دوست ندارم وقتی یه کاری انجام میدم از اصولم کوتا بیام اما امروز به خاطر دوستم کوتا اومدم. وقتی یه کارا انجام میدم برام نتیجه مهم نیست اما امروز به خاطر تلفن یه دوست که بعد یه دهه دوستی تازه داره همونی میشه که از اول باید می بود ( من فکر میکنم دوستم داره میشه همون دوستی که من دوست داشتم) دوباره به پروژه قبلی برگشتم. بدترین چیزا برای من اینه که برگردم هیچ وقت دوست ندارم برگردم، اما امروز ساعت شش عصر برگشتم به خاطر همون اصول حس کار کردن نداشتم، اما دو سه تا از دوستان از عصر تا حالا جور منا کشیدن. واقعا شرمندشونم. از سیدم که دوباره کارشا خوب شروع کرده ممنونم. واقعا اگه دوستان خوبی نداشتم کم اورده بودم، اما عاشق صداقت و پاکی دوستامم. حتی اونایی که حاضر نشدند به خاطر یک دهه رفاقت تلفن بزنن به دوستاشون، اما ما حاضر شدیم و بازم حاضریم به خاطر اونا (اروم بگم به خاطر خدا بود و بهونه اش به حساب رفیقی که یه گردانا می بره وسط یه معرکه خطرناک به امید خدا رها میکنه حالا یکی مثل من جان سخت بقیه چی؟!؟!) میدون بریم. شرمنده ادم برزرگاییم که تو کار کودکانه خودمون درگیرشون کردم.
پ ن 1: تازه فهمیدم ادرسای سید حرف نداره فقط کافی درست هدف بگیری.
پ ن 2: قبلنا فکر میکردم دیگران از من میترسند از امروز عصر خودمم از خودم می ترسم!!
پ ن 3: تو تمام زندگیم اندازه امروز کار خلاف انجام نداده بودم. احتمالا تا اخر هفته وجدانم درد میکنه. امیدوارم زود خوب شه. بیچاره وجدان چه که از دست من نمیکشه!!!
پ ن 4: برای دوستم آرزوی موفقیت دارم دست خدا به همراهش و دعای منم.
پ ن 5: حظ معنوی حرکت امشب به ادمایی که عاشقشونم و به خاطرشون زندگی میکنم.
سلام. چه خوش بحال ما شد!! دوباره همه برنامه هامون تعطیل. جدی گفتم صادقانه: من زور بالا سرم نباشه هیچ کاری نمیکنم!!!!!!!
سلام، دکتر ناراحت کوتاه اومدنتون نباشید چون کوتاه اومدن بخاطر دوستی و رفاقت بعضی وقتا اگر درست وحساب شده باشه و برای رضای خدا مثل سجده و رکوع می مونه، باعث صعود میشه و نه نزول….
راستی دکتر تا جایی که من می دونم شما آدم ترسناکی نیستید پس به خودتون برچسب بی ربط نزنید، اگر هدفتون الهی باشه و نگاه خدا بدرقه راهتون باشه وجدان درد معنایی نخواهد داشت…
گام هاتون استوار و راهتون پایدار….