زیبایی زندگی ادما به اینه که قابل پیش بینی نیست. این روزا اونقدر چیزای عجیب و غریب اتفاق میفته که تصورشم ممکن نیست. اگه یه روزی به من میگفتن که فلان قضیه اینجوریه یا فلان کس اونجوریه یا تو فلان کار را  انجام میدی به هیچ عنوان قبول نمی کردم، اما این روزا کارای قبلی که برام جذاب بودند دیگه انگیزه ایجاد نمیکنن. برخی اتفاقات زندگی از جنس تصادف نیست. حضور برخی ادما تو زندگی ادما هم صرف نظر از اینکه قهرمان زندگی ادم بشن یا ضد قهرمان از جنس تصادف نیست. این روزا سرشار از انگیزه ام تو قلمروهای جدید. فکر میکنم تقریبا دگر شدم توجه و تمرکزی بر کارای معمول این روزام ندارم (تو امتحان دانشجوهای ارشد کلی غلط وجود داشت که شاید تو ده سال اخیر بی سابقه بود جالب این بود که من این سئوالات را سه بار کنترل کردم) کارایی که قبلا برام جذاب بودند جذابیتی ندارند اما یه قلمروهایی ایجاد شدند و یه فعالیت هایی که برام جذابن فکر کنم ساعات کارم بیشتر شده، مثل یه دوره ای خاص از زندگی گذشته ساعات خواب به شدت کاهش یافته و ساعات کار به شدت افزایش  یافته جنس خروجی کارا هم احتمالا به زودی در برخی از حوزه ها آشکار خواهد شد. نمیدونم ادما همه از این جنس  اتفاقات غیر قابل باور دارن یا نه اما فعلا ما تو یه اتفاقاتی افتادیم که غیر قابل باور. برا ادمی با شخصیت من هر چه اتفاقات هیجان انگیزتر؛ انگیز برای ادامه کار بیشتر.

پ ن 1: امیدوارم تمام اتفاقات رضایت حضرت حق را به دنبال داشته باشه

پ ن 2: اونقدر که فرایند این اتفاقات برام جذابه نتیجه اش اصلا برام مهم نیست شدم بازیکنی که بازی براش بیشتر از نتیجه اهمیت داره،

3 thoughts on “اتفاقای باور نکردنی زندگی

  1. بیچاره «علم»
    که از اولویتهای اصلی کشور است ولی
    بین دانشجویان بی دغدغه و اساتید پر مشغله
    سرگردان است.
    و بیچاره «دانشگاه اصفهان» که به خیالش، دانشگاهی است.
    ………………………………………………………………………

    سلام استاد. روزتون به خیر.
    یعنی جذابیت ملاک انجام کار است؟

  2. سلام
    واقعا بیچاره علم زیر دست این دانشجوهای علاقه مند و پر تلاش با استادای مدعی استادی هویت خودشا از دست داده. خدا بیامرزدش. دانشگاه اصفهانم همون به خیالش دانشگاهی است خوبه.
    در مورد این که ملاک عمل چیه نمیدونم ولی یه چیز مشخص ما ادما انرژی مون صرف چیزایی میکنیم که بهش علاقه مندیم یا به تعبیر من برامون جاذبه داره این قضیه ممکنه حتی اگاهانه نباشه یعنی من بعدها متوجه بشم چکار کردم. نوشته من تو اینجا هم ناظر به چنین حالتیه. حتی عنوانش گفته که غیرقابل باوره. یعنی در حالت طبیعی چنین اتفاقی نمیفته. در ضمن دانشجوها هم تا حدودی تو این قضیه نقش دارنا. گفتم که گفتم باشم حس طلبکاریم دارم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *