تو یکی دو سال اخیر که از خیلی قضایا ناراحت بودم و خیلی دوست داشتم مسیر جور دیگه ای بود و منم جور دیگه ای میرفتم شاید حکمتی بود. حالا که برخی مسایل تغییر کرده و من باید خوشحال باشم موندم که باید خوشحال باشم و منتظر به بار نشستن اقدامات بعدی بمونم یا ناراحت. هر چند خیلی ها به ما ظلم کردن ( منم تو همین دنیا یقه همشون می گیرم به هیچ وجه کوتا بیا هم نیستم ) اما نمیدونم چرا این روزا حس خوشحالی ندارم. شاید به این دلیله که منا طوری بار اوردن که نمی تونم مثل بقیه باشم و بر خلاف ظاهر راحت و صریحم با شکست ادما خوشحال بشم. البته بعضیا حقشونه اگه یه ذره ادمایی که سفره انداخته بودن را دیده بودن شاید به اینجا ختم نمیشد و اونا هم سر سفره نسشته بودن ولی حقشون بود بدونن اونایی که هزینه کردن به این راحتی کوتا نمیان و اگه لازم باشه بارها و بارها هزینه خواهد کرد. این حس نه چندان رضایت بخش تقدیم به تمام اونایی که بهشون ظلم شد.
( منم تو همین دنیا یقه همشون می گیرم به هیچ وجه کوتا بیا هم نیستم )
سلام این خیلی خوبه
اما بی چاره اونا که بهشون ظلم شده! حس نچندان رضایت بخش بهشون تقدیم می شه!
سلام این تنها کاری که من می تونستم بکنم
فقط خدا می تونه بعضیا را سر جای خودشون بشونه
عجب! ما که نفهمیدیم چی شد!
عجب ما هم نفهمیدیم چی شد
فقط اصحاب صفه می فهمن چی شد
سلام
دروغ نگم منم چند بار خوندم اما هيچ نفهميدم چي بود؟ چي شد ؟ چي قراره بشه؟
با خودم گفتم بده آدم ضعف ظرفيت نشون بده !! حالا هر چي !! اينا مربوط به اوضاع و احوال شخصي شماست!! ما نبايد مته به خشخاش بذاريم !!
با اين اوصاف نه كه ما كلا تو همه چي ضعف داريم!!! باز هم اين ضعف ظرفيت و اون ضعف ظرفيت كار دستمون داد يه تماسي گرفتيم با اصحاب صفه متاسفانه اونام گفتن ما نميدونم چي شد فقط خود آقاي دكتر ميدونن چي شد! برين از خودشون بپرسيدچي شد
حالا استاد بالاخره چي شد؟
ما واگذارتون کردیم به خدای احد و واحد . به خدای احد و اوحد هر حقی ازم ضایع کردید و هر چه کوچکان را بزرگ کردید وبزرگان را حقیر تا الی الابد نخواهم بخشید. سر پل ضراط اگر خدایی بود یقه تان را می گیرم و کوتاه نمی آیم.
اگه منظورتون منم
من خیلی مطمئنم از کسی حق ضایع نکردم
فکر کنم بدهکارید اشتباهی فکر می کنید طلبکارید باشه هونجا بهم رسیدیم معلوم میشه شما چقدر راست میگید
اگه هم کسی دیگه حق ازتون ضایع کرده چه ربطی به من داره
سلام
میگن درست یادم نیست انگار هگل بود آشناها خودتونه بهتر می شناسید!: یه مدت یه چیزایی می گفت هم خودش می فهمید هم شاگرداش یه مدت یه چیزایی می گفت فقط خودش می فهمید آخرشم یه چیزایی می گفت نه خودش می فهمید نه شاگرداش.
شایدم این سؤال و جواب از میرداماد و جواب میرداماد و اینکه خدا گفت بذارید بره این تو دنیا هم بود یه چیزایی می گفت من نمی فهمیدم بهتره!!
اینا که از صحبتای دوستان یادم اومد گفتم بگم.
شما که از حس خوشایندی صحبت نکردید اینکه یکی حق بقیه رو بگیره و با استفاده از تلاش بقیه بره بالا خیلی بده اما این هم که آدمی که حق ضایع کرده زمین بخوره برا اون صاحب حق چون صاحب حق ها اصولاً بزرگن چیز چندان خوشایندی نیست چون آخرش دلش نمی خواد کسی زمین بخوره هر چند رفتار خوبی باهاش نداشته باشه.
“…….سر پل ضراط ( اگر خدایی بود !!!) یقه تان را می گیرم و کوتاه نمی آیم”
يكي از مهمترين شرايط تحقق اين امر ( گرفتن يقه) اطمينان است اطمينان به خيلي از چيزا من باشم اول مطمئن ميشم بعد تخته گاز ميرم
سلام بر نماینده اصحاب صفه
اصحاب صفه هم کوتا بیا نیستن بعید میدونم به سایت من سر بزنن
اتفاقا پروژه اصحاب صفه ادامه داره و خیلی جاهایی دیگه را خواهد گرفت.
بعدها مثلا 4 سال دیگه در این زمینه مینویسم
خیلی چیزا را و برخورد ادمهای مدعی در سطح جامعه که غیر از منافع خودشون و خودشون به هیچ فکر نمی کردن و ادمایی که از خودشون گذشتن تا ثابت کنن تا ظلم هست ما هستیم درود بر شرفشون و من شرمنده همشونم
سلام دوباره
درود بر شرفشون و من هم شرمنده همشونم
ببخشید اصحاب صفه صلاحیت منو برا نمایندگی شون رد کردن لذا فعلاً بی سر و صدا اومدم که بگم: شاید این مطلب زیاد هم با حال و هوای من نخوره و من هنوز اندازه این نباشم که نه قاطی آدم خوبا باشم نه آدم بدا (البته باید بپرسم از اطرافیان شایدم…) اما این مطلب و این حس نه چندان خوشایند خیلی دلچسب بود و برای من دوست داشتنی. خدا کنه هیچ وقت از اون دسته آدمایی که فقط مدعی هستند و فکر منافع خودشونن نباشم چون اونوقت زندگی پوچ و بی معنا می شه چه رسد به مسائل بزرگتر از زندگی.
اصحاب صفه اندازه ندارند بندگان خدا
از دانشجوی لیسانس تا استاد دانشگاه
در ضمن شاید دانشجوها جدی تر از استادای جمع بودن
لذا خوب و بد بودن ادما ( از منظر منفعت طلبی و چسبیدن به میز )ربطی به جایگاه و مدرک و سن نداره