دوران ميانه كه معمولاً به قرون وسطي و يا دوران تاريك ميانه معروف است حدود چند قرن را شامل ميشود كه بنا بر نظر مورخان از سقوط امپراتوري روم تا سقوط قسطنطنيه به دست تركان عثماني يا كشف آمريكا ادامه يافت و بين دو دوران بزرگ باستان و عصر جديد واقع شده است. در دوران ميانه اروپا از لحاظ اجتماعي با وضع نابساماني رو به رو بود به طوري كه از لحاظ فرهنگي تا قرن يازدهم ميلادي نتوانست رشد چشمگيري داشته باشد در آن زمان اگر چه دانشمندان بنام و علماي مذهبي رشد يافتهاي وجود داشتند وليكن جامعه از رشد كافي برخوردار نبود. به دليل ظهور دين اسلام در شرق و اهميت بسيار زيادي كه اين دين براي دانش، علم و حكمت قايل بود، فعاليتها و حركتهاي علمي وسيعي در قلمرو كشورهاي اسلامي صورت گرفت. جنگهاي صليبي و تماس مسيحيان اروپايي با مسلمين اسپانيا باعث شد كه در شئون مختلف زندگاني مغرب زمين و از جمله در نظام تعليم و تربيت آنان تحول مهمي به وقوع بپيوندد. مهمترين اثر آن علمجويي و توجه به آثار دانشمندان يونان به ويژه آثار افلاطون و ارسطو و انديشمندان اسلامي بود. دانشمندان مسيحي از طريق مراكز علمي اسلامي و به خصوص مدارس اندلس با حكمت يوناني و آراي حكيمان مسلمان آشنا شدند. سپس به ترجمه كتب علمي و فلسفي از عربي به لاتين پرداختند و سرانجام انديشمندان اروپايي به تقليد از مسلمانان، دانشگاههايي ساختند كه مشهورترين آنها «يولوني» در ايتاليا، پاريس در فرانسه آكسفورد و كمبريج در انگلستان و … بود. روش كار در اين مدارس خواندن متون قديمي و تفسير، مباحثه و خلق دانش بود. دانشجويان براي اين كه بتوانند به كار ترجمه و تفسير متون مشغول شوند, ابتدا با دستور زبان، فن بلاغت و منطق ارسطو كه به عنوان هنرهاي سه گانه ناميده ميشد آشنا ميشدند و آنها را فرا ميگرفتند و سپس به بررسي متون علمي ميپرداختند. تحصيلات دانشگاهي مراحلي داشت كه در پايان هر مرحله دانشنامهي خاصي به دانشجويان اعطا ميشد. البته دانشگاهها در آن زمان چندان مجهز نبودند و منابع مالي مشخصي نداشتند. حقوق معلمان توسط دانشجويان پرداخت ميگرديد و تحصيل با مشكل همراه بود. در غرب آسيا با گسترش اسلام، مسلمانان ضمن تماس با فرهنگهاي مختلف و توانمنديهاي آنها تمــدن بزرگ اسلامي را پايهگذاري كردند كه در اين ميان بيشترين سهم را تمدن چين و يوناني داشت. اولين آموزشگاه در اسلام مسجد بود و محور آموزش آن قرآن، مباني مذهبي و علمي بود. آموزش با دستور پيامبر آغاز شد. آن حضرت افرادي را به نواحي مختلف براي آموزش اعزام كردند. به اسيران جنگي كه از مايهي علمي برخوردار بودند اجازه تدريس ميدادند. با اين كار آموزش و پرورش در سرزمينهاي اسلامي به سرعت گسترش يافت. در آموزش و پرورش اسلامي روح مذهبي و علمي گره خورده بود و فرد خود را براي رشد و خدمت به انسانها و جامعه آماده ميكرد. در آن زمان مكتبخانهها نيز به آموزش اختصاص يافته بودند و در هر محلهاي مكتبخانهاي وجود داشت كه به توسعهي دانش و علم كمك ميكرد. حقوق معلمان مكتبخانهها را معمولاً اوليا دانشآموزان ميپرداختند. موضوعاتي چون ورود و خروج، حضور و غياب، تنبيه و تشويق، همه به وسيلهي معلم و در چارچوب پيشنهادهاي اولياي مذهبي وقت صورت ميگرفت. در واقع مكتبخانهها مرحله ابتدايي براي رسيدن به مراحل پيشرفتهي دانش بودند و بعضاً تعليم ابتدايي در مساجد و خانهها با آموزگار خصوصي صورت ميگرفت.