از تک تک عزیزانی که در فضای مجازی با فرستادن میل منا شرمنده خودشون کردن کمال تشکر را دارم. هر چند شاید الان برای قضاوت کردن زود باشه اما من وظیفه خودم میدونم بگم که همه شما را دوست دارم و یادتون باشه چیزی نبود و اگر بود به خاطر کمک و دعای شما بود. من از این همه ابراز لطف واقعا شرمنده ام و میدونم که فقط و فقط مسئولیتم سنگین تره. باید حواسم باشه که کیا در مورد من چی فکر می کنن. در هر صورت ارزومندم که خداوند همه ما را در پناه خویش گیرد و به سوی سعادت رهنمون سازد و این چیزی است که زیبننده شماست. هر چند نگاه زیبای شما به هستی و قضاوت هایی که بعضیا از دوستان بیان کرده بودند نشون می داد که در هر حال ارزش ها ارزشند و ضد ارزش ها ضد ارزش و این تنها از فیض و لطف هستی افرین هستی بخش است که ادمی را به سوی شناخت درست رهنمون سازد.
سلام و ارزوي سلامتي
به قولي
معرفت در گرانيست به هر كس ندهندش
پر طاووس قشنگ است به كركس ندهندش
از لطف و معرفت شما ما نيز ممنونيم از اينكه با دعاي خير خود تون اميد و نشاط را به ما هديه ميكنيد متشكريم دعاي دو كس خيلي ارزشمند و تاثير گذاره يكي دعاي پدر و مادر و ديگري دعاي معلم واستاد وشايد علت اين تاثير نيت خير و خالصانه باشد
ما هم دعا ميكنيم جانتان بي بلا و سايه تان برقرار در پناه همان مهربان كردگار
سلام
استاد عزیزصادقانه و بدون اغراق باید بگم شما از تاثیرگذارترین افراد در زندگی من بودید و فکر می کنم همونطوری که من از ته قلبم شما رو قبول دارم و همیشه راهنمایی های شما بهم کمک کرده سایر دوستانی که تو سایتتون نظراتشون رو می نویسن همین نظرو راجع به شما دارن.
راجع به خودم مطمئنم که شاید اگر شما استاد من نبودید شاید شاید پیشرفت نمی کردم و به فکر ادامه تحصیل نمی افتادم
شما همیشه سرمشق و الگوی بسیار خوبی برای من بودید و وجود شما در دانشکده همیشه به من انگیزه و دلگرمی داده و به هنگام مشکلات امیدوارم کرده
مطمئنا ما هرگز نمی تونیم زحمات شما رو جبران کنیم اما من ایمان دارم که خدا پاداش ذره ذره زحمت های شما رو نصیبتون می کنه چون عمیقا به این مثل که میگن «از هر دست بدی از همون دست می گیری» اعتقاد دارم
به همین خاطر تنهاکار موثری که می تونیم انجام بدیم دعای خیر در حق شما و خانواده شماست
بهروز و سلامت باشید
دانشجوی عزیز سلام
از لطف شما ممنونم
من از خویش چیزی ندارم
در همه عمر نیز در ارزوی ان نبودم
منتهی ارزوی من ان است که در دل پاک شما خانه ای داشته باشم اگر چه به مساحت یک قلب و از ان به زندگی و دنیای خویش و شما بنگرم
این حقیقت افسانه نما را باور کن به استی باور کن.
من مزدما از خدا گرفتم نه حالا خیلی وقت پیش
سلسله موی دوست حلقه دام بلاست
هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
همیشه بهاری و شاداب بمانید و گل وجودتان خرم باشد و با نشاط. هر چند من شما را نشناختم
سلامی بر استاد عزیز
همینکه مهربانانه در کنار مایی و خویشتن برون از ما نمی پندارید خود لطفی است گران!
پایدار باشید و همیشه در کنار ما………………..
