دلا بسوز كه سوز تو كارها بكند / نياز نيم شبى دفع صد بلا بكند
تو با خداى خود انداز كار و دل خوش دار / كه رحم اگر نكند مدعى خدا بكند
عتاب يار پريچهره عاشقانه بكش / كه يك كرشمه تلافى صد جفا بكند
طبيب عشق مسيحا دمست و مشفق ليك /چو درد در تو نبيند كه را دوا بكند
ز ملك تا ملكوتش حجاب بردارند / هر آن كه خدمت جام جهان نما بكند
ز بخت خفته ملولم بود كه بيدارى/ به وقت فاتحه ء صبح يك دعا بكند
بسوخت حافظ و بوئى به زلف يار نبرد / مگر دلالت اين دولتش صبا بكن
می گم یواش یواش برا خودمم داره امر مشتبه میشه که نکنه رشته ما ادبیاته و ما خبر نداشتیم.
این همه دانشجو اماده برای اظهار نظر در خصوص مسایل حاشیه ای و دلننوشتههای عرفانی و دریغ و درد که کمتر خبری از تعلیم و تربیت است
سلام شب زيباي برفي شما به خير
با اين اسمون برفي بهونه دست عاشقان شعر و ادبيات وشايدم عرفان افتاده شما به فال نيك بگيريد
دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم
اين كه ميگويندآن خوشتر ز حسن
يار ما اين داردو آن نيز هم
ياد باد انكو به قصد خون ما
عهد را بشكست و پيمان نيز هم
دوستان در پرده ميگويم سخن
گفته خواهد شد به دستان نيز هم
چون سر امد دولت شبهاي وصل
بگذرد ايام هجران نيز هم
به یکی گفتند که ای؟ گفت ندانم لکن در خویشتن می جویم خویشتن را! گفت: تو که ای؟ گفت: آنی بودم که می خواستند لکن خودم نمی خواستم آنی باشم که می خواهم اما آن ها خواستند و شدم و امروز من همانی هستم که خودم می خواهم!
حالا شاید بشه از دل این حکایت خودساخته خبری هم از عالم تعلیم و تربیت جست!
دكتر اين اشعار همش تربيتيه. البته بيشتر به تربيت عارفانه و عاشقانه! نزديكه. بعد هم اوستامون شعر ميذاره ما هم نظراتمون ميره به اون سمت. اگر شما تربيتي نوشتين ماهم ديدگاههاي نغز و پر مغز تربيتيمون را رو مي كنيم. اما جدي دكتر خدا به دادمون برسه با فلسفه نظام تربيتي اسلام تو ترم جديد:))))
سلام چه ربطی داره من کلی بحث تربیتی دارم که شماها نظر ندادین
حالا این درسته همه کاسه و کوزه ها را سر من بشکنید
در مورد درسم دلتون بخواد استادی مثل من بیاد درس بده
اگه بخواین اذیت کنین همه تو میندازم (چهل نفر کل کلاس منظورمه) تا در دوره تحصیلاتتون خاطره مثبت هم داشته باشین
“گفت: تو که ای؟ گفت: آنی بودم که می خواستند لکن خودم نمی خواستم آنی باشم که می خواهم اما آن ها خواستند و شدم و امروز من همانی هستم که خودم می خواهم!”
یعنی فقط این تغییر کرده که می خواهد آنی باشد که می خواهد؟ یعنی هم بود و هم هست آنی که می خواهند و می خواهد!؟
عجیب به نظر میاد! و با این حال جالب!
خب من قبلا نبودم كه شما حرفاي تربيتي مينوشتين. اين چند روزه كه من اومدم همه بحثا عاشقانه شاعرانه است.
درس هم كه چه دلمون بخاد چه نخاد ديگه شده ولي محتواش خيلي جالب ميشه!!!!!:))) در ضمن ما چهل نفر نيستيم، هركدوممونو بيست نفر ديدين؟؟؟؟ نه به اون اساتيدي كه اينقدر ما را ريز ميبيينند نه به شما…….لووووووول . در مورد انداختن هم ملالي نيست .. چوب معلمه گله هر كي نخورده خله:)
خوبه یواش یواش داری مثبت اندیش میشی
تا اخر دوره دکتری احتمالا میشه بهت امیدوار بود
اون قسمت های بعدی من که نفهمیدم. منظورم تعداد نفرات کلاس و وضعیت پاس کردن و …. !!!!!!!!!!!!
در ضمن راجع به بحث های قبلی هم حذف که نشدن می تونین نظر بدین نقد کنین
برای این که ثابت کنم دانشجوهام خیلی دانشجو هستن بحث بعدی علمیش می کنیم تا ببینم تماشاچی های محترم هم میدون می ان
خیلی سایت باحالی دارین خدایی
غصه دار بدم اومدم نت با خوندن مطالب این سایت کلی خندیدم غم و غصم یادم رفت
خوب شد یکی هم از ما و سایتمان تعریف کرد
از بس حرف بهمون زده بودند دچار افسردگی شده بودیم
تازه فهمیدیم پیامدهای بسیار مثبت هم داریم
دلا بسوز كه سوز تو كارها بكند / نياز نيم شبى دفع صد بلا بكند
تو با خداى خود انداز كار و دل خوش دار / كه رحم اگر نكند مدعى خدا بكند
عتاب يار پريچهره عاشقانه بكش / كه يك كرشمه تلافى صد جفا بكند
طبيب عشق مسيحا دمست و مشفق ليك /چو درد در تو نبيند كه را دوا بكند
ز ملك تا ملكوتش حجاب بردارند / هر آن كه خدمت جام جهان نما بكند
ز بخت خفته ملولم بود كه بيدارى/ به وقت فاتحه ء صبح يك دعا بكند
بسوخت حافظ و بوئى به زلف يار نبرد / مگر دلالت اين دولتش صبا بكن
می گم یواش یواش برا خودمم داره امر مشتبه میشه که نکنه رشته ما ادبیاته و ما خبر نداشتیم.
این همه دانشجو اماده برای اظهار نظر در خصوص مسایل حاشیه ای و دلننوشتههای عرفانی و دریغ و درد که کمتر خبری از تعلیم و تربیت است
سلام شب زيباي برفي شما به خير
با اين اسمون برفي بهونه دست عاشقان شعر و ادبيات وشايدم عرفان افتاده شما به فال نيك بگيريد
دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم
اين كه ميگويندآن خوشتر ز حسن
يار ما اين داردو آن نيز هم
ياد باد انكو به قصد خون ما
عهد را بشكست و پيمان نيز هم
دوستان در پرده ميگويم سخن
گفته خواهد شد به دستان نيز هم
چون سر امد دولت شبهاي وصل
بگذرد ايام هجران نيز هم
به یکی گفتند که ای؟ گفت ندانم لکن در خویشتن می جویم خویشتن را! گفت: تو که ای؟ گفت: آنی بودم که می خواستند لکن خودم نمی خواستم آنی باشم که می خواهم اما آن ها خواستند و شدم و امروز من همانی هستم که خودم می خواهم!
حالا شاید بشه از دل این حکایت خودساخته خبری هم از عالم تعلیم و تربیت جست!
دكتر اين اشعار همش تربيتيه. البته بيشتر به تربيت عارفانه و عاشقانه! نزديكه. بعد هم اوستامون شعر ميذاره ما هم نظراتمون ميره به اون سمت. اگر شما تربيتي نوشتين ماهم ديدگاههاي نغز و پر مغز تربيتيمون را رو مي كنيم. اما جدي دكتر خدا به دادمون برسه با فلسفه نظام تربيتي اسلام تو ترم جديد:))))
سلام چه ربطی داره من کلی بحث تربیتی دارم که شماها نظر ندادین
حالا این درسته همه کاسه و کوزه ها را سر من بشکنید
در مورد درسم دلتون بخواد استادی مثل من بیاد درس بده
اگه بخواین اذیت کنین همه تو میندازم (چهل نفر کل کلاس منظورمه) تا در دوره تحصیلاتتون خاطره مثبت هم داشته باشین
“گفت: تو که ای؟ گفت: آنی بودم که می خواستند لکن خودم نمی خواستم آنی باشم که می خواهم اما آن ها خواستند و شدم و امروز من همانی هستم که خودم می خواهم!”
یعنی فقط این تغییر کرده که می خواهد آنی باشد که می خواهد؟ یعنی هم بود و هم هست آنی که می خواهند و می خواهد!؟
عجیب به نظر میاد! و با این حال جالب!
خب من قبلا نبودم كه شما حرفاي تربيتي مينوشتين. اين چند روزه كه من اومدم همه بحثا عاشقانه شاعرانه است.
درس هم كه چه دلمون بخاد چه نخاد ديگه شده ولي محتواش خيلي جالب ميشه!!!!!:))) در ضمن ما چهل نفر نيستيم، هركدوممونو بيست نفر ديدين؟؟؟؟ نه به اون اساتيدي كه اينقدر ما را ريز ميبيينند نه به شما…….لووووووول . در مورد انداختن هم ملالي نيست .. چوب معلمه گله هر كي نخورده خله:)
خوبه یواش یواش داری مثبت اندیش میشی
تا اخر دوره دکتری احتمالا میشه بهت امیدوار بود
اون قسمت های بعدی من که نفهمیدم. منظورم تعداد نفرات کلاس و وضعیت پاس کردن و …. !!!!!!!!!!!!
در ضمن راجع به بحث های قبلی هم حذف که نشدن می تونین نظر بدین نقد کنین
برای این که ثابت کنم دانشجوهام خیلی دانشجو هستن بحث بعدی علمیش می کنیم تا ببینم تماشاچی های محترم هم میدون می ان
خیلی سایت باحالی دارین خدایی
غصه دار بدم اومدم نت با خوندن مطالب این سایت کلی خندیدم غم و غصم یادم رفت
خوب شد یکی هم از ما و سایتمان تعریف کرد
از بس حرف بهمون زده بودند دچار افسردگی شده بودیم
تازه فهمیدیم پیامدهای بسیار مثبت هم داریم