خدا شونه هامونا فقط واسه اینکه کوله بار غم هامونو روش بذاریم نیافریده؛ آفریده تا گاهی وقتا بندازیمش بالا و بگیم: بی خیـــال، می گــــــــــــــــذره.
15 thoughts on “شونههای ما”
سلام چه خوب!!!!!!!!!!!
خب انگار این کارایی دوم شونه بهتر از اولیه. پس نتیجه میگیریم: خدا شانه ها را آفرید صرفا جهت بالا انداختن و گفتن اینکه بی خیال میگذره!
اما هیچ چیز با گفتن این جمله نمیگذره!
کاش میشد برا چیزایی که به سنگینی کل زندگی هستند بگیم بی خیال می گذره!!
همین شماها با این حرفا باعث شدید دیگه کسی ما رو نخره و بمونیم رو دست کسبه
سلام
خیلی وقتا وقتی که راحت انداختیمش بالا و گفتیم بی خیال میگذره، شاید واسه ما گذشت ولی باعث شد که دیگه واسه یکی دیگه نگذره!!!!!!!!!!!
کوله بار غم هامون هم که فقط غما خودمون نیست!!!!!! غما بقیه هم هست که ما برش داشتیم تا اون یکی غم نخوره،اون یکی شونش سبک تر شه!!!!!!
سلام
خوب این متن کاری به زمین شناسایی که در تمام زمینه ها هنر دارن نداره!!
این مال ادم معمولیایی که زود کم میارن!!!!!!
سلام
برام خيلي جالب بود چون به شدت دنبال يه بهانه اي براي شونه بالا انداختن و بي خيال گذشتنم اما به اين راحتي ها نيست سعي ميكنيم اما نميشه
شونه هاي ما گاهي آنچنان ازفشار غم مشكلات ديگران داره ميشكنه كه برا مشكلات خودمون اين طوري نميشه……….
هميشه حس ميكردم معمولي نيستم اما كم آوردم پس استاد كم آوردن برا غير معمولي ها هم هست بدترش هم هست
شرمنده می کنین….
سلام
اجازه هست من یه چیزی بگم؟ چون نظرات برای شما میاد و یه جورایی درست نیست تو بحث بقیه بیام… چون عجله دارم دیگه میگم و میرم:
سلام
دوست بیمناک! تا برداشتتون از کلمه”معمولی” چی باشه!
همه خودشونو متفاوت از بقیه می دونن و فکر می کنن معمولی نیستند درستم هست هر کسی منحصر به فرده و ازش یه نسخه هست اما یه سری ویژگی ها هست که به طور معمول و به حد متوسط اکثر آدما دارند غیر از این اکثریت، یک گروه هم حداقل شاخص ها رو دارن و یک گروه هم ایده آل داریم. نمیدونم چرا همه میخوان بگن ما تو گروه ایده آل هستیم؟؟؟
البته من جسارت کردم تو زمینه و تخصص دیگران وارد شدم ببخشید.
ضمناً منظوری هم نداشتما فقط از اونجایی که خودم معمولیم زود هم کم میارم خواستم یه چندتا دیگه رو هم با خودم همراه کنم تنها نباشم.
شبتون به خیر
یاعلی
سلام
در تعریف وظایف شانه یه شعری هست که میگه
…
ســر بـر روی شــانـه هـای مهــربـانت می گــذارم
عـقــده ی دل می گشــاید گـریه ی بی اختـیــارم
از غــــم نـامـردمـی ها بـغـض هـا در سیـنــه دارم
…
چله را در مقدم عشقم شکستن دوست دارم
بغض سر گردان ابرم قله ی آرامشم کن
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
م
سلام
اگه دانشجو ی مایی رابطه های مارتین بوبرا مطالعه کن (من و تو)
سلام چشم استاد
«هر تویی در جهان بنابر طبیعت خود محکوم به آن است که یک شیء شود یا دست کم بارها و بارها وارد قلمرو شیئیت و چیزگونگی شود.»
سلام
منظور من از معمولي نبودن به هيچ عنوان ايده آل بودن نبود و هرگز هم نخواسته ام بگم من مال گروه ايده آلم….كدوم ايده آل عزيزم ؟! البته تا تعريف شما هم از ايده آل چي باشه
صحبت شما در مورد اكثريت را قبول دارم اما بعضيا نه مال گروه اكثريتند نه مال گروه حداقل اينجوري ميشه كه بيمناك ميشن!
سلام
اینکه یکی بیمناک باشه بستگی داره که از چه منظری بهش نگاه بشه و بیمناک از چی باشه مثل انواع غم که هست…
باتوجه به دلیل بیمناکی میشه گفت که تو کدوم گروهه!
من بازم معذرت میخواما قصدم روشن شدن معمولی و غیر معمولی بود اصلا دوست ندارم موجبات ناراحتی تونو فراهم کرده باشم ضمن اینکه از این بحثای آروم که قصد ارائه نظر و در صورت اشتباه بودنش درست کردنشه لذت میبرم
موفق باشید
تعريفي كه استاد از شانه بالا انداختن و بي خيال گفتن دادند عين تعريف زندگيه. وقتي توي ذهن زندگي كني هميشه يه باري رو دوشت هست چه مال خودت چه مال ديگران .ولي وقتي با زندگي يكي بشيم و در لحظه زندگي كنيم و از جنس پديده و وقايع نباشيم بلكه از جنس زندگي و خدا باشيم فقط ناظر پديده ها هستيم . بدون هيچ سنگيني و بدون هيچ دردي. چون ما از جنس درد و وقايع نيستيم بلكه از جنس خدا يا همون زندگي هستيم و خدا يا زندگي هيچ سنگيني و دردي نداره.اشتباه ما اينجاست كه ما با پديده ها كه از جنس درد هستند هم هويت ميشويم
خوب ما هم لذت برديم بذار تشكري كرده باشيم.
از لحاظ ادبي: شانه بالا انداختن:به كنايه يعني نه گفتن و رد كردن چيزي.
حالا اين مطلب زيبا به ادمهايي كه همش فكر و ذكرشون شده غمه، ميگه بريم اين ايه از قران را بخونيد:لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ(حديد/ايه 22)
سلام چه خوب!!!!!!!!!!!
خب انگار این کارایی دوم شونه بهتر از اولیه. پس نتیجه میگیریم: خدا شانه ها را آفرید صرفا جهت بالا انداختن و گفتن اینکه بی خیال میگذره!
اما هیچ چیز با گفتن این جمله نمیگذره!
کاش میشد برا چیزایی که به سنگینی کل زندگی هستند بگیم بی خیال می گذره!!
همین شماها با این حرفا باعث شدید دیگه کسی ما رو نخره و بمونیم رو دست کسبه
سلام
خیلی وقتا وقتی که راحت انداختیمش بالا و گفتیم بی خیال میگذره، شاید واسه ما گذشت ولی باعث شد که دیگه واسه یکی دیگه نگذره!!!!!!!!!!!
کوله بار غم هامون هم که فقط غما خودمون نیست!!!!!! غما بقیه هم هست که ما برش داشتیم تا اون یکی غم نخوره،اون یکی شونش سبک تر شه!!!!!!
سلام
خوب این متن کاری به زمین شناسایی که در تمام زمینه ها هنر دارن نداره!!
این مال ادم معمولیایی که زود کم میارن!!!!!!
سلام
برام خيلي جالب بود چون به شدت دنبال يه بهانه اي براي شونه بالا انداختن و بي خيال گذشتنم اما به اين راحتي ها نيست سعي ميكنيم اما نميشه
شونه هاي ما گاهي آنچنان ازفشار غم مشكلات ديگران داره ميشكنه كه برا مشكلات خودمون اين طوري نميشه……….
هميشه حس ميكردم معمولي نيستم اما كم آوردم پس استاد كم آوردن برا غير معمولي ها هم هست بدترش هم هست
شرمنده می کنین….
