تمام اين حركت‌ها و جنبش‌ها بر روي نظام آموزشي اثراتي گذاشت و تحولات زيادي را به دنبال داشت به طوري كه آموزش همگاني براي تمام آحاد جامعه مورد تاكيد قرار گرفت. لوتر معتقد بود همه‌ي مردم اعم از توانگر و درويش، زن و مرد بايد از آموزش و پرورش بهره‌مند شوند و براي تحقق اين هدف نخست بايد تمام مقامات به گسترش تعليم و تربيت كمك نمايند و هزينه‌ي آن را بپردازند. با مساعدت دولت و مردم عده‌اي به تاسيس مدارس ابتدايي دست زدند و از اين طريق زمينه براي فراگير شدن آموزش همگاني و اجباري فراهم شد. لذا دبيرستان‌هايي با برنامه‌هاي جديد تحت نظارت دولت تاسيس شدند و آموزش متوسطه و دانشگاه‌ها به سبك جديد پايه‌گذاري شد. در همين زمان بعضي فرقه‌ها نيز با برنامه‌ريزي و ايجاد مدارس در گسترش تعليم و تربيت موثر بودند. در تعليم و تربيت جديد روش‌هاي خشك و خشن مدارس سابق به شيوه‌اي ملايم‌تر و انساني‌تر تبديل شد و اخلاق علمي از اهميت ويژه‌اي برخوردار گرديد. در شيوه‌هاي آموزش به جاي فشار بر حافظه سعي بر اين بود كه دانش‌آموزان را به تفكر عادت دهند و او را با تجربه آشنا نمايند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *