نمیدونم چرا بعضیا از دوستان علاقه مندند که من در قلمرو سیاست باشم . خودم فکر میکنم چون ادم صریح و شفافی هستم به درد مدیریت و سیاست نمی خورم. مدیریت ادماییا می خواد که بتونن با همه شرایطی سازگار بشن چیزی که اصلا در من وجود نداره. طبیعتا سیاستم همین جوره لذا دلیلی نیست که من حرکت سیاسی مجددی داشته باشم
در ضمن این حوزه اونقدر جالبه که بعضیا برای اینکه در قدرت باشن یا به قدرت برسن دست به هر کاری میزنن . منم علایق فرهنگی و علمی خودما دارم و به اندازه خودمم مفیدم. با این همه، اصرارها این روزا بیشتر شده و فکر می کنم هر چه به انتخابات نزدیکتر بشیم این اصرارها بیشتر هم خواهد شد. البته برخی از دوستان واقعا به من اعتقاد دارند و برخی دنبال منافع و حساب کتابای خودشونن
سلام
آقای دکتر میشه سیاست و مدیریتو در کنار هم قرار ندین ………( همین جوری )
کار مدیریتی شما فوق العاده بوده و هست
منم نظرم اینه که شما برگردین بخش فرهنگی و انجمن علمی خیلی بهتره . من که به شخصه تمام زندگیم دعاتون می کنم
خانم محمدی با سلام
از لطف شما ممنونم
ولی یه ذره تعصب رشته ای داشته باشین و مدیریت و سیاست از هم جدا نکنین
ما هر چه میکشیم از دست سیاسیون و مدیرا میکشیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
لطف شما به کنار من خودم خودما مدیر موفقی نمیدونم
مدیر موفق اونایی که همیشه هستن (گل همیشه بهار) ما که نبودیم و نیستم.
در ضمن من هیچ وقت به عقب بر نمی گردم همیشه رو به جلو لذا بی خیال فرهنگ و علم و انجمن. در ضمن بلاخره همه باید خودشونا محک بزنن ما هم داریم نگاه می کنیم هم قبل از خودمونا و هم بعد از خودمونا.
خوشم اومد آقاي دكتر… يه جورايي دارم درگير پاچه خواري ميشم:))) ولي خداييش خيلي از ذكاوت سياسيتون خوشم اومد. من تصورم اينه كه شايد هم بتونيد در مديريت وسياست هم موفق باشيد اما خيليها كه دعوتتون ميكنند به اين كارها در واقع لازم ميدونند كه در جاي ديگري موي دماغشون نشين وبه اصطلاح دردسر ساز نشين:)))
گل هميشه بهار به تركي ميشه سولماز :))) جهت راحتي زبان ميشه به اينگونه مديران گفت سولماز:))))) اسمايلي شيطنت با زبون درازD:
خدمت ننه ایناز با سلام و شب به خیر
این درگیر شدن شما در پاچه خواری مال اینه که دانشگاه و بلا نسبت ما اساتید محترمشون نتونستند اثر مثب و سازنده ای بر شما داشته باشن اما من و سایت و نوشته های ما بی تقصیریم (منظور هر چیزی که به ما مربوط است) !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سولماز نفهمیدیم. مطمئنی گل همیشه بهار به ترکی میشه سولماز ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تماشاچیان زبان دان که به نظرم تعدادشون کم نیست در ا این زمینه می تونن کمک بدن؟ این به معنای نفی نظر شما نیست من متعجبم چرا من اینا نمیدونستم؟؟؟؟؟
در زمن (منظورم همون ضمن) سطر وسط خیلی قابل تامل بود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام آقاي دكتر و شب شما هم مهتابي
اتفاقا من درگير شدنم در پاچه خواري را روند مثبتي ميدونم كه بالاخره دارم دچار تعادل ميشم:))))
در مورد سولماز اشتباه نميكنم چون من يه عمره دارم با تركهاي هشت سيلندر زندگي ميكنم:)))
در ظمن !!! سطر وسط دقيقا كدوم بود؟:))))
سلام شب به خیر
بلاخره پس تعلیم و تربیت از نوع فلسفیش هم اثرات مثبت داره؟؟؟؟؟
سطر وسط تایید ذکاوت اینجانب و دلایل درخواست دیگران از اینجانب برای انتخابات بود!!!!!
عینا مجددا نقل میگردد:
ولی خداییش خیلی از ذکاوت سیاسیتون خوشم اومد. من تصورم اینه که شاید هم بتونید در مدیریت وسیاست هم موفق باشید اما خیلیها که دعوتتون میکنند به این کارها در واقع لازم میدونند که در جای دیگری موی دماغشون نشین وبه اصطلاح دردسر ساز نشین:)))
با سلام و يه دنيا !!!!!!!!!!!
