سلام ای بهاران از ره رسیده

چه گلها که در پیشوازت دمیده

 سلام ای که باران و لبخند با توست

که عطر سلام خداوند با توست

 ***

 بهاران من چشم عید از تو روشن

دل مادران شهید از تو روشن

 ***

چه گلهای سرخی است در آستینت

چه سروی است هم­سفره هفت سینت

 نترسیده ایم از زمستان بهارا

بیا گل بنه یک به یک شاخه ها را

 ببین باز کردیم مشت خزان را

رجزخوان شکستیم پشت خزان را

 بهارا تمام است کار زمستان

نماندیم ما زیر بار زمستان

محمدمهدی سیار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *