حاشا مکن دل را عاشق تر از ما نیست              تنها بگو این عشق پای تو هست یا نیست
افتاده ام در دام تو با این دل خسته                   چشمی که آهو می کشد راه مرا بسته
غم دیوانه واری دارد این عشق                         چه شیرین انتظاری دارد این عشق
ببین هرجا دل درد آشنای خسته ای هست       اگر کهنه اگر نو یادگاری دارد این عشق
اگرچه زندگی هرگز به کام عاشقان نیست         برای زندگی عاشق تر از ما در جهان نیست

پ ن:

۱- فکر میکنم از یه جاهایی گذشتیم بازی پشت پرده دو گروه به هم ریخته! قبلنا اینجوری بود بازی ادما به هم می ریخت وقتی بازی پشت پرده ادما به هم بریزه یعنی دیگه یه جور دیگه تره!!!!! البته فکر کنم یه سال دیگه یا شاید کمی بیشتر معلوم بشه چطور شده. حظ معنوی عمل به مولای هستی (عج).

۲- دیروز یه دوست تو یه جلسه گفت که کسی از ما ترسیده!!؟ دارم فکر میکنم اون کس چه حقیقی چه حقوقی کجای معادلات ماست. ماه هاست پروژه را دادم دست یکی از نیروها گاهی فکر میکنم نیروها بهتر از