امروز یکی از دوستان پیام داده بود یه حرکتی بشه در حمایت از کودکان مظلوم غزه!! اون موقع درگیر طراحی لایه سوم پروژه ماه های اخیرم بود. تنها چیزی که به ذهن خسته ام رسید این بود عین پیام را برای هفت تن از دوستان ذی نفوذ بفرستم. اولی سید بزرگوار که کار را شدنی دونست و کانال اجرایی اونا معرفی کرد پیگیریشم بر عهده گرفت. طراحی پروژه به همین راحتی حل شد. دوست بزرگوار دیگری بحث اجرایی کار را بر عهده گرفت. البته در راستای فتوای مقام معظم رهبری (نقل به مضمون پاسخ ارسالی خودش)  نه پیام ارسالی ما و یکی دیگه از دوستان هماهنگی پشتیبانی رسانه ایشا انجام داد.  این که کار دقیق عملی بشه دغدغه ای است، اما این که به راحتی یه کار بسیار جدی مسایلش حل بشه برام جالب بود. از ظهر تا حالا تو فکر اینم که با توجه به حضور این دوستان تو کار قبلیم نمی شد با چند تا پیامک کار را راحت تر حل کرد. واقعا ضرورت داشت دو الی سه ماه درگیر یه پروژه چند لایه بشم و کلی انرژی هزینه کنم. بعضی اتفاقات واقعا قابل پیش بینی نیست. بعد از ظهری برای انجام دادن تکلیف پیاما را فرستادم خیلی تو فکر این نبودم ظرف سه الی پنج دقیقه یه کار جدی در سطح ملی شروع بشه و همه عزیزانم احساس وظیفه کنن را نداشتم. البته یکی دو تا از دوستانم خوابشون سنگین بود (بعد تلافیشا سرشون درمیارم). اما نکته جالبه اتفاقات عصر بود که در پیگری همون کار جدید گره های کار قبلی حل شد. حظ معنوی پروژه های قبلی هم هدیه به بچه های مظلوم غزه! اما اجر دوستان از آغاز تاکنون به قول سید “با مادر سادات حضرت زهرا (س)”. پیام یکی از دوستان نشون داد که به زودی یکی از اتفاقاتی که قرار بیفته و کلی انرژی  از ما گرفت خواهد افتاد. تحرک عزیزان تو این یکی دو روزه به ویژه امروز عصر برام جالب بود. خدا به همه آنها آنگونه که شایسته آنند پاداش دهد. دارم به این نتیجه می رسم کم کارترین ادم مجموعه منم که هیچ  کاری نمیکنم. فکر کنم یواش یواش باید خودما بازنشسته کنم.

پ ن : دنیا بداند خلع سلاح مقاومت توهم است/ به وقتش جام خشم خود را بر سر صهیونیست ها خالی می کنیم. سردار سلیمانی.

دیدگاه درباره “دلخوشی های زندگی!!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *