تصمیم گرفته بودم یا زهرا (س) بعدیا خودم بگم. به نظرم ضلع چهارم دیگه آخر کارشه!! اما حواسم جمع ضلع سوم بود که چطور وارد بشیم که یکی ضلع اولا چنان به هم ریخت که هر چی دنبالش می گردم اثری ازش نیست جز یه شباهت تو امضا نمیتونم حدس بزنم چه کسی این کارا کرد. این از سه روز پیش!! امروزم یه جایی یه اتفاق عجیب تر افتاد. حالا منم یه برنامه دقیق و یه چیز عجیب تر به نظرم برنامه که حضرت حق می نویسه یه جور دیگه است ظاهرا از یه جایی به بعد ما هیچ کاره شدیم. دارم فکر میکنم از اولشم همین جور بود فقط ما غافل بودیم. دیروز یه دوست یه جلسه را ریخته بود به هم. حالا بازی خیلی در سطح خرد و کلان نخواهد خوند. به نظرم با این اتفاقات اخیر حالا میشه راحت تر به نیروها اعتماد کرد!!

2 thoughts on “ما سپر انداختیم گر تو کمان میکشی!!

  1. سلام.
    عجب!!! عجیبتر از شما مگه چیزی هست؟ که شما رو متعجب کنه؟ جالبه شد بدونم اون موضوع چی بوده؟ مگه شما راحتم اعتماد می کنید؟؟؟

  2. گفته‏ اند: «من لا شیخ له لا دین له». و شیخ را نیز فریضه بود خلافت قبول کردن، و تربیت کردن مریدان را فرض راه بود. اگر تمام‏تر خواهى از خداى تعالى بشنو که گفت: «هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ».(تمهیدات، ص ۱۱)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *