن ، و در شکستن (از بین بردن) چاره جوئیهای او ما را توفیق عطا فرما (بخشی از دعای 17 صحیفه سجادیه)