رابله يكي از انديشمندان اين دوره معتقد بود بايد همه‌ي قواي انساني اعم از جسماني و رواني را به حد كمال پرورش داد و علاوه بر زبان‌ها و ادبيات بايد علوم طبيعي را نيز به فراگير آموخت. مونتني هدف اصلي آموزش و پرورش را آماده كردن كودك براي زندگي و پرورش عقلي مي‌دانست و براي اين كار شيوه‌هايي ابداع كـرد. با وقوع نهضت علمي بيكن و دكارت و  پيشرفت‌هاي علمي و فني، برنامه‌ها و روش‌هاي تعليم و تربيت دگرگون شد و علوم جديد به ويژه رياضيات، فيزيك، مكانيك و نجوم در برنامه‌هاي مدارس وارد شد كه با شيوه‌ي جديد تدريس مي‌شد، با وجود اين تحولات علوم جديد با سرعت زياد توسعه يافت كه اين توسعه و رشد از لحاظ كمي و كيفي قابل توجه بود. در اين زمان انديشمنداني چون كمنيوس، روسو، لاك ايده‌هاي جديدي مطرح نمودند كه بر اين تغييرات بسيار موثر بود. انقلاب فرانسه و صنعتي شدن اروپا نيز مزيد بر علت گشت و به سرعت رشد علم و تكنولوژي كمك كرد، پيشرفت علم تحولي در روش‌هاي آموزشي به وجود آورد و توجه از معلم محوري به سمت دانش‌آموز محوري منعطف شد و يادگيري و رشد دانش‌آموز مورد توجه قرار گرفت به طوري كه روان‌شناسي و شناخت طبيعت كودك در تربيت جا باز كرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *