دیدگاه درباره “آرزو بر جوانان عیب نیست

  1. سیـــر نمــــــی شود دلم ، هرچه نظر به تو کنم

    دور مشــــو ز منظـــــرم ، جز تو چه آرزو کنم

    روی تو را چو دیده ام ، بوی خوشت شنیده ام

    از همـــه دل بــریــده ام، جـــز تو چه آرزو کنم

    گرچه زمن گسسته ای،عهد و وفا شکسته ای

    عشق مرا زدل برون ،دل به خسان تو بسته ای

    تیــــغ جفـــا بر دل من ، پشت مـرا تو خسته ی

    بــا تـــن زار و خستــه ام، جز تو چه آرزو کنم

    در طلبت چـــه شادمان ، بی سر و پا شدم دوان

    سینـــه سپــر مقــــابـــــل تیـــر و کمان دشمنان

    آه چـــرا تــــو بسته ای ، راه بــه یارخسته جان

    از تــــــو نشان ندیده ام ، جــز تـو چه آرزو کنم

    ای مــــه بــــا وفای من ، دلبـــر خوش ادای من

    خود تو بگو چه کرده ام ،چیست گنه خطای من

    گـــر گنهم شــــد عاشقی ، ایـــن نبود سزای من

    از تـــــــو به جان رسیده ام جز تو چه آرزو کنم

    دیـر تـــــو را گـــزیده ام همچـو کمان خمیده ام

    گوش کشـــــان بــه راه تو در شب تار و تیره ام

    هرچه نشـــانـــه شد مرا گــــم شده بی نشانه ام

    نــــور دو چشـــم و دیده ام ، جز تو چه آرزو کنم

    (( شمس الدین عراقی ))

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *