«ربنا آتنا» نگاهش را، که هوایم دوباره بارانی است
السلام علیکْ یا دریا که دلم بی قرار و توفانی است
«اِنّ فی خلق» تو خدا هم مست، روحْ حیران، فرشته‌ها هم مست
«اِنّ فی خلق» تو زمین مبهوت، زیر یک آسمان پریشانی است
«لا اله»َم ! کجای «الا» یی؟ روح دریا ! کجای دریایی؟
مثل آبی به چشم ماهی‌ها، ای «هوالظاهر»ی که پیدا نیست!
«یا سریع الرضا»ی لبخندت، عاشقان را کشیده در بندت
«یا ولیَّ الذینَ» یک دنیا که در اسم تو غرق حیرانی است
«و اذا الشّمسْ» پیش تو تاریک، «واذا البحرْ» از تو در جوشش
واذا القلبِ من که می‌پرسند: به کدامین گناه قربانی است؟
من که از «اِنّما ولی» مستم، در هوای «هوالعلی…» مستم
از «شراباً طَهورِ» چشمانت، شب میخانه‌ام چراغانی است
«اشهد انَّ» هر چه دارم تو، «وقِنا من عذابِ نار»َم تو
آه، «یا ایها العزیز»َم آه، توشه‌ام این غزل که ‌می‌خوانی است
«لیْتَ شِعری» که شعر من آیا می‌رسد تا به ساحلت؟ دریا !
– ناله‌های کبوتری زخمی که در این بند تیره زندانی است-

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *