با توجه مباحث قبلی انتظار دارم دوستان گرامی به ویژه دوستانی که نام با مسمای دانشجو را (شایدم دقیقا بر عکسا) با خود می یدکند (همون یدک می کشدند سابق) لطف کنند نظر خودشون را در مورد دانشجو (منظور تعریف و شرح وظایفش) اعلام نمایند تا هم تکلیف من روشن بشه و هم تکلیف خودشون.
البته نظر دادن در این بحث جزء وظایف اصلی هر دانشجویی است
دانشجو ظاهرا یعنی کسی که دانش می جوید!
حالا می شد به جای آن از واژه های دیگری چون دانش پژوه، دانش گستر(کسی که دانش خود را گسترده تر می کند!) دانش افزا، دانش پویا، دانش گرا(کسی که به کسب دانش گرایش دارد) و مهمتر از همه دانش آموز استفاده کرد! در زبان انگلیسی بین دانش آموز دوره ابتدایی و دانشجوی دانشگاهی تفاوتی قائل نمی شوند و هر دو را student خطاب می کنند. این واژه را دانشجو، دانش آموز، شاگرد، اهل تحقیق و حتی دانشجوی دوره های تخصصی نظامی هم معنی می کنند. در زبان انگلیسی یک واژه ای هست به نام student teacher به معنی دانشجوی تعلیم و تربیت یا کارورز معلمی که بیشتر به ما علوم تربیتی ها اطلاق می شود. خلاصه اینکه در کشور ما به افراد تا دوره پیش دانشگاهی دانش آموز می گوییم و نمی دانم چه تحولی رخ می دهد که تا قدم در دانشگاه(که عده ای آن را دانشکاه هم تعبیر می کنند به علت عدم موفقیت این نهاد در کسب و تحصیل دانش و دانش افزایی فراگیران) که ناگهان به اسم جلیل دانشجو ترقی درجه می یابند! کلا ما ایرانی ها در خلق واژه های مختلف برای موارد همسان ید طولانی داریم و دریغ از اینکه بدانیم هدف چیز دیگری است که در خلق واژه های پر طمطراق نمی گنجد.
هدف دانشجو هم ظاهرا کسب علم و دانش در زمینه تخصصی رشته ای است که خواسته یا ناخواسته در آن دارد ادامه تحصیل می دهد. ولی عده ای هم هستند که این را جز اهداف غایی خود در دانشگاه نمی دانند و اهداف دیگری را از ورود به دانشگاه در سر می پرورانند که ما بدان ها کاری نداریم!
وظایف دانشجو هم ظاهرا تلاش برای کسب دانش در زمینه تخصصی خود و همچنین بالابردن دانش خود در زمینه های سیاسی و اجتماعی و حقوق شهروندی و مسائل دیگر است! گرچه در اکثر دانشگاه های وطنی از دانشجو به عنوان یک ماشین مقاله سازی سوء استفاده می کنند و پاس شدن یک درس یا گرفتن یک نمره خوب منوط به چاپ یک یا چند مقاله علمی و پژوهشی به نام معزز اساتیدی است که هیچ کاری انجام نمی دهند و توقع دارند که نامشان بر سردر مقاله بگنجد!
با این حال به نظر من کسب دانش و دانش افزایی در دانشگاه اگر با مطالعات شخصی افراد در زمینه های مختلف همسو نباشد راه به جایی نخواهد برد و ما در نهایت(پس از 4 سال دوره لیسانس و 2 سال ارشد) همان دانش آموز باقی می مانیم!
با سلام و تشکر
با این حساب وقتی کارهای من و شما هم چاپ شد زیر سئوال است !!!!!!!!!!!!!!!
سلام استاد
منظورم آن دسته از اساتیدی هستند که نه بلدند با ایمیل کار کنند و توقع دارند هر هفته دو تا مقاله علمی برایشان بفرستی به صورت پستی! و بدتر از همه دریغ از یک ذره نقد و تصحیح در مقالات نگاشته شده!
منظورم این دسته افرادند وگرنه اگر مثلا شما، من و امثال بنده را تشویق به تحقیق و نگاشتن مقاله نکنید که دیگر هیچ!
منظورم شما نیستید و خودتان هم میدانید که منظورم چه کسانی هستند! زیاد از آن ها پیشتان گله کرده ام……
دانشجو همان کسی است که به جای طی کردن پله های ترقی یکی یکی با استفاده از روش های بهینه تری مانند پاچه خواری از آسانسور ترقی بالا می رود
دانشجو کسی است که کپی پیس می کند بعد می گردد آشنا می یابد و مقاله چاپ می کند
دانشجو کسی است که به جای حرف زذن روی حرف استادان با فهم کمالش عقاید ش را برای خود نگه داشته مثل بجه ادم از درایت استاد محترم و اکتشافات علمی اش قدردانی می کند
روز معلم به همه اساتید تبریک گفته و هدیه نقدی و غیر نقدی می خرد
غضو بسیج است و از هر گروه معلم الهویتی دوری می کند
کیف سامسونت دارد یا لب تاب
ژست می گیرد و خدای نکرده رفتار زشتی مثل خنده را از خود دور می کند
سلام
خوب که فکر می کنم این واژه دانشجو عجب بار معنایی سنگینی داره! اینقدر سنگین که رو دوش امثال من داره سنگینی می کنه.این که دانشجو یعنی کسی که دنبال علم و معرفته،طالب و عاشق دونستنه و عطش مطالعه داره،ذهنش همیشه مستعد طرح سواله و واسه پیدا کردن جواب سوالاتش حاضره به آب و آتیش بزنه،بیشتر وقتشو تو کتاب خونه ها و پای خوندن مقالات و مجله های علمی و کتب درسی و غیر درسی می گذرونه،مدام مشغول قلم فرساییه،تکالیف محولشو به موقع ،تام و تمام و صد البته بی شیله پیله!؟انجام میده، وقتش کاملا برنامه ریزی شده است و وقت اضافی که نداره و… بر هیچ کس پوشیده نیست اما خب چه میشه کرد مفاهیم در گذر زمان دستخوش تغییرات زیادی میشن که این واژه دانشجو هم متاسفانه مشمول همین قانون شده.الانه این طوری شده که اگه بخوای تلاش کنی تا دانشجوی خوبی باشی،تاکید می کنم می خوای تلاش کنی که دانشجوی خوبی باشی انگ بچه خرخون بهت می خوره،خاری میشی تو چشم خیلیا،حاضرن زیرابتو به هر نحوی بزنن ،مدام مشغول سرک کشیدن تو کاراتن و جملاتی از این دست که «حالا این همه درس خوندی چی شد» «بابا ولش کن بیکاری خودتو خسته می کنی،یه جوری سرهمش کن بده بره»و… است که از در و دیوار برات می ریزه،خلاصه این که دانشجو داریم تا دانشجو!
ما که دانشجو نشدیم که نشدیم ولی برای همه عزیزان دانشجو آرزوی
«دانشجو شدن» می کنیم.
جناب یدک کش با سلام
معلومه که خیلی ناراحتید. ولی این اصل قضیه را حل نمی کنه به جای اینکه توپا بندازین تو زمین حریف یه ذره از کارها و وظایف واقعیتون بگین
عرض شود يه آينازي بود ومادرش كه اينجا خيلي دادوفرياد ميكردن ولي خوب به هدف ميزدن انگار ايشون از اين نقش استعفا دادن و مجبورن من جاشون را تو اين پست پر ميكنم كه اگر او بود من الان چيزي نداشتم والا دانشجو هر پي پي هم ميكنه به زندگي خودش ميكنه ولي استادان وقتي پي پي ميكنند زندگي چن نفر ديگه را هم ان ميگيره يعني همين دانشجوها هر كدوم حتي اگر وظيفشو انجام نده به هيچ جاي كشور ما كه به هيچ كدومشون هم نياز نداره لطمه مهمي نميخوره ولي اين اساتيد تا خرابكاري ميكنند دامن چند نفر دانشجوي بدبختو ميگيره
سرکار خانم جناب اقای اشنا
فکر کنم شما جا خودتون حرف بزنید و مامان اینازم جا خودش بد نیست
اینکه درست میزد به هدف خوب این نظر شماست
در مورد دانشجو و تعریف ان اگر نظری دارید بفرمایید در مورد اساتید هم به جای خودش هر وقت بحث مطرح شد حرف بزنید
البته بر خلاف تصور شما من قصور ها را از پایین به بالا میدانم تا از بالا به پایین
در واقع به قول یه ضرب المثل قدیمی
از بی عرضگی سگ خونه است که شغال جرائت می کنه مر غهای خونه را بخوره
سلام
آقاي نوروزي دانشجوي بدبخت اگه حرف بزنه به هزار بهانه و بدون دليل حالشو مي گيرن
من خودم كسي بودم كه وضعيت دانشكده و اساتيد اعتراضات زيادي داشتم اما بلايي سرم آوردن كه ديگه جرات نظر دادن و پيشنهاد دادن هم ندارم. پس شما چطور مي گيد اين مسئله رو قصور از طرف دانشجويان مي بينيد؟
دانشجوي خوب در دانشكده علوم تربيتي دانشجوييه كه مرده باشه
سلام
خواستم نظر ندم ديگه ولي نشد.اول اعاده حيثيت ميكنم از خودم ؛غريب آشنا قبلي رو نوشته نه آشنا كه بنده باشم.
من اولش كه اومدم دانشگاه گمانم بر اين باطل بود(البته به استثناي معدودي) كه دانشگاه سرشار از علم دوستي و علم جوييست؛دانشجو آرمانش را چه در عرصه علم و چه در عرصه عمل؛ چه در عرصه ي فكر و چه و چه بايد همين جا پيدا كند.البته الان فهميدم تو دانشگاه خبري از اين چيزها نيست و آنگاه اين ها همه براي تو وظيفه مي شود. آرمان خواهي و آرمان طلبي،به نظرم بزرگترين وظيفه دانشجوست؛ هم بايد بيدار باشد و هم بيدار سازد. تو دانشكده فقط غر ميزنيم كه فلان استاد اِل و بِله؛اما خدايي كم پيش مي ياد تا لقمه آماده دهنمون نذارن دنبالش بريم.پس شايد اگر عده زيادي از استادانمان استاد نيستن به خاطر اين باشه كه خيلي از ماها هم دانشجو نيستيم.بعضيامون ميايم دانشگاه فقط درس مي خونيم.بي خيال اين كه دور و برمون داره چي ميگذره.بعضي يامون از روز اول آويزونيم تو مجموعه ها و كانون ها و تشكل ها و انگار نه انگار كه رسالت اصلي ما علم است.بعضي ها هم كه قربون خدا برم.معلوم نيست برا چي اومدن دانشگاه.
خلاصه نه كه بخوام تو سر خودمون بزنم تا بشه …………. ولي خوب جاي خودمونو اين وسط نبايد گم كنيم.
به نظرم مياد از ما بهترون خيييييييييييييييييييييييييلي قشنگ تر در مورد دانشجو گفتن.
در محيط دانشگاه، تحمل و مداراى سياسى لازم است. تشكلهاى دانشجوئى نسبت به هم مداراى سياسى داشته باشند؛ تحمل سياسى داشته باشند. درگير كردن مجموعههاى دانشجوئى با هم، نقشهى خطرناكى است كه كشيده شده است؛ اين نقشه را كشيدهاند. بايد مراقب باشيد. ميخواهند تشكلهاى دانشجوئى را به جان هم بيندازند. ما همين اواخر شاهد بوديم كه در چندتا دانشگاه داشتند اين كار را ميكردند. البته دانشجويان عاقل و با شعور و بلوغِ سياسى نگذاشتند اين اتفاق بيفتد. اما نقشه اين است. راه مواجههاش هم همين است كه مجموعههاى دانشجوئى، افراد دانشجوئى و تشكلهاى دانشجوئى، حالت مدارا و تحمل داشته باشند.
يك توصيهى ديگر، مسألهى حفظ اصول و روحيهى آرمانگرايى است. شما محافظهكار نشويد. ممكن است گذشت سن، بعضىها را محافظهكار كند؛ اما موتور حركت، جوانى است. جوان ما نبايد محافظهكار شود. جوان بايد آرمانگرا باشد. از آرمانها كوتاه نيائيد. آرمانها را بخواهيد، قلهها را بطلبيد، تا يقين بكنيم كه به نيمه راه لااقل خواهيم رسيد. البته اگر قله را بطلبيد، بنده يقين ميكنم به خود قله هم خواهيد رسيد. روحيهى آرمانگرايى را كه از جملهى مصاديق روحيهى آرمانگرايى، تمسك به اصول و مبانى فكرى است، از دست ندهيد.
توصيهى بعدى، مسألهى خودسازى اعتقادى و علمى؛ و اعتقادى و عملى است، كه بعضى از دانشجويان عزيز هم اينجا تذكر دادند. «عليكم انفسكم»؛ آن نگاه اسلام به انسان در خطاب فردى را هميشه در نظر داشته باشيد. خودتان را حفظ كنيد؛ «عليكم انفسكم». جادهاى كه انسان را به خدا و نورانيت ميرساند، جادهى ترك محرمات و بجا آوردن واجبات است. واجبات را اهميت بدهيد، گناهان را پرهيز كنيد؛ تهذيب يعنى اين. چون دلهاى شما جوان است، نورانى است، آلودگى بحمداللَّه در دلها و روحهاى شما نيست، خداى متعال كمك خواهد كرد؛ تفضل خواهد كرد.
توصيهى بعدى، مسألهى درس خواندن و پرداختن علمى است. حقيقتاً درس بخوانيد. حقيقتاً بايد در محيطهاى دانشجوئى، جستجوى دانش باشد. آدم مىبيند در بعضى از ميحطهاى دانشجوئى، دانشجو به معناى واقعى دانش، جو نيست؛ يعنى در جست و جوى دانش نيست؛ يك چيز حفظى و سر هم بندى است؛ نگذاريد اين جورى شود. حقيقتاً جويندهى دانش باشيد و دانش را فقط خواندنِ متن و فراگرفتن متون ندانيد. الان در جمع اساتيد، قبل از اينجا، مطرح مىكردم؛ دانشجو بايستى پرسشگر، متعمق، اِشكال كنندهى به استاد، جستجوكنندهى از زوايا و گوشه كنارهاى بحث علمى بار بيايد.
و در نهايت، ورزش. من به ورزش معتقدم. البته اينها يك مقدارى مربوط به مديريتهاست كه امكانات را براى دانشجويان فراهم كنند، يك مقدار هم مربوط به خود دانشجويان است؛ همه را هم تقصير مديريتها نبايد انداخت. بالاخره اين ارتفاعات اطراف مشهد – كه بنده، تهران هم هميشه اين اشكال را دارم به جوانها – ارتفاعات به آن خوبى، جلوى چشم مردم است؛ نه بليط ورودى دارد، نه مشكلى دارد؛ نمىروند؛ صبح خواب را ترجيح مىدهند؛ تنبلى مىكنند. ورزش مهم است و براى نشاط و سلامت و شادابى شما جوانها خيلى مهم است.
براي اينكه متهم نشيم به سرقت ادبي اون هم از كلام بزرگان ،اين سخنان برگرفته از بيانات امام خامنه اي بود…
و ديگر جاي سخن نيست(براي بنده البته،ديگران را نميدانم) چرا كه چون كه صد آمد نود هم پيش ماست
با سلام
از نشانه های پرهیزکاران این است که می بینی در دین نیرومند………..در کسب دانش حریص و دارای علم همراه با بردباری اند.(درب شهر علم علیه السلام)
لطفا در مورد این جملتون که در قالب یه ضرب المثل قدیمی مطرح کرده اید(از بی عرضگی سگ خونه است که شغال جرائت می کنه مر غهای خونه را بخوره) توضیح بفرماییدممنون
جناب اقای یا سرکار خانم آشنا
بسیار عالی منتهی شما عمل کنید بسیار بهتر است
ها ها نظر ائمه!!!!! راجع به دانشجويان را هم گذاشتن
جناب آقای دکتر نوروزی؛
پیشنهاد می کنم جهت حفظ قداست وب سایت خود، دیدگاه های هر کسی را تایید نفرمایید…این به احترام به همه نزدیک تر است تا اینکه فردی به خودش اجازه دهد از کلماتی استفاده کند که دیدن آن ها باعث شرم زدگی همه می شود…
اقای محمودی با سلام
و با عرض پوزش
من سعی خودما می کنم ولی قول نمیدم بلاخره هر کس دیدگاه خوش و شخصیت خودشا داره
قضاوت با ببیندگان
اگه بخوام سانسور کنم
قبول کنید به دقت باید یه اصولی تعریف بشه و بر اون اساس باشه ضمن پذیرش انتقاد شما هنوزم معتقدم که هر کس خودش باید بدونه چی می گه
سلام
حتما؛با اینکه زبان را چرخاندن و سخن گفتن خیلی راحت تره از عمل کردنه؛ اما از خدا جوییم توفیق عمل. یا علی
آئو . جناب محمودي عمرا اين روش پاچه خواري بر قبولي شما در دوره دكتري اثر گذار شود
با سلام
دانشجو اگر به شعارش که در این سالها همیشه و هر جایی که زمینه اش فراهم بوده و سر می داده “دانشجو می میرد /ذلت نمی پذیرد” عمل می کرد(در هر عرصه ای) و مغلوب سیتم دیکتاتور گونه دانشگاه نمی شد الآن در شرایط بهتری به سر می برد.
جناب میخ با سلام
یعنی شما تمام مشکلات را در روند بسته دانشگاه میدونید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام آقای دکتر
نه تمام منظور من این نبود البته که اگه این مشکل هم حل بشه به خاطر تأثیر زیاد افراد دانشگاهی بر روند جامعه کمی تا قسمتی بعضی از موانع جدی حل میشه منظور بنده از طرح این شعار اینگونه بود که اگر دانشجویان بصیرت در هر زمینه ای را قطب نمای حرکت خود قرار می دادند(به فرموده امام خامنه ای) آن موقع در مقابل تدریس سکولار اساتید خودو…. قد علم می کردند و ….خیلی اتفاقات دیگه ممکن بود بیافتد اما با این اوضاع و روح خمودگی و بی رغبتی و بی انگیزگی و نا امیدی و افسردگی و…که در تقریبا اکثر دانشجویان مخصوصا مقطع کارشناسی (البته اوضاع دانشجویان ارشد هم زیاد خوب نیست ولی به دانشجویان دکتری هم میشه امیدوار بود اگه تلاششون رو تمام و کمال بکنند) رخنه کرده (و این مشکل که فکر می کنم از تمامی مشکلات بدتر است به موانع اساسی سیستم دانشگاهی اضافه میشه) ما باز هم دانشجویانی رو تحویل خواهیم داد که از دانشجویان سال بالاتر خودشون خیلی کمتر که نه اما یا کمی پایینتر و یا کمی بالاتر و یا همتراز آنها خواهند بود به بیان دیگر رشد و کیفیت و قوت فکری دانشجویان ما بعضا در رشته های علوم انسانی و بالاخص رشته های علوم تربیتی از افق مطلوب و مورد انتظار این سیستم فعلی (نه سیستم مورد انتظار و مطلوب) بسیار به دور است.حالا ما اگه روح پر تلاش وپر فکر و با انگیزه و جسور دانشجو رو بتونیم احیاء کنیم خود این کار به نظر کوچک اما بسیار بزرگ و حیاتی می تونه سرنوشت این سیستم سه نقطه رو کلا که نه ولی تا یه جایی تغییر بده یعنی وضعیت فعلی رو یه کم بهتر کنه رسیدن به افق های مطلوب پیش کش.