اگر چه دلايل بسياري براي رفتار دانش‌آموز وجود دارد، اما بيشتر نويسندگان انواع رفتارهاي منفي را براي بحث، در دسته‌هاي اساسي قرار مي‌دهند. بياييد به برخي از اين دسته رفتارهاي منفي و مشخصه‌هايي كه معمولاً اين رفتارها را همراهي مي‌كند، نگاهي داشته باشيم.

 

دانش‌آموزاني كه به توجه نياز دارند

دانش‌آموزاني كه از طريق معمول توجه لازمي كه مي‌خواهند (و يا نياز دارند) را به دست نمي‌آورند، ممكن است براي رسيدن به هدف خود، به رفتار غيرمعمول و رفتاري كه به منظور جلب توجه صورت مي‌گيرد متوسل شوند. برخي از شيوه‌هايي كه آن‌ها اين رفتار را از خود بروز مي‌دهند عبارت است از:

  • دير آمدن به كلاس درس
  • بدون اجازه صحبت كردن
  • ايجاد سروصدا
  • بدون نوبت صحبت كردن
  • بلند شدن براي بار سوم يا چهارم از سر ميز يا صندلي به منظور راه رفتن در  كلاس و يا استفاده از مدادتراش، سطل زباله و غيره
  • نقض عمدي قوانين

زماني‌كه خواسته‌ها و نيازهاي دانش‌آموزان برآورده نشود، اين رفتار ممكن است به حالت‌هاي زير شدت پيدا كند:

  • فريادها و حملات لفظي
  • سرپيچي از اولياي مدرسه

شما اين رفتار را با تاثيري كه بر روي شما، به عنوان معلم دارد خواهيد شناخت. «زماني‌كه جلب توجه دليلي براي بدرفتاري باشد، شما معمولاً آزرده خاطر خواهيد شد» (معلم خبره، 2002).

اگر چه هيچ راه‌حل واحدي در مورد رفتار ناشي از جلب توجه برخي از دانش‌آموزان وجود ندارد، اما ممكن است بررسي برخي دلايل براي اين رفتار، در يافتن راه‌حل‌هايي ياري‌دهنده باشد. اين دانش‌آموزان اغلب فراگيراني حركتي و يا بسيار بصري مي‌باشند كه در كلاس درسي كه شيوه‌ي تدريس غالب آن شنيداري است، به مشكلاتي برمي‌خورند. با آوردن عوامل بصري، مدل‌ها و الگوهاي يادگيري و ايجاد حركت و جنبش، معلم كلاس شايد قادر به حل اين معضل باشد. دلزدگي و ملالت اغلب باعث بروز رفتار غيرمعمول و رفتاري كه به منظور جلب‌توجه صورت مي‌گيرد، مي‌شود. از خود بپرسيد آيا توانايي و مهارت‌هاي اين دانش‌آموز محك زده مي‌شود؟ آيا از دانش‌آموزان خواسته شده است كه بنشينند و براي مدت طولاني به درس گوش فرا دهند؟ محققان مغز بر اين امر توافق دارند كه مغز ما طوري طرح‌ريزي نشده است تا بتواند به برنامه‌ها و دروسي كه به شكل سخنراني و كنفرانس براي مدت طولاني ارايه مي‌شود، توجه نشان دهد. براي دانش‌آموزان 15 ساله تا بزرگسال، به نظر مي‌رسد كه 20 دقيقه حداكثر زماني باشد كه به يك بخش توجه نشان خواهند داد. براي دانش‌آموزان زير 15 سال، سن آن‌ها مقياس خوبي است. براي مثال يك دانش‌آموز 8 ساله، پيش از آن‌كه تمركزش از بين برود، چيزي حدود 8 دقيقه گوش فرا مي‌دهد. آيا تا به حال در جلسه‌اي بوده‌ايد كه شخصي با شما يك ساعت يا بيش از آن صحبت كرده باشد؟ آيا توجه داشتيد با وجود اين‌كه اطلاعات ارايه شده در مورد مساله‌ي مورد علاقه‌ي شما بود، باز هم از جلسه خارج و دوباره به آن وارد مي‌شديد؟

به دانش‌آموزاني كه در جست‌وجوي توجه هستند كمك كنيد تا بتوانند نيازهاي خود را برآورده سازند كه اين كمك از طريق ارايه بازخورد در مورد كار آن‌ها و تمجيد و تحسين زياد، وقتي كه كار خود را به خوبي انجام مي‌دهند، ميسر مي‌باشد. اين دانش‌آموزان مانند آن افرادي هستند كه سكه‌هاي 25 سنتي را درون بازي‌هاي ويديويي مي‌ريزند. آن‌ها زماني‌‌كه بازخورد و لذت و امتنان فوري و آني به دست مي‌آورند، بهتر عمل مي‌كنند. همچنين به اين دانش‌آموزان بايد به طور واضح استفاده‌ي مناسب‌تر از سيستم فراشناختي را، مخصوصاً به منظور انجام رفتارهاي معمول، آموزش داد.

هنگامي كه با دانش‌آموزاني كه نياز به توجه دارند كار مي‌كنيد، مهم است نكات زير را به خاطر داشته باشيد تا بتوانيد اين رفتار را در جهت مثبت تغيير دهيد:

  • صريح باشيد و به جا مطلب بگوييد. دقيقاً به آن‌ها بگوييد كه چه كار اشتباهي انجام داده‌اند، پيامد آن چيست و چرا اين‌گونه است.
  • سخت‌گير نباشيد. لبخند بزنيد و يا زماني‌كه با اين دانش‌آموزان سر و كار داريد، شوخ‌طبع باشيد.
  • زماني‌كه مناسب است، از مذاكره و صحبت استفاده كنيد. براي مثال، به آن‌ها بگوييد كه شما بيشتر از 10 دقيقه در هر بار صحبت نخواهيد كرد و اين‌كه فرصتي را براي حركت و جنبش و صحبت كردن با ديگر دانش‌آموزان در گروه‌هاي كوچك و يا تقسيم آن‌ها به گروه‌هاي دو نفري در پايان هر بخش 10 دقيقه‌اي اختصاص خواهيد داد (از لحاظ ساختار ذهني و مغزي، اين به هرحال راه بسيار موثرتري براي تدريس است).
  • فرصت‌هايي را براي دانش‌آموزان ايجاد كنيد تا در طول مدتي كه در كلاس هستند حركتي داشته باشند. اگر كار كردن در گروه براي يادگيري مناسب نيست، فرصت‌هايي ايجاد كنيد تا دانش‌آموزان بتوانند برخيزند و كششي به خود بدهند.

 دانش آموزانی که در پی کسب قدرت هستند

مشخصه‌هاي دانش‌آموزاني كه در پي كسب قدرت هستند ممكن است شامل برخي يا همه‌ي موارد زير باشد:

  • اضطراب و نگراني از خود نشان مي‌دهند.
  • اغلب ممكن است خسته بوده و يا سردرد داشته باشند.
  • ممكن است براي به دست گرفتن كنترل دست به كار خطايي بزنند.
  • اغلب غر مي‌زنند و يا شكايت مي‌كنند.
  • سعي مي‌كنند معلم و يا ديگران را در كلاس كنترل كنند.
  • نگرش مستبدانه دارند.

«زماني‌كه قدرت، دليلي براي بدرفتاري باشد، شما معمولاً احساس ترس و تهديد مي‌كنيد.» (معلم خبره، 2002)

معمولاً بازي قدرت از ترس ناشي مي‌شود. ترس از شكست، ترس از پذيرفته نشدن، ترس از پيامدها و موارد ديگر. معلم معمولاً كسي است كه در كلاس درس بيشترين قدرت را دارد. گذشته از اينها، معلم در چشم بچه‌ها كسي است كه مي‌تواند بچه‌ها را پس از پايان كلاس‌ها در مدرسه نگه دارد، والدين را فرا بخواند، از دانش‌آموزان نمره كم كند و مي‌تواند تكليف اضافه به بچه‌ها بدهد. به طور قابل‌ توجهي برخي اوقات، اين دانش‌آموزان افرادي هستند كه خيلي اهل نظم و ترتيب بوده و احساس مي‌كنند كه در كلاس سازمان و نظم لازم ارايه نمي‌شود و يا نظم حفظ نمي‌شود. اين‌گونه دانش‌آموزان اگر فوراً مداخله‌اي صورت نگيرد، به راستي كنترل كلاس را در دست مي‌گيرند. برخي شيوه‌ها كه معلم كلاس مي‌تواند با استفاده از آن‌ها با اين رفتار برخورد كند. اين است كه در ابتدا ساختارهاي بسيار خاصي را در مورد كار و رفتار، حاضر داشته باشد و در اعمال و اجراي آن‌ها بسيار استوار و ثابت‌قدم باشد. دوم اين‌كه، معلمي كه حق انتخاب براي دانش‌آموزان به وجود مي‌آورد و دانش‌آموزان را در تصميم‌گيري‌ها در كلاس درس شركت مي‌دهد، كمتر احتمال مي‌رود كه با اين نوع مشكل در كلاس درس مواجه شود. وارد بازي قدرت با دانش‌آموز شدن يك باخت محسوب مي‌شود. حتي اگر شما برنده هم شويد، احتمال خواهد داشت كه به عنوان زورگو ظاهر شويد. راه بسيار موثر براي پرداختن به اين‌گونه دانش‌آموزان اين است كه به دغدغه‌هاي آن‌ها گوش فرا دهيد، به احساسات آن‌ها توجه داشته باشيد و اين‌‌گونه مسايل را در خلوت و به طور خصوصي بررسي كنيد. اگر آن‌ها با صداي بلند از شما انتقاد و شكايت مي‌كنند، آن را نشنيده گرفته، با يك گوش شنيده و از گوش ديگر بيرون كنيد. تسليم اين تمايل كه در پيش روي دانش‌آموزان حاضر در كلاس وارد كشمكش قدرت شويد، نگرديد. به اين دانش‌آموز كمك كنيد تا ديگر راه‌ها و انتخاب‌ها را در موقعيت موردتوجه قرار دهد. پاين (2001) مي‌گويد هنگام كار كردن با دانش‌آموزان بخش حاشيه‌اي شهر، از آن‌ها بخواهيد تا ديگر انتخاب‌ها و انتخاب‌هايي كه دفعه‌ي بعد برخواهند گزيد را يادداشت كنند. گلاسر (1986) مي‌گويد، برخي اوقات دانش‌آموزان نياز به داشتن قدرت در كلاس را حس مي‌كنند، زيرا احساس مي‌كنند كه هيچ‌كس به آن‌ها گوش نمي‌دهد. دانش‌آموزاني كه از نظر تحصيلي به خوبي عمل نمي‌كنند به خصوص احساس مي‌كنند كه براي سيستم اهميتي ندارند. بِرك (1992) از يك الگوي نموداري استفاده مي‌كند تا به تجزيه و تحليل تعارضاتي كمك كند كه هنگام كار با دانش‌آموزاني كه در پي كسب قدرت هستند، وجود دارد. براي دانش‌آموزان بزرگ‌تر، اين ابزار مي‌تواند به عنوان مبنايي براي بحث استفاده شود تا به آن‌ها كمك كند رفتار خود را درك نمايند و كمكي باشد براي تجزيه و تحليل آن دسته عواملي كه موجب كم‌رنگ شدن چنين رفتاري مي‌شود (نمودار 1-3 را ببينيد).

زماني‌كه با دانش‌آموزاني كه در جست‌وجوي قدرت هستند كار مي‌كنيد، راهنماي زير ممكن است به شما در كم‌رنگ نمودن اين رفتار كمك كند.

نمودار 1-3: مراحل كشمكش قدرت

راه‌هاي كم‌رنگ كردن آن
اوج پي‌آمد

دلايل رفتار

————-

 

————–

————-

————–

————-

————–

 رك و صريح و صادق باشيد. دقيقاً به آن‌ها بگوييد كه رفتار آن‌ها چگونه است و چطور به نظر مي‌رسد. اگر طفره برويد آن‌ها متوجه خواهند شد.

واقع‌گرا باشيد. اين چيزي است كه شما در حال انجام آن هستيد و شاخص‌ها در اين‌جا وجود دارند. اين‌گونه دانش‌آموزان عباراتي نظير«فكر مي‌كنم و احساس مي‌كنم» را نمي‌‌پذيرند، آن‌ها بر اساس حقايق عمل مي‌كنند.

به قوانين بازگرديد. اين دسته دانش‌آموزان معمولاً حد و مرز و قوانين را دوست دارند و مي‌خواهند كه اين قوانين در مورد آن‌ها اجرا شود. بيشتر از هر گروه ديگري، اين دسته افراد نياز به فهم و درك قوانين و هرگونه اقدام انضباطي براي دنبال كردن قوانين دارند.

مشكلات، قوانين و پيامدها را به طور كتبي بيان كنيد.

 

دانش‌آموزاني كه درصدد تلافي و انتقام‌جويي هستند

برخي از ويژگي‌هاي دانش‌آموزاني كه درصدد انتقام‌جويي هستند عبارت است از:

  • انتقاد از كلاس درس، ديگر دانش‌آموزان و يا معلم.
  • اهل بحث و جدل هستند.
  • اغلب مي‌پرسند چرا؟
  • منزوي يا گوشه‌گير هستند و يا حتي ممكن است روياپرداز باشند.
  • پر افاده و خودبين هستند.
  • ممكن است به جاي اين‌كه كارها را به روشي كه تعيين شده انجام دهند، به شيوه‌ي خود عمل كنند.
  • انتقاد از قوانين، خصوصاً اگر قوانين از ثبات لازم برخوردار نبوده يا اجرا نگردند.

زماني‌كه رفتار آن‌ها خارج از كنترل مي‌شود، رفتارهاي خود را از طريق انجام كارهاي شرورانه و يا كينه‌توزي مانند اذيت كردن ديگر دانش‌آموزان و يا مخدوش كردن وسايل شخصي بروز مي‌دهند و شما به اين رفتار به نحوي كه باعث مي‌شود خود آن را احساس كنيد، پي خواهيد برد. بيشتر معلمان در اين وضعيت احساس ترس و يا عصبانيت خواهند كرد.

برخي اوقات دانش‌آموزان جوياي قدرت كه هرگز نيازهاي‌شان براي كسب قدرت برآورده نشده است، به افرادي انتقام‌جو بدل مي‌شوند تا از فرد يا افرادي كه مانع از خواسته‌ي آن‌ها براي كسب قدرت شده‌اند «انتقام‌جويي كنند». معمولاً دانش‌آموز انتقام‌جو سعي بر اين دارد تا به خاطر چيزي كه باعث آزار او شده و توسط والدين، معلم يا همتاي او گفته شده و يا به خاطر كار غيرعادلانه و غيرمنصفانه‌اي كه در حق او انجام شده است، تلافي كند (برك، 1992، ص 194).

ممكن است اقدام غيرعادلانه‌ در حق شخص انتقام‌جو انجام نشده باشد. اين عمل ممكن است در حق دانش‌آموز ديگر و يا همه‌ي كلاس صورت گرفته باشد. بايد به حرف اين دانش‌آموزان گوش داد و اين‌گونه افراد را جدي گرفت. اعمال تنبيهي در برابر اين رفتار، فقط بروز اين‌گونه رفتارها را در دانش‌آموز شدت مي‌بخشد. نياز است كه اين مشكل به طور خصوصي و با لحني بالغانه، بدون هيچ‌گونه تحقير و يا طعنه‌اي حل و فصل شود. اين رفتارها برخي اوقات در بعضي از بهترين دانش‌آموزان‌مان ديده مي‌شود، خصوصاً زماني‌كه احساس مي‌كنند كار اشتباهي صورت گرفته است. اين دانش‌آموزان زماني‌كه از توانايي‌هايشان براي برهم زدن جو كلاس استفاده مي‌كنند، مي‌توانند كلاس را به مكان ملال‌آوري تبديل كنند.

زماني‌كه با دانش‌آموزان انتقام‌جو سر و كار داريد، پيشنهادات زير ممكن است كمكي باشند تا بتوانيد رفتارهاي آن‌ها را در جهت مثبت تغيير دهيد.

  • در برخورد با اين دانش‌آموزان منطقي عمل كنيد. براي مثال، «اگر من به هر كسي در كلاس اجازه دهم به جاي دنبال كردن و اجراي قوانين، كار خود را انجام دهد، در كلاس هرج و مرج حاكم خواهد شد.»
  • بي‌طرف باشيد و در برابر ايشان جبهه نگيريد. به خود دانش‌آموز احترام بگذاريد و نه به رفتار او .
  • از مشاركت آن‌ها در كلاس تمجيد و تشكر كنيد.
  • گاه‌گاهي فرصت‌هايي را براي فعاليت‌هاي مستقل ايجاد كنيد تا به آن‌ها كمك شود كه نياز خود به انجام كارها به سبك خود را برآورده كنند.

 

دانش‌آموزاني كه احساس ناكارآمدي مي‌كنند

برخي مشخصه‌‌هاي اين دانش‌آموزان عبارت است از:

  • ممكن است معلم را ناديده بگيرند.
  • مشاركت نمي‌كنند.
  • ممكن است تهديد به ترك تحصيل كنند.
  • تمايل به نشان دادن واكنش‌هاي شديد نسبت به وقايع دارند.
  • ممكن است بدون آمادگي در كلاس حاضر شده و يا تا سطح توانايي خود عمل نكنند.
  • حالت‌هاي آن‌ها متغير است، ديگران را مسوول شكست خود مي‌دانند.

بروز اين رفتار توسط دانش‌آموزان ممكن است باعث شود شما احساس ناكامي و ياس كنيد.

