طلوع می کند آن آفتاب پنهانی
ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی
دوباره پلک دلم می پرد،نشانه چیست؟
شنیده ام که می آید کسی به مهمانی
کسی که سبز تر از هزار بار بهار
کسی،شگفت کسی آن چنان که میدانی
کسی که نقطه آغاز هرچه پرواز است
تویی که در سفر عشق، خط پایانی
تویی بهانه آن ابرها که می گریند
بیا که صاف شود این هوای بارانی
تو از حوالی اقلیم هر کجا آباد
بیا که میرود این شهر،رو به ویرانی
کنار نام تو لنگر گرفت کشتی عشق
بیا که یاد تو آرامشی است طوفانی
بیا که یاد تو آرامشی است طوفانی
بیا که یاد تو آرامشی است طوفانی…
اللهم عجل لولیک الفرج
امید که عید غدیر امسال با ظهور مولایمان زیباتر شود یعنی که شود فیض تمام
عیدتان مبارک
غریب آشنـــــا
صدای تو مرا باز دوباره برد
به بوی لحظه های بی بهانگی
که دل به گریه ها و خنده های بی حساب میزنیم
به ” آی روزگار …”های حسرت دروغکی
غم فراق دلبر به خواب هم ندیده ی همیشه بی وفا
به جور کردن سه چهار بیت سوزناک زورکی
به رفت و آمد مدام بادها و یادها
سوار قایقی رها
به موج موج انتهای بی کرانگی
دوار گردش نوار …
مرور صفحه ی سفید خاطرات خیس …
صدا تمام شد!
سرم به صخره ی سکوت خورد …
به یاد قیصر
طلوع می کند آن آفتاب پنهانی
ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی
دوباره پلک دلم می پرد،نشانه چیست؟
شنیده ام که می آید کسی به مهمانی
کسی که سبز تر از هزار بار بهار
کسی،شگفت کسی آن چنان که میدانی
کسی که نقطه آغاز هرچه پرواز است
تویی که در سفر عشق، خط پایانی
تویی بهانه آن ابرها که می گریند
بیا که صاف شود این هوای بارانی
تو از حوالی اقلیم هر کجا آباد
بیا که میرود این شهر،رو به ویرانی
کنار نام تو لنگر گرفت کشتی عشق
بیا که یاد تو آرامشی است طوفانی
بیا که یاد تو آرامشی است طوفانی
بیا که یاد تو آرامشی است طوفانی…
اللهم عجل لولیک الفرج
امید که عید غدیر امسال با ظهور مولایمان زیباتر شود یعنی که شود فیض تمام
عیدتان مبارک
غریب آشنـــــا
صدای تو مرا باز دوباره برد
به بوی لحظه های بی بهانگی
که دل به گریه ها و خنده های بی حساب میزنیم
به ” آی روزگار …”های حسرت دروغکی
غم فراق دلبر به خواب هم ندیده ی همیشه بی وفا
به جور کردن سه چهار بیت سوزناک زورکی
به رفت و آمد مدام بادها و یادها
سوار قایقی رها
به موج موج انتهای بی کرانگی
دوار گردش نوار …
مرور صفحه ی سفید خاطرات خیس …
صدا تمام شد!
سرم به صخره ی سکوت خورد …
به یاد قیصر