به نظر ميرسه تقريبا اكثر دوستاني كه در هر دو سري در اين رابطه نظر دادن چندان موافق با ورود شما به عرصه سياست نيستند البته تا حد زيادي هم درست ميگن با شناختي كه ما از شما داريم احساس ميكنيم شما در عرصه هاي علمي و فرهنگي موثرتريد
من معتقدم كه ادماي صريح و شفاف و داراي خط و مشي هاي خاص در حوزه سياست هم زياد اذيت ميشن (از نظر روحي ) و هم جولانگاه خوبي ندارند
واقعيت انكار ناپذير اينه كه فعلا بيشتر آدما فقط به فكر منافع شخصيشون اند شما زياد جدي نگيريد كه چون به شما اعتقاد دارنددعوتتون ميكنند 90درصد بالاتر همون هدف اول را دارن تازه اگه اون تعداد هم وسط راه تغيير موضع ندن كه البته بعيد هم نيست پس چه كاريه شما موقعيت مفيد فعليتون را فدا كنيد ؟؟؟ مگر مصلحتي كه خود شما از اون بهترآگاهيد
يه سلام هم خدمت ننه آيناز
پارسال قهر امسال آشتي (خودم را ميگم )
مي گما چه اتفاقات “ميموني ” اينجا افتاده البته از بس اتفاقش بزرگه بيشتر شبيه شمپانزه ” شده از شما چه پنهان همين اتفاق برا منم افتاده اونم از نوع “گوريلش ” !!!!!!!!!!!!!
تعادل!!!!!!!!! من كه نياز داشتم
چه ميشه كرد جوه ديگه آدما را ميگره فرقي هم نداره دانشجو ؛ ننه ؛ آقا ؛دادا………..حتي استاد!!!!!!!!!!!!!!!
چرا استاد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ پس چند تا؟؟؟؟؟؟
پس شرکت کنید استاد…
و با متفاوت بودن خود و مهم تر از آن صراحت بیان تان؛ تفاوت را برای هم مجلسی های بی تفاوت تان معنا کنید!!!
سلام. آنچه که در اینجا خدمتتان عرضه می شود بخش پایانی مقاله مانندی است با عنوان «اخلاق سیاسی در نهج البلاغه» از این فقیر که مشروح آن را اگر مایل باشید برایتان ایمیل خواهم کرد. ترجمه ها بر اساس ترجمه آقای دکتر عبدالمحمد آیتی از نهج البلاغه است. من اگر می توانستم سیاستمداران را می گفتم تا این همه را آویزه گوش خود سازند و با نمازهای پنجگانه خود همواره بازگو کنند و در معرض وجدان خود و آزمون و محک خلق نهند «تا سیه روی شود هر که در او غش باشد» می دانم که شما با نهج البلاغه آشنایید و شاید هیچ یک از عبارات پایین برایتان تازه نباشد اما از باب یادآوری هم که شده دیگر بار آنها را از نظر بگذرانید. تاکید می کنم که همه این حرفها نه بدان معنا است که شما از سیاست دوری کنید و نه به این معنا که به آن لبخند بزنید.
علی بن ابیطالب(ع) میلی به دنیا ندارد:
« ای دنیا از من دور شو، افسارت را به پشتت افکندم. من خود را از چنگالهایت رها کردم و از دامهایت بیرون افکندم و از آن پرتگاهها که بر سر راه من کنده ای اجتناب کردم. » ن45
او دنیا را سرای فنا و رنج و دگرگونیها و عبرتها می داند ( خ 113 ) که آبشخوری تیره و گل آلود دارد با ظاهری دلفریب و باطنی هلاک کننده، سرایی که آغازش رنج است و پایانش زوال و فنا ( خطبه 81 ). پس عجیب نیست که انسانی این چنین میل و رغبتی به حکومت کردن که کاری این دنیایی است، نداشته باشد:
« …افسار [ حکومت ] را بر گردنش می افکندم و رهایش می کردم و در پایان با آن همان می کردم که در آغاز کرده بودم. و می دیدید که دنیای شما در نزد من از عطسه ماده بزی هم کم ارج تر است ( خ3 ). »
علی(ع) در شرایطی که از آن گریزی نیست و برای برپایی عدالت و احقاق حقوق مردم، حکومت را می پذیرد و در این راه رعایت حال کسی را نمی کند، حتی اگر آن کس برادرش یا فرزندانش باشند:
« به خدا سوگند، اگر از حسن و حسین چنین عملی سر می زد، نه با ایشان مدارا و مصالحه می نمودم و نه هیچ یک از خواهشهایشان را برمی آوردم ( ن41 ). »
نزد او حکومت عرصه تاخت و تاز و رسیدن خواسته هایش نیست:
« امام شما از همه دنیایش به پیرهنی و ازاری و از همه طعامهایش به به دو قرص نان اکتفا نموده است ( ن 45 ). »
علی(ع) در امر حکومت نه خویشتن را مصون از خطا و اشتباه می داند (خ 207 و 71) و نه بی نیاز از تذکر و مشورت ( خ 20 و 117 )، پس خواهان ثنا و ستایش مردم و اطاعت کورکورانه آنان نیست:
« ناخوش دارم که در پندار شما چنین آید که من خواهان ثنا و ستایشم و سپاس خدا را که چنین نیستم ( خ207 ). »
«مگوی که مرا بر شما امیر ساخته اند و باید فرمان من اطاعت شود ( ن 53 ).»
علی(ع) معتقد به حقوق متقابل میان حکومت و مردم است و اینکه هیچ انسانی واجد حق یکسویه نسبت به بندگان خدا نیست (خ207). امید که این همه نشان دهنده ی اخلاق حکومتی علی(ع) و نفی خود کامگی حاکمان در نزد ایشان باشد.
سلام جناب بهروان پارسال دوست امسال ….
ضمن انکه می توانید همه مقاله را بفرستید
بلاخره چکار کنم لبخند بزنم یا رهایش کنم؟
سلام سلام صدتا سلام ….
دانشجو جون من که باهات قهر نبودم قهر یک طرفه هم معنا نداره….. راستی تعادل شامپانزه شما را تهنیت میگم ولی روند من به سمت تعادل مورچه ای بوده:))
دکتر رفتیم همایش کلی حرص خوردیم…. چرا هیچ کس نیومد؟ خیلی خیلی اعضا گلایه مند شدند:((
سلام
من که مشکلات داشتم در ضمن دعوت رسمی از ما نشده بود از دوستان دیگر هم بی اطلاعم
اگر قرار بود ما باشیم خوب حتما دعوت جدی تر می شدیم در عین حالی که واقعا در ان صورت هم می تونستم بیام یا نه اما خوب حتما یه کارایی می کردم مثلا جانشین می فرستادم ( این نشان دهنده کلاس کار کلون فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهانه که کشور باید از تاثیر بگیره نه اینکه ما از اونا تاثیر بگیرم )
سلام علیکم
من با اون نظر « خودم فکر میکنم چون ادم صریح و شفافی هستم به درد مدیریت و سیاست نمی خورم. مدیریت ادماییا می خواد که بتونن با همه شرایطی سازگار بشن …» موافقم. اما خوب این وسط یه مساله می مونه ؛اونم اینه که اگه همه آدمای صریح و شفاف به قول شما قرار باشه صحنه رو خالی کنن و جا بدن به اونایی که با همه شرایطی سازگار می شن پس کی قراره این وسط روشن کنه چه خبره؟یعنی باید همیشه همه چیز تو هاله ای از ابهام بمونه که چی بشه؟یعنی اینجا اینقدر کسی نیست که بشه چهار تا حرف حسابی باهاش زد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ای واییییییییییییییییییییییییی بر دین من و آیین من ………خدا ما کجا گیر کردیم؟؟؟
به خاطر همین به نظرم میرسه اگه چهار تا آدم مثل شما با شما میشدن 5 تا و صریح و شفاف و نترس حرف میزدن اینقدر گیر نداشت کارها!نتیجه اخلاقی اینکه به نظر ما بسم الله آقای دکتر ؛از شما حرکت و از خدا هم برکت و البته در این راه هم از سرزنش لائمین خوفی به دل راه ندین(ناگفته نمونه که آخر صلاح مملکت خویش خسروان دانند)
.یاعلی
سلام علیکم
با عرض پوزش از این همه تاخیر در پاسخ گویی چون سلام داده بودید جوابش واجب بود
شاید قبلا دقت نکرده بودم
یا شاید در خستگی مفرط دیدگاه شما را تایید کرده بودم
در هر صورت پوزش مرا بپذیرید
خودم که بی خیالم حداقل این روزا
چیزی که برام مهم نیست همینه
کارای مهم تری دارم به انجام رسید بدین قضیه نیز می پردازم
ممنون از این همه دقت نظر تون استاد
خواهش می کنم موفق و موید باشید