تشخيص اين دانش‌آموزان در كلاس كار ساده‌اي است. احساسات آن‌ها معمولاً در ظاهر است. آن‌ها ممكن است از ديگر دانش‌آموزان حساس‌تر باشند و گاهي اوقات مي‌توانند بسيار مددكار و مهربان با ديگران باشند. اين دانش‌آموزان به ارايه بازخورد مداوم در مورد اين‌كه چگونه عمل مي‌كنند و هم‌چنين به تشويق نياز دارند. اغلب آن‌ها افراد ناموفقي هستند كه احساس مي‌كنند هيچ‌گونه جايگاهي از لحاظ كنترل ندارند. آن‌ها سخت تلاش مي‌كنند، اما نمي‌توانند موفقيت را تجربه كنند. آن‌ها ناكامي خود را با گريه، كناره‌گيري كردن از اجتماع، تندي كردن، انفجار خشم و يا در جواب سوالات معلم سكوت اختيار كردن، نشان مي‌دهند. لازم است كه سطح نگراني و اضطراب در اين دانش‌آموزان با صحبت كردن با آن‌ها در مورد اين‌كه چرا احساس ناكارآمدي مي‌كنند و با ارايه بازخورد و تشويق و قبل از قرار دادن آن‌ها در موقعيت‌هاي يادگيري مستقل، اطمينان حاصل كردن از اين‌ كه آن‌ها از مهارت‌هاي پيش‌نياز لازم برخوردارند، كاهش ‌يابد. خود-كارآمدي، كليدي كمك‌دهنده براي اين‌گونه دانش‌آموزان است. فرصت‌هاي رو به رشد براي اين دانش‌آموزان جهت دستيابي به موفقيت فراهم آوريد كه مي‌تواند با وظايف و تكاليف ساده، با چالش حداقل و كار كردن تا رسيدن به چالش بالا، اما با حفظ فشار و تنش كم تا سطح متعادل، شروع شود.

برخي نظريات براي كار با دانش‌آموزاني كه احساس ناكارآمدي دارند، از قرار زير است:

  • با دانش‌آموز به طور خصوصي و با لحن آرام صحبت كنيد.
  • به حرف‌هاي دانش‌آموز گوش دهيد.
  • ارتباط را حفظ كنيد. اين دانش‌آموزان معمولاً تمايل به صحبت كردن دارند و وقتي كه احساس كنند كه در حال تهديد شدن هستند، ارتباط با شما را قطع خواهند كرد.
  • به آن‌ها كمك كنيد تا ارتباط يادگيري را درك كنند، خصوصاً اين‌كه يادگيري چگونه به خود آن‌ها و ديگران كمك مي‌رساند.
  • اين دانش‌آموزان اغلب به بازخورد در مورد كارشان نياز دارند، بنابراين تا حد امكان بازخورد كارشان را در طول مدت كلاس به آن‌ها ارايه دهيد.

ما براي آن دسته از مشكلاتي كه خشم، ترس، انتقام و يا نياز به قدرت انگيزه‌ي آن‌هاست، نيازمند طرح و برنامه‌ريزي تقويتي هستيم. اين طرح بايد بر اساس برنامه‌ريزي براي مشكلات رفتاري و داشتن آگاهي قبلي در مورد چگونگي پرداختن به اين مشكلات پايه‌‌ريزي شود. زماني‌كه طرح و برنامه‌اي داشته باشيد، احتمال اين‌كه از كوره دربرويد و يا حرفي بزنيد كه عمل كردن به آن دشوار است، كمتر خواهد بود. براي شروع اجازه دهيد به شما نكاتي را يادآور شوم كه انجام دهيد.

  • خشمگين نشويد، حتي زماني‌كه دانش‌آموزان در مورد شما يا كلاس درس نظراتي مي‌دهند، نرنجيد. تمرين كنيد كه اين اظهارنظرها را از گوشي شنيده و از گوش ديگر بيرون كنيد. قبل از هرگونه جوابي بشماريد: يك‌صد و يك، يك‌صد و دو، يك‌صد و سه. نفس بكشيد و راحت باشيد. فرد جونز[1] (2002) مي‌گويد ما هنگامي كه عصباني هستيم تمايل داريم دست‌هاي‌مان را بالاي كمرمان بگيريم و زماني‌كه راحت هستيم دستان‌مان را كنارمان در دو طرف نگه مي‌داريم. تمرين كنيد حتي هنگامي كه در موقعيت پرتنش قرار داريد، راحت و آسوده باشيد. اين كار را با هم‌كاران يا اعضاي خانواده و يا هر كسي كه مايل است به شما كمك كند تا ياد بگيريد سرعت مناسب انجام كار خود را پيدا كنيد و خونسرد باشيد، تمرين كنيد. اگر آن اظهارنظرها باعث رنجش شما گردد، احتمال اين‌‌كه وضعيت شما حادتر شود، بيشتر است.
  • از تهديدات بيهوده استفاده نكنيد. هرگز از تهديدي كه نمي‌توانيد آن را عملي سازيد، استفاده نكنيد. حتي اگر مي‌توانيد آن تهديد را عملي كنيد، در مورد همه‌ي كلاس آن‌ را اجرا نكنيد، بلكه به طور محرمانه در مورد شخص و يا اشخاصي كه با مساله ارتباط دارند، اجرا نماييد.
  • اسامي دانش‌آموزان را روي تابلو ننويسيد. اين عمل تنها دانش‌آموزان را نسبت به هم بيگانه مي‌كند.
  • دانش‌آموزان را تحقير نكنيد.
  • رفتار بد و نسنجيده را ناديده نگيريد. بچه‌ها مي‌دانند كه آن رفتار نامناسب است و اگر شما آن را ناديده بگيريد، آن‌ها فرض را بر اين قرار مي‌دهند كه در نظر شما رفتار ارجحيت ندارد.
  • هيچ‌گاه با دانش‌آموزي رفتاري متفاوت از ديگران نداشته باشيد. مديريت رفتاري بايد يكسان و منصفانه باشد.

اگر مشكلات انضباطي تداوم داشته و/ يا مرتبط با انگيزه‌ نباشند چه بايد كرد؟ چگونه بايد به رفتار مخل و مزاحم پرداخت؟

در اين‌جا چند دستورالعمل براي اين‌كه چه تدبيري بينديشيم تا رفتار مخل و مزاحم را تغيير دهيم، وجود دارد (كه تا حدودي بر پايه‌ي تحقيقات فرد جونز، موجود در www.fredjones.com است).