شاد بودن هنر است
شاد کردن هنری والاتر
گر به شادی تو دلهای دگر باشد شاد
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندیِ ماست
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
” شما مصداق همون نغمه ای هستین که همه دانشجوهاتون به یاد می سپارن، چراکه همیشه مایه دلگرمی و شادی ما بودین و هستین…”
شریف ترین قلب ها قلب کسی است که در آن اندیشه ی آزار کسی نباشد.(زرتشت)
سلام دکتر،امیدوارم حالتون خوب باشه.خواستم بهتون خدا قوت بگم و ازتون تشکر کنم به خاطر خیلی چیزایی که به خیلیا دادین ولی خودتون شاید هیچ وقت ندونین.
امیدوارم هرجا هستید خدا دو تا نعمتو هیچ وقت ازتون نگیره،سلامتی و شادی.
ما هم همیشه دورادور دعاتون میکنیم هرچند دیگه سعادت اینو نداریم که از محضرتون استفاده کنیم.
خدای علی(ع) نگهدارتون.
خانم جعفری سلام
شما لطف دارین
اویزه گوشم می کنم که یادم نره چقدر مثبت به من فکر می کنین اما متاسفانه همیشه تاریخ این جوری که حق در موضع ضعفه و باطلا جولان میدن
من از کارای که کردم ناراحت نیستم و از کارایی که باهام کردن ناراحت نیستم هر چند یه جایی حساباما وا می کنم. همه تلاشم همین بود که عدالت اجرا بشه هر چند در تیر ماه 89 که گزارش سالانه در هیات رئیسه دانشگاه دادم به صراحت اخرین جمله ام این بود که من نتونستم عدالتا اجرا کنم و البته نه دانشگاه نه مدیریت دانشگاه پتانسیل همینا را هم نداشت با این همه من هم از پذیرش کار و هم از کارایی کردم خوشحالم الانم که دارم میرم خوشحالم. یادم نمیره تهران بودم برای یه ماموریت و یه پدر شهیدی زنگ زده بود و پشت تلفن گریه کرد و گفت با بودن یکی مثل تو خوشحالم که پسرم زنده و جاودان شده. الانم اگر میرم برا اینه که نمی تونم خیلی چیزا را هضم کنم. فکر می کنم همیشه زندگیم خدا منا دوست داشته و همه جا بدون اینکه من بدونم حمایتم می کرده و گرنه بعد تماس اون پدر شهید هر چه فکر کردم مگه من چکار کردم اصلا این از کجا منا می شناسه اصلا ایا دانشجویی در دانشگاه داره چرا خودشا معرفی نکرد و هزاران سوال دیگر بی جواب؟ تنها چیزی که شبهای بعد از اون شب به من امید می داد همین تصور بود که خیلی ها عمل ادم می بینن به همون نسبتی که خیلی نمی تونن عمل ادما ببینن. هر چند من حتی برای خوشامد شما و اون بنده خدا کاری انجام نداده بودم در پاسخ به یکی از دوستانم نوشتم. من قبلا مزدم از یکی گرفتم بهش بدهکارم یه حسابی که مونده روی دوشم و نمیدونم می تونم بپردازم یا نه اصلا می پذیره یا نه اصلا میشه من حسابم تسویه کنم یا نه. در هر صورت لطف شما و امثال شما بار منا در هر سنگری که باشم سنگین تر سنگین تر می کنه. البته ادم به پشت سرش که نگاه می کنه از خودش خجالت می کشه و به قول ظهیرالدین فاریابی:
طاووس را به نقش و نگاری که هست، خلق
تحسین کنند و او خجل از پای زشت خویش
ارزومندم که همیشه شاد باشید و در پناه قادر مطلق بر راه صواب و سعادت
مجددا عرض سلام دکتر
نوشتتونو چند بار خوندمو هر بار اشک ریختم،واسه تنهایی همیشگی حق و واسه همه آدمایی که مثل شما بر حق بودنو همیشه مجبور شدن تو گلو فریادشونو خفه کنن،ولی ایمان، ایمان،ایمان داشته باشید که هرجا که باشید ودر هر مقامی،آدمایی که بدی روزگار هنوز سیرتشونو سیاه نکرده ،به حقانیت و صداقت شما،هرچند نه با صدای بلند که پیش وجدان خودشون اعتراف میکنن.
البته من در حضور شما باید درس پس بدم،ولی دلم می خواد این حرفو از شاگردتون صادقانه بپذیرید که،اگه شما با حرفا و عقایدتون مسیر زندگی یه نفرو متحول کرده باشین،دینتونو ادا کردین،همونجور که این تحول تو زندگی من اتفاق افتاد.واسه همین فکر می کنم،دیگه اینکه کی در مورد شما چی فکر میکنه اصلا اهمیتی نداره چون یکی هست که داره عمل هممونو خوب میبینه.
حق نگهدارتون
خانم جعفری سلام
چرا گریه اینا میگین منم حساس گریه ام می گیره
چرا فکر می کنین من فریادی تو گلو خفه کردم
من هستم و اینا همه شاگردام می دونن که یه ادم هستی دار و یکه هستم. پس مهم نیست کجا باشم از کوچکترین روزنه ای می تونم دری باز کنم به هر فراخی که دلم بخواد شما اینا را ببینید و خوشحال باشید بعضیا هم غیر فرصت سوزی عرضه ی دیگه ای ندارن
پس می بینی بر ذمه ما حقی است انکه ما را به گونه ای افرید که هر تهدیدی را به فرصت تبدیل می کنیم و هر موقعیت ارامی را به تنش و هر تنش را به موقعیت ارام. این از اراده اوست که ما را افرید و بدینگونه نقاشی کرد. همو که زشتی های ما را می پوشاند همو که با تمام شینطت خیلی این توان را به ما می دهد که فریاد نزنیم و از کنار خیلی چیزاها بگذریم. همو که به ما توانی بخشیده که از تمام کج روی و انحرافات به خاطر هدفی بس بزرگتر گذر کنیم. همو که هر چی داریم از اوست. من البته شما را یادم نمی اد. حتی یادم نمی اد کجا بودین اما هر جا که هستین بر مدار حق خواهی و حق طلبی باقی بمونین
جبهه حق نیازمند ادمایی که از خودشون بگذرن و من در این میان نمی توانم باشم چون غرق خودخواهی و زیاده خواهیم.
برایم دعا کنید که همیشه مرا در پناه خویش گیرد و انچه که برایم صواب است برای رقم بزند چرا که تنها اوست که می تواند.
“خدایا از تو می خواهم که طبع ما را آنقدر بلند کنی که در برابر هیچ چیز جز خدا تسلیم نشویم. دنیا ما را نفریبد، خودخواهی ما را کور نکند. سیاهی گناه و فساد و تهمت و دروغ و غیبت، قلب های ما را تیره و تار ننماید. خدایا! به ما آنقدر ظرفیت ده که در برابر پیروزی ها سرمست و مغرور نشویم. خدایا به من آنقدر توان ده که کوچکی و بیچارگی خویش را فراموش نکنم و در برابرعظمت تو خود را نبینم.”
” هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم… تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم، و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم، و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم… خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم.” شهید دکتر مصطفی چمران
آقای دکتر سلام
بابت مطالب ارزشمندی که نوشتید ازتون واقعا ممنونم.
من نمی تونم مثل شما زیبا و بی نقص بنویسم که البته اعتقاد دارم اینم از الطاف خدا به شماست که بیانتون اینقدر تاثیر گذاره،میخواستم بگم،البته شاید هیچ آدمی پیدا نشه که بتونه دین خودشو به خداش ادا کنه گرچه خیلیا تمام زندگیشون تو همین خیال باطل میگذره،ولی هنوزم اعتقاد دارم شما به نسبت خیلیا دینتونو تا حدی به حق ادا کردین،گفتم تا حدی چون پهنه عالم پر از الطاف خداست و آدمی شکر کدام لطف او را بجای آورد تا شرمسارش نشود؟
سلام آقای دکتر
کار برای رضای خدا و نه برای رضای ………… یقینا ارزشش خیلی بالاتر از اینه که دیده بشه یا به حساب بیاد تو دفتر و دستک های آقایان .اگرچه که ما از روزی که شما رو شناختیم ندیدیم دنبال نام و نشان باشید. شاید به خاطر اینه که همیشه آدمایی مثل شما، خیلی ناحقی ها رو بر نمی تابند. اما متاسفانه اونور گود آدم هایی هستند که ظاهرشون و ادعاهاشون سر به افلاک میذاره؛ولی یه جو آدمیت ندارن و فقط دنبال منافع خودشون می گردن و هرجا منافع شون به خطر افتاد شروع میکنن به رو کردن آنچه که تا به حال پنهان می کردند. شاید « ذرهم فی خوضهم یلعبون» شایسته شان باشد.
داشتم سخنان امام حسین رو در جمع یاران بی وفایشان می خواندم که میفرماید ::«به خدا سوگند این واقعیت قلب انسان را میمیراند و دچار غم و اندوه می کند که شامیان در باطل خود وحدت دارند و شما در حق خود متفرقید » متاسفانه دانشگاه را به هر سویش بنگری همین است.
شما جزو معدود آدم هایی بودید که قول و فعلشون خیلی به هم نزدیک بود. عمل شما همان بود که امام حسن (ع) فرمود «در امور دنیا آن چنان عمل کن که گویا تا ابد زنده خواهی بود و در امور آخرت آنگونه رفتار کن که گویا فردا رخت از این جهان خواهی بست» آخرتی هاش را که ما خبر نداریم اما دنیایی هاش در شما اینگونه بود.
رفتن بعضی ها از بعضی جاها و نبودنشون خییییییییلی سخته؛اما عوضش خیلی ها هم خیالشون راحت میشه که دوباره به کارهایی ادامه بدن که با وجود اون جرأتش رو نمیکردن انجام بدن.؛ اینجا هم جای تبریک هست و هم تسلیت؛تبریک به شما که از شر خیلی چیزها راحت شدید و تسلیت به سیستمی که چون شمایی را از دست داد.
به هر حال هرکجا هستید؛هر کجا رفتید آرزوی بزرگترین موفقیت ها را برایتان داریم. بدانید که ماندگارترین ها خواهید بود در ذهن و قلب ما؛ اگرچه که سیستم مدیریتی دانشگاه اصفهان لیاقت حضور فردی چون شما را نداشت.
واقعا نداشت. خودشان را هم بکشند مثل شما را پیدا نخواهند کرد.
مظلومیت گفتار حق را در اینجاها میشود فهمید. میشود فهمید که چرا علی بن ابیطالب (ع) سر در چاه فرو می برد و درد و دل می کرد. چون گوش شنوایی برای آنچه میگفت که البته قولش حکم خدا بود، پیدا نمیکرد…… اینجا نیز همین گونه است. گوشی برای شنیدن حق نیست؛اگرچه ادعایش هست؛ اگرچه آدم های ظاهرالصلاحش زیادند؛اما خوارج زیاد دارد اینجا؛نامرد زیاد دارد؛
حق یارتان و هر کجا هستید نگهدارتان
چشم اونایی هم که چشم دیدنتون را نداشتن…………………….. ببخشید ؛خیلی سعی کردم فحش ندم.ولی آخرنشد
سلام وايا م بكا م
امشب بنا به ضرورتي لازم شد سري بزنيم به مطالب شما وقتي به اينجا رسيدم به شدت تحت تاثير صحبتها تون قرار گرفتم راستش امشب توي منزل سر صحبت به دليل يه سري ناراحتي از مسائلي مشابه به همون بي عدالتيها باز شد بحثهاي مختلفي پيش اومد يكدفعه يادم به ديدگاههاي شما افتاد واتفاقا حرفهاي شما مرهم خيلي خوبي بود انگار هر كجا بريم اسمون همين رنگه مسائل مشابهي كه درد دل اد م را زياد ميكنه توي همين دانشگاه شهر ما كه شما به خوبي از اوضاع واحوال اون باخبرين امروز جرياناتي باعث دلتنگي زيادهمسرم شده بود اما باور كنين با خوندن بعضي از ديدگاهها ونظرات شما اميدوار شدند من از طرف ايشون از شما تشكر ميكنم چون صحبتهاي شما باعث دلگرمي ما شد وقتي ادم ميبينه توي اجتماع هستند كساني كه دردها را حس ميكنند وبراي رفع ان تلاش ميكنند واقعا اميدوار ميشه
استاد از صحبتهاي شما متاثر شدم شايد كساني كه از زاويه ديد شما به مسائل نگاه ميكنند به خوبي درك كنند شما چي ميكشيد نميدونم چرا اما امشب از ته دل گريه كردم
به اميد روزي كه عدالت گستر واقعي به فرياد دلهاي دردمند و انتظار كشيده برسد
من در اينجا فرصت را غنيمت ميشمارم تا اعلام كنم شما بي شك توانسته ايد توي خونه خيلي از دلها جا باز كنيد وتاثيرات مثبتي را به جا بذاريد اونايي كه بايد قدر شما را بدانند ميدانند و براي شما همين بس كه خيليها دوستدار شما هستند و هميشه ذكر خير شما نقل مجلسشونه چرا كه صداقت و حق خواهي شما را در عمل ديده اند همين دوستان واقعي هميشه بعد از خداوند يار وياور شما هستند و دعاي خيرشان بدرقه راه شما ست اميدواريم روز به روز شاهد سربلندي و عزت شما استاد بااخلاص و عدالت خواه و دوست داشتني خودمون باشيم
بابا مهربونا
من کم ظرفیتم اینا را می گین جو گیر میشما
سلام خدمت استاد مهربونا واستاد مهربوني
بلا نسبت شما
چرا عصباني شديد ما غير از حقيقت چيزي نگفتيم تازه اينا اولشه بازم ميگيم
تا ……..شود هر انكه نتواند ديد
يه زموني شده كه اگه خوبيها را نگيم و خاموش باشيم به همون نسبت گناهكاريم كه بد كنيم ما از شما اميد ها گرفته ايم بازم ميخواهيم تكيه گاهمون باشيد پس همه جوره ازتون حمايت ميكنيم حتي به اين روش چون ميدونيم جو گير شدن توي كار و بار شما راهي نداره
گل وجودتون همواره شاداب
در كولهاتچهداري؟
كوله پشتياشرا برداشتو راهافتاد. رفتكهدنبالخدا بگردد؛ و گفت: تا كولهاماز خدا پر نشود برنخواهمگشت.نهاليرنجور و كوچككنار راهايستادهبود.مسافر با خندهايرو بهدرختگفت: چهتلخاستكنار جادهبودنو نرفتن؛ و درختزير لبگفت: وليتلختر آناستكهبرويو بيرهاورد برگردي.كاشميدانستيآنچهدر جستوجويآني، همينجاست.مسافر رفتو گفت: يكدرختاز راهچهميداند، پاهايشدر گِلاست، او هيچگاهلذتجستوجو را نخواهد يافت.و نشنيد كهدرختگفت: اما منجستوجو را از خود آغاز كردهامو سفرمرا كسينخواهد ديد؛ جز آنكهبايد.مسافر رفتو كولهاشسنگينبود.هزار سالگذشت، هزار سالِپر خمو پيچ، هزار سالِبالا و پست. مسافر بازگشت. رنجور و نااميد. خدا را نيافتهبود، اما غرورشرا گمكردهبود. بهابتدايجادهرسيد. جادهايكهروزياز آنآغاز كردهبود.درختيهزار ساله، بالا بلند و سبز كنار جادهبود. زير سايهاشنشستتا لختيبياسايد. مسافر، درخترا بهياد نياورد. اما درختاو را ميشناخت.درختگفت: سلاممسافر، در كولهاتچهداري، مرا همميهمانكن. مسافر گفت: بالا بلند تنومندم، شرمندهام، كولهامخالياستو هيچچيز ندارم.
درختگفت: چهخوب، وقتيهيچچيز نداري، همهچيز داري. اما آنروز كهميرفتي، در كولهاتهمهچيز داشتي، غرور كمترينشبود، جادهآنرا از تو گرفت. حالا در كولهاتجا برايخدا هست. و قدرياز حقيقترا در كولهمسافر ريخت. دستهايمسافر از اشراقپر شد و چشمهايشاز حيرتدرخشيد و گفت: هزار سالرفتمو پيدا نكردمو تو نرفتهاي، اينهمهيافتي!درختگفت: زيرا تو در جادهرفتيو مندر خودم. و پيمودنخود، دشوارتر از پيمودنجادههاست.