سلام
اجازه هست من یه چیزی بگم؟ چون نظرات برای شما میاد و یه جورایی درست نیست تو بحث بقیه بیام… چون عجله دارم دیگه میگم و میرم:
سلام
دوست بیمناک! تا برداشتتون از کلمه”معمولی” چی باشه!
همه خودشونو متفاوت از بقیه می دونن و فکر می کنن معمولی نیستند درستم هست هر کسی منحصر به فرده و ازش یه نسخه هست اما یه سری ویژگی ها هست که به طور معمول و به حد متوسط اکثر آدما دارند غیر از این اکثریت، یک گروه هم حداقل شاخص ها رو دارن و یک گروه هم ایده آل داریم. نمیدونم چرا همه میخوان بگن ما تو گروه ایده آل هستیم؟؟؟
البته من جسارت کردم تو زمینه و تخصص دیگران وارد شدم ببخشید.
ضمناً منظوری هم نداشتما فقط از اونجایی که خودم معمولیم زود هم کم میارم خواستم یه چندتا دیگه رو هم با خودم همراه کنم تنها نباشم.
شبتون به خیر
یاعلی
سلام
در تعریف وظایف شانه یه شعری هست که میگه
…
ســر بـر روی شــانـه هـای مهــربـانت می گــذارم
عـقــده ی دل می گشــاید گـریه ی بی اختـیــارم
از غــــم نـامـردمـی ها بـغـض هـا در سیـنــه دارم
…
چله را در مقدم عشقم شکستن دوست دارم
بغض سر گردان ابرم قله ی آرامشم کن
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
م
سلام
اگه دانشجو ی مایی رابطه های مارتین بوبرا مطالعه کن (من و تو)
سلام چشم استاد
«هر تویی در جهان بنابر طبیعت خود محکوم به آن است که یک شیء شود یا دست کم بارها و بارها وارد قلمرو شیئیت و چیزگونگی شود.»
سلام
منظور من از معمولي نبودن به هيچ عنوان ايده آل بودن نبود و هرگز هم نخواسته ام بگم من مال گروه ايده آلم….كدوم ايده آل عزيزم ؟! البته تا تعريف شما هم از ايده آل چي باشه
صحبت شما در مورد اكثريت را قبول دارم اما بعضيا نه مال گروه اكثريتند نه مال گروه حداقل اينجوري ميشه كه بيمناك ميشن!
سلام
اینکه یکی بیمناک باشه بستگی داره که از چه منظری بهش نگاه بشه و بیمناک از چی باشه مثل انواع غم که هست…
باتوجه به دلیل بیمناکی میشه گفت که تو کدوم گروهه!
من بازم معذرت میخواما قصدم روشن شدن معمولی و غیر معمولی بود اصلا دوست ندارم موجبات ناراحتی تونو فراهم کرده باشم ضمن اینکه از این بحثای آروم که قصد ارائه نظر و در صورت اشتباه بودنش درست کردنشه لذت میبرم
موفق باشید
تعريفي كه استاد از شانه بالا انداختن و بي خيال گفتن دادند عين تعريف زندگيه. وقتي توي ذهن زندگي كني هميشه يه باري رو دوشت هست چه مال خودت چه مال ديگران .ولي وقتي با زندگي يكي بشيم و در لحظه زندگي كنيم و از جنس پديده و وقايع نباشيم بلكه از جنس زندگي و خدا باشيم فقط ناظر پديده ها هستيم . بدون هيچ سنگيني و بدون هيچ دردي. چون ما از جنس درد و وقايع نيستيم بلكه از جنس خدا يا همون زندگي هستيم و خدا يا زندگي هيچ سنگيني و دردي نداره.اشتباه ما اينجاست كه ما با پديده ها كه از جنس درد هستند هم هويت ميشويم
خوب ما هم لذت برديم بذار تشكري كرده باشيم.
از لحاظ ادبي: شانه بالا انداختن:به كنايه يعني نه گفتن و رد كردن چيزي.
حالا اين مطلب زيبا به ادمهايي كه همش فكر و ذكرشون شده غمه، ميگه بريم اين ايه از قران را بخونيد:لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ(حديد/ايه 22)