1. آرام باشيد. اجازه ندهيد ارتباط غيركلامي يا صورت شما تنشي را كه احساس مي‌كنيد، آشكار سازد. براي به آرامش رسيدن وقت بگذاريد (اگر چه ممكن است طولاني به نظر برسد، سعي كنيد به خود سه ثانيه فرصت دهيد، بشماريد: يك‌صد و يك، يك‌صد و دو، يك‌صد و سه). دستان خود را به راحتي در كنار خود قرار دهيد و فك خود را با حركت دادن زبان بر سقف دهان آزاد و رها بگذاريد.

2. به شخص يا اشخاصي كه مخل و مزاحم هستند نگاه كنيد. اگر اين‌ كار باعث نشد كه آن‌ها به كار خود بپردازند، به سمت آن‌ها برويد.

3. زماني‌كه به دانش‌آموز رسيديد، كف دستان‌تان را بر روي ميز قرار دهيد و به آرامي با وي صحبت كنيد. هنگامي كه دانش‌آموز به كار خود مشغول شد، دستان خود را از روي ميز برداشته و به آرامي برگرديد و او را ترك كنيد. شما بايد در كلاس دور بزنيد تا به دانش‌آموزان كمك كرده و كار آن‌ها را بررسي كنيد و اين كار به گونه‌اي باشد كه دانش‌آموزان بر اين عمل به چشم عملي كه وقفه‌اي در كار آن‌ها ايجاد كرده است، نگاه نكنند. در حقيقت اگر اين كار به درستي انجام گيرد، دانش‌آموزان حتي متوجه نخواهند شد كه شما دانش‌آموزي را وادار به منضبط بودن كرده‌ايد.

4. مطمئن شويد دانش‌آموزاني كه مخل و مزاحم بوده‌اند، كاملاً مشغول به كار خود شده و پشت ميز به آرامي نشسته‌اند. دانش‌آموزاني كه چرخش ناقص به سمت كلاس دارند، احتمال دارد كه در نظر داشته باشند به محض اين‌كه شما از آن‌ها دور شديد با دوستان خود وارد صحبت شوند.

5. اگر دانش‌آموزي هنگامي كه خواستيد او را ترك كنيد اظهارنظري منفي كرد، به آرامي به سوي او برگرديد و اين رويه را درست همان‌گونه كه بار اول انجام داديد، دوباره تكرار كنيد. به اظهارنظر او پاسخ ندهيد، چرا موقعيت را از اين بدتر كرده و به آن‌ها اجازه دهيد كه در عصباني كردن شما پيروز شوند؟ هنگامي كه دانش‌آموز اظهارنظري را بيان داشته است، براي بازگرداندن او به وظيفه و كار خود بايد اقدامي صورت دهيد، زيرا نه تنها شما آن اظهارنظر را شنيده‌ايد، بلكه به گوش دانش‌آموزان ديگر در اطراف شما نيز رسيده است. آن‌ها نظاره‌گر هستند كه ببينند آيا شما تسليم اين دانش‌آموز مي‌شويد يا خير.

6. در دفتر نمرات و يا يك دفتر جداگانه، يادداشت‌هاي شخصي خود را بنويسيد تا هنگامي كه با مواردي چون دعوت از اوليا يا مديريت مدرسه به كلاس مواجه مي‌شويد، به شما كمك كند.

7. اگر حس كرديد كه رفتار دانش‌آموز به بحث و بررسي بيشتري نياز دارد، از او بخواهيد كه بعد از كلاس بماند تا بتوانيد با او صحبت كنيد.

8. براي خود پرونده‌اي شخصي كه شامل اسامي، آدرس، شماره تلفن و چگونگي دسترسي به والدين است را داشته باشيد.

9. يك نسخه از اصول و روش‌هاي انضباطي مدرسه‌تان را درخواست كنيد و آن را كاملاً بخوانيد كه در اين صورت گام‌هايي براي انجام برخي اقدامات هنگامي كه رفتار از رخدادهاي منفرد فراتر رفته است، بايد در آن وجود داشته باشد.

10. بهترين طرح و برنامه‌ريزي شما اين است كه از پيش آماده شده باشيد. بدانيد كه در موقعيت‌هاي مشخص چگونه واكنش نشان مي‌دهيد و آن را به انجام مي‌رسانيد.

11. اگر مدرسه‌ي شما هيچ‌گونه برنامه‌اي براي مواقع ضروري، مانند موقعي كه رفتار دانش‌آموز غيرعادي مي‌گردد و يا فراتر از آن‌چه كه شما قادر به مهار آن هستيد، مي‌رود(از جمله دعوا و كتك‌كاري با مشت سركلاس) ندا‌رد، با معلمي كه در نزديكي شماست طرحي بريزيد، به طوري‌كه رمزي براي كمك داشته باشيد. به عنوان مثال، شما ممكن است سيبي را بريده و آن را چند تكه كنيد. وقتي كه موقعيت پر تنش مي‌شود، مي‌توانيد از دانش‌آموزي با خوشرويي بخواهيد تا سيب را به آقاي ويل كاكس[2] در كلاس مجاور بدهد. ما هم‌چنين از كلمات رمزي از قبيل زنگ زدن به دفتر و گفتن رمزي چون روز تولد جرج واشنگتن[3] است و يا بتي‌بوپ[4] استفاده كرده‌ايم و آن‌ها را از وجود مشكل در كلاس مطلع نموده‌ايم. اگر در كلاس تلفن نداريد، از دانش‌آموزي بخواهيد تا به كلاس مجاور برود و به معلم آن كلاس يك كلمه‌ي رمز كه شما از پيش طرح‌ريزي كرده‌ايد، بگويد. نكته در اين‌جاست كه شما بايد از پيش آماده باشيد. اگر طرحي داشته باشيد و يا اگر از قبل اين‌گونه موقعيت‌ها را مورد بررسي دقيق قرار داده باشيد، حفظ آرامش در مواقع اضطراري خيلي راحت‌تر خواهد بود.

 

كار كردن با دانش‌آموزان از خانواده‌هاي فقير

بيش‌تر دانش‌آموزاني كه از خانواده‌هاي فقير و محروم هستند، مشكلات انضباطي ايجاد نمي‌كنند. اين در حالي است كه خصوصياتي وجود دارد كه اغلب به اين دانش‌آموزان نسبت داده مي‌شود كه ممكن است براي دانش‌آموز و معلم چالش‌هايي را ايجاد كند. به عنوان مثال، پاين (2001) مي‌گويد: دانش‌آموزان از خانواده‌هايي كه دچار فقر نسلي هستند (فقر در دو نسل يا بيش‌تر)، ممكن است هنگام منضبط بودن بخندند، زيرا در دنياي آن‌ها اين راهي براي حفظ آبرو به حساب مي‌آيد. برخي رفتارهاي ديگر كه ممكن است آن‌ها از خود بروز دهند عبارت است از:

  • جر و بحث با معلم– افراد فقير اغلب به هر شخص كه قدرت و حق انجام كاري را دارد، بي‌اعتماد هستند.
  • ارايه‌ي نظريات نامناسب و يا عاميانه – دانش‌آموزان بخش حاشيه‌اي شهر و دانش‌آموزاني كه از خانواده‌هاي فقير مي‌آيند از نوعي زبان استفاده مي‌كنند كه گونه‌ي كاربردي غيررسمي ناميده مي‌شود كه شامل لغات كوچه و خياباني است.
  • ناتواني در دنبال كردن دستورالعمل‌ها– افراد فقير اغلب از حافظه‌ي شيوه‌ي كاري استفاده نمي‌كنند. دانش‌آموزاني كه در فقر بزرگ شده‌اند، تمايل دارند كه در زمان حال به سر برند. برنامه‌ريزي بخشي از فعاليت‌هاي روز به روز آن‌ها نيست.
  • جنگ و دعوا كردن– دعوا كردن اغلب راهي است كه دانش‌آموزان فقير را دوام مي‌بخشد. آن‌ها از مهارت‌هاي بحث و مذاكره اطلاعاتي ندارند، زيرا به آن‌ها در اين زمينه آموزش داده نشده است.
  • متوسل شدن به راه‌هاي ديگر– اطلاعات غيركلامي، بخشي  از فقر به شمار مي‌رود. بدن در اين مورد از اهميت زيادي برخوردار است. زيرا يكي از محدود چيزهايي است كه آن‌ها دارا مي‌باشند.

 

معلم چه كارهايي بايد انجام دهد؟

بيشتر مدارس بر اساس فلسفه‌ي اخلاق، گفتار و ارزش‌هاي طبقه متوسط جامعه اداره مي‌شوند. به منظور كار كردن با دانش‌آموزان طبقه‌ي فقير، ما در ابتدا بايد بدانيم كه ممكن است آن‌ها از قوانين طبقه‌ي متوسط و يا اين‌‌كه چرا دنبال كردن اين قوانين براي آن‌ها اهميت دارد، آگاهي نداشته باشند. دانش‌آموزان نياز دارند بدانند براي اين‌كه بتوانند در خيابان و بيرون از مدرسه موفق باشند، يك شيوه و براي موفقيت در مدرسه و شغل‌شان شيوه‌ي ديگري وجود دارد. گفتن اين امر به دانش‌آموزان كه آن‌ها در مواجهه با ترس هرگز نبايد بخندند، مي‌تواند به قيمت كشته شدن آن‌ها در خيابان تمام شود. ما از آن‌ها مي‌خواهيم كه هم در مدرسه و هم در محل سكونت‌شان دوام بياورند. به آن‌ها كمك كنيد تا تفاوت اين دو و اين‌كه چرا نياز به دانستن آن هستند را دريابند. در اين‌جا نظرات ديگري كه ممكن است به شما هنگام كار با اين دانش‌آموزان كمك كند، وجود دارد.

  1. دليل هر رفتار را بدانيد.
  2. به دانش‌آموزان كمك كنيد انتخاب‌هاي ديگر را براي رفتارشان تا هنگامي كه در مدرسه هستند، بررسي كنند.

3.  امكان فعاليت‌هاي حركتي زيادي را فراهم كنيد. اين دانش‌آموزان در محيطي كه براي مدت طولاني بايد در آن بنشينند و به سخنراني گوش دهند، به درستي عمل نخواهند كرد (در حقيقت تعداد معدودي از ما در چنين موقعيتي به درستي عمل مي‌كنيم.)

4.  به آن‌ها صحبت مثبت با خود را آموزش دهيد. اين دانش‌آموزان اغلب با اين باور كه نمي‌توانند به موفقيت دست يابند، نزد ما مي‌آيند. به آن‌ها نشان دهيد كه شما چگونه از صحبت كردن با خود هنگامي كه با مشكلي مواجه مي‌شويد، استفاده مي‌كنيد. از آن‌جا كه آن‌ها تجربه‌اي در مورد رويه‌هايي كه مستلزم دستورالعمل‌هاي گام ‌به‌گام است ندارند، به آن‌ها كمك كنيد تا با استفاده از شيوه‌ي صحبت با خود در خلال اين رويه‌ها به پيش بروند.

5.  با دانش‌آموزان بحث نكنيد. در عوض، از آن‌ها بخواهيد به شما بگويند چه كار انجام داده‌اند، چرا آن كار را كرده‌اند و بار ديگر آن كار را چگونه مي‌توانند انجام دهند. ممكن است نياز باشد شما در انتخاب به آن‌ها كمك كنيد.

6.  با آن‌ها با لحن بالغانه صحبت كنيد. پاين (2001) اين لحن را اين‌گونه تعريف مي‌كند: «لحني كه غيرقضاوتي، بدون حركات غيركلامي منفي، واقعي، اغلب به صورت پرسشي بوده و نگرش آن به سوي موفقيت و پيروزي‌ هر دو طرف است». برخي سوالات و مسايل كه ممكن است اين لحن از آن استفاده كند، عبارت است از:

  • از چه راه‌هايي اين مساله مي‌تواند حل شود؟
  • چه انتخاب‌هايي در اين موقعيت وجود دارد؟
  • اين‌ها عواقب اين انتخاب‌ است.
  • ما با مخالفت، موافقيم (پاين، 2001، ص 110)

 

مطلب پاياني

چهار عامل اصلي براي بدرفتاري در كلاس درس عبارت‌ است از: نياز به توجه، قدرت، انتقام و اعتماد به نفس. فعاليت‌هاي خاصي در رابطه با هر يك از  اين نيازها وجود دارد كه مي‌تواند در دانش‌آموزان شناسايي گردد. هنگامي كه نيازها برآورده نشود، ممكن است رفتار تشديد شده و كنترل آن مشكل شود. از سه عاملي كه در هر مشكل انضباطي دخيل است، يعني معلم، دانش‌آموزي كه بدرفتاري مي‌كند و بقيه‌ي اعضاي كلاس، تنها عاملي كه ما مي‌توانيم آن را تحت كنترل داشته باشيم، خودمان هستيم. مهم است كه اين رفتار باعث رنجش ما نگردد، آرام باشيم و بلافاصله و به طور مداوم مراقب آن رفتار باشيم و با آن به طور مناسبي برخورد كنيم. معلم خبره هفت نياز فيزيكي اوليه كه بر رفتار تاثير دارد و هشت نياز ثانويه كه فيزيولوژيكي هستند را فهرست مي‌كند. نيازهاي اوليه شامل مواردي چون نمونه‌هاي زير مي‌باشد:

1.  گرسنگي– نه تنها گرسنگي آني، بلكه تغذيه‌ي نامناسب، كربوهيدرات زياد از حد و كالري ناكافي براي بدن كه ميزان كافي آن باعث عمل كردن بدن در سطح بهينه مي‌شود.

2.  تشنگي– مغز ما نه‌تنها در فواصل زماني، بلكه در طول روز به آب نياز دارد. جذب ناكافي مايع باعث تاثير سريع بر روي مغز و يادگيري مي‌شود. همچنين استفاده پاره‌اي از داروها مي‌تواند باعث تشنگي اضافي در دانش‌آموزان شود.

  1. روابط– ارتباط با معلم، ديگر دانش‌آموزان و يا هر فردي در خارج از كلاس درس، ممكن است دليل اصلي بدرفتاري به شمار آيد.

4.  فضا و عوامل فيزيكي ديگر– خود كلاس درس ممكن است عامل ايجاد مشكل باشد. نور، گرما، هوا و يا ديگر منابع ناكافي و نامناسب، بر رفتار تاثيرگذار است.

5.  استراحت و تنفس در بين برنامه‌هاي روزمره– حتي جالب‌ترين موضوعات نيز وقتي‌كه بدن استراحت كافي يا تنفس و فراغت كافي در يادگيري نداشته باشد، مي‌تواند خسته‌كننده شود. فرصت‌هايي را براي دانش‌آموزان به وجود آوريد تا با يك‌ديگر صحبت كنند، استراحت كرده و فرصت‌هايي كه وقت فكر كردن داشته باشند.

6.  ترس از درد– درد مي‌تواند جسمي و يا عاطفي باشد و هر دو اين‌ها مي‌توانند از يادگيري جلوگيري كنند. معلم در طول درس بايد از شرايطي كه درد و ناراحتي عاطفي را تسهيل مي‌كند، آگاه بوده و سعي در از ميان برداشتن آن‌ها نمايد.

7.  نياز براي رفتن به دستشويي– برخي دانش‌آموزان براي گرفتن اجازه براي خروج از كلاس بسيار خجالتي هستند. از اين‌‌كه در طرح و برنامه‌ريزي خود، زماني مناسب را براي رفتن به دستشويي دانش‌آموزان در نظر گرفته‌ايد، مطمئن شويد و ترس از اين‌كه دانش‌آموزي ممكن است از اين برنامه سو استفاده كند، نبايد ارايه اين زمان به دانش‌آموزان براي ترك كلاس را تحت‌الشعاع قرار دهد.

زماني‌كه مشكل اساسي در هيچ ‌يك از هفت دلايل اوليه‌ي ليست شده در بالا قرار نمي‌گيرد، چهار انگيزه‌ي قدرت، توجه، انتقام يا فقدان عزت نفس را به عنوان دليل اصلي مد نظر قرار دهيد. قبل از پرداختن به رفتار، تلاش كنيد تا خود رفتار و علت‌هاي احتمالي آن را شناسايي كنيد، به نحوي كه بتوانيد به طور موثرتري و بر پايه‌اي دايمي بدان بپردازيد. تغيير رفتار، تنها يك راه حل سريع نيست، بلكه بايد فرصتي براي كمك به دانش‌آموزان باشد تا بتوانند تشخيص دهند كه رفتارشان به آن خوبي كه به نظر مي‌رسد نيست و راه‌هاي مثبتي براي برآورده كردن نيازشان بيابند.


[1]– Fred Jones

[2]– Mr. Wilcox

[3]– Washington’s Birthday

3- Betty Boop يك شخصيت در فيلم‌هاي كارتون

[5]– Panksepp

[6]– Linnoila

13 thoughts on “رفتار با دانش‌آموزان مشكل‌ساز

  1. سلام
    مطالب كاربردي و مفيدي بود ممنون ميشيم منابعي بيشتر در همين زمينه ها و زمينه هاي مشابه معرفي بفرماييد
    ضمنا حسن سليقه شما در انتخاب مطالب قابل تحسينه چون تنوع به جا و خوبيه

  2. با سلام و تشکر از دقت نظر و لطف شما
    مطالب از کتاب مدیریت کلاس (انچه هر معلم باید بداند خانم واکر تایلستون انتخاب شده که توسط اینجانب به فارسی ترجمه شده است
    در واقع بخش عمده ای از یکی از فصل با ویرایش در اینجا اورده شده است
    احتمالا دلیل تنوع مطالب عدم ثبات عاطفی اینجانب است (مثبت نیست منفی است)

  3. سلام و وقتتون به خير و خوشي
    استاد ما كه در اين فضاي فلسفي شما گير كرديم و از طرفي فلسفه هم بلد نيستيم مسير فلسفه تا نزديك و از نزديك تا فلسفه را هم چند بار رفتيم و برگشتيم كه يه ارتباطي بين عدم ثبات عاطفي (ان هم منفي )وتغيير فضاي مطالب (ان هم مثبت) پيداكنيم كه نشد
    ناخوداكاه سوال پيش اومد كه بالاخره عدم ثبات عاطفي چيز خوبيه يا نه؟

  4. سلام
    يه بخشي را با شما موافقم كه مساله روانشناختيه اين ربطي هم كه دنبال اون بودم منظور همين فضا بود (فضاي مطالب)
    اما با يه بخش ديگه كه عدم ثبات عاطفي خوب نيست يه كم مخالفم چون گاهي در همين بي ثباتيها ادما به ثبات ميرسند اگه هميشه همه چيز متعادل و يكنواخت باشه تحولي رخ نميده تغييري اتفاق نمي افته البته بستگي به تعريف خود ما از بي ثباتي هم داره واينكه چطور اونو مهار كنيم و در جهت مطلوب هدايتش كنيم شايد نمونه هاي زيادي را همه ما سراغ داشته باشيم در كل شايد بشه گفت خوب بودن يا بد بودن اين حالت نسبيه وبستگي به خيلي چيزها داره
    گذشته از اينها استاد موضوعات مختلف به هم ربط دارند كاهي پيداكردن ربط موضوعات و مسائل به هم ممكنه همون ربط فلسفي باشه اما سختي اين جستجو در مسايل روانشناختي واقعا كار سخت ودر عين حال لذت بخشيه
    انشااله كه همواره امور همان طوري كه درسته براتون پيش بره

  5. استاد عزیز وقتتون بخیر

    مطالب بسیار خوبی بود…

    با اجازه تون مطالب رو میخوام ببرم بدم چند تا از همکارامون توی مدرسه هم بخونن شاید تحولی هرچند ناچیز در فضای فکری این عزیزان هم پدید آمد!

  6. سلام آقای دکتر،روزتون بخیر

    راجع به مطلبی که در مورد جلب توجه بیان کرده بودین یه سوال داشتم.گفته بودین که دانش آموزانی که نیاز به جلب توجه دارن اغلب فراگیرانی حرکتی یا بسیار بصری می باشند که در کلاس درسی که شیوه ی تدریس غالب آن شنیداری است به مشکلاتی بر می خورند و وارد کردن عوامل بصری و مدلها و الگوهای یادگیری و ایجاد حرکت و جنبش می تواند در این راستا مفید واقع شود.
    از طرفی محققان مغز معتقدند که مغز ما طوری طرحریزی نشده است که بتواند به برنامه ها و دروسی که به شکل سخنرانی و کنفرانس برای مدت طولانی ارایه می شود توجه نشان دهد.
    حالا که همه ی دانش آموزان در این خصوصیت با هم اشتراک دارن که به شیوه ی ارایه شفاهی و کنفرانس اون هم به مدت طولانی پاسخ مثبت کمتری نشون میدن،سوال من از شما اینه که پس با این اوصاف آیا باز هم ما میتونیم بگیم رفتار دانش آموزانی که قصد جلب توجه دارن غیر عادیه؟در واقع می خوام بپرسم که اگه به صورت عمیقتر به موضوع نگاه کنیم آبا رفتار اونا طبیعی نیست و در واقع اعتراضی نسبت به شرایط نامناسب محیط یادگیریشون تلقی نمیشه؟

  7. خانم جعفری سلام
    وقت شما به خیر
    هم باهاتون موافقم هم مخالفم
    موافقم که این بچه ها مشکل ندارن منتهی از موضع خودشون اما همه چیز فردی نیست بلاخره تو یه کلاس شما نمی تونید چهل جور قانون نظم و انضباط و تدریس تعریف کنید. پس هم میشه گفت بله با توجه به ویژگی این بچه ها رفتار نرماله اما طبق یه مقرراتی (صرف نظر از درست و غلط بودن انها) این رفتار معمول و مرسوم نیست در عین حال تیتر عنوان بحث راهگشاست بچه های مشکل ساز بلاخره در وضع موجود رفتار این بچه ها مشکل درست می کنه
    البته اگر معلمی هنرمند باشه می تونه مسایل و چالش ها را به فرصت تبدیل کنه که در عمل بسیار سخته
    امیدوارم پاسخم کمکتون بکنه
    master teacher در اینترنت جستجو کن شاید مطالب جدیدتری هم پیدا کنید

  8. سلام آقای دکتر،شب شما بخیر
    بابت راهنمایی ارزشمندتون واقعا سپاس گذارم،ولی احساس می کنم نتونستم منظورمو درست برسونم.من به هیچ وجه اعتقاد ندارم که چند جور قانون و نظم و انضباط تو کلاس باشه،ابدا هم رفتار دانش آموزای مشکل سازو تایید نمی کنم ولی یه تناقض تو ذهنم پیش اومده.شما فرمودین این بچه ها مشکل ندارن اما از موضع خودشون،سوال من اینه که با توجه به چیزایی که تو کامنت قبلیم گفته بودم،اگه بیایم قوانین حاکم رو-که رو درستی یا نادرستی شون هم تردید وجود داره -کنار بذاریم،آیا اساسا میتونیم این بچه هارو مشکل دار تلقی کنیم؟یعنی با نگاهی فارغ از قوانین حاکم بر سیستم آیا باز هم این بچه ها غیر طبیعی هستن؟

  9. با سلام مشکل دار نه اما مشکل ساز اره تفاوت تو اینه
    من نگفتم مشکل دارن اما مشکل درست می کنن بلاخره نرمال نیستن
    نظام تعلیم و تربیت ما در حد متوسط را می خواد پایین تر و بالاتر را نابود می کنه
    در این خصوص هنوز بر کامنت قبلی اصرار دارم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *