با من قدم بزن حالا که با منی

حالا که بغضی ام، حالا که سهممی

با من قدم بزن می لرزه دست و پام

بی تو کجا برم، بی تو کجا بیام

دست منو بگیر، کنار من بشین

من عاشق تو ام حالا منو ببین

از دلهره نگو، از خستگی پُرم

بی تو می شینم و روزا رو می شمورم

هر جا بری میام، دل گرم و بی قرار

بی من سفر نرو، تنهام دیگه نذار

تو با منی هنوز، عطر تو با منه

فردا داره به ما لبخند میزنه

بی تو برای من فردا پر از غمه

بی تو هوا پسه، دنیا جهنمه

دست منو بگیر، تو اوج اضطراب

بازم منو ببر، با بوسه ای بخواب

با من قدم بزن تو این پیاده رو

من عاشقت شدم از پیش من نرو

پ ن (1) ببخشید

پ ن (2) سرزنشم نکن

پ ن (3) گیر نده

پ ن (4) من با تو می مونم هر چی می خواد بشه

9 thoughts on “آخرین ادینه: دست منو بگیر، تو اوج اضطراب

  1. سلام
    من نگفتم دوستش نداشتم ….حتی برام جالب هم بود منظور من این نبود چیزی را که اصلا من نگفتم چرا شما تایید میکنید؟؟؟؟!!!!!! وااااااااای
    منظورم چیز دیگه ای بود !! به نظرم بد بیانش کردم خودمم تعجب میکنم چرا اینجور نوشتم !!!!
    احتمالا مربوط به همون حالت خواب و بیداریم بوده چون آدم در این حالت چندان هوشیاری نداره

  2. جدن دیگه باید شک کرد به خیلی چیزا!!!
    من چیزی که بود رو تأیید کردمشما بالای ***** نوشتید خوب زیبا، لذت بردنو پایینش گفتید اما پ ن نه!!!
    من اونی که بوده تأیید کردم دیگه تو فکر کسی نیستم نمود عینی شو دیدم.
    سایت شخصیه دیگه میخوان به هر کی دوس دارن فحش بدند خب بدند به ما چه!!

  3. خواب و بیدار عزیز!
    ضمناً لازم دیدم چون اینجا انگار یه کم باهاتون تند حرف زدم ازتون معذرت بخوام بزرگواری میکنید ببخشید
    پایان سال خوبی رو هم براتون آرزو میکنم.

  4. سلام
    حق با شماست من بد نوشتم هر چند منظورم منظور شما نبوده اما نوع بيانم دقيقا همين برداشت را به همراه داره …….. اگه رنجيديد حلال كنيد

    پ ن (۱) كاش تصويرسازي هاي ذهني ما تا اين حد مثبت رو به خودمون و منفي رو به ديگران نبود

    پ ن (۲) شك نكنيد مطمئن باشيد
    پ ن (۳) عزت ؟ ذلت ؟ لذت ؟
    پ ن (۴) چشم ها را بايد شست جور ديگر بايد ديد……

  5. نيازي به عذر خواهي نيست چون در اون حد نه من ناراحت شدم و نه شما خطاكار
    *********
    تا اينجاش انشااله قدمي رو به رشد بوده باشه ( هر چند به ظاهر بيشتر شبيه كل كل كردنه ) اما اميدوارم رشدي اتفاق افتاده باشه هر چند ميلي متري( برا من كه بود)
    آقاي دكتر
    قطعا بحثاي ما جاش اينجا نبود و صفحه شما بي جهت تيره شد اما از اون زاويه كه هميشه شعارتون رشد دانشجو هاتون بوده دل خودمون را راضي ميكنيم كه اتفاق بي ربطي نيفتاده باشه….
    ********
    اي كاش برخوردهامون با ديگران( هر چند اگه تصوير مثبتي هم ازشون نداريم )به قيمت شكسته شدن دلهاشون تموم نشه چون اگر دلي شكست هيچ رشدي اتفاق نخواهد افتاد

  6. به غير از ديشب تمام صحبت هاي امروزم در بيداري محض اتفاق افتاد !!!!!!!
    *********

    پ ن به اثر بخشي حرفي كه در حالت خواب و بيداري ميزنيم چندان اميدوار نباشيم !!
    يه چيزايي هم در وبلاگم هست انگيزه اش از اينجا شروع شد ……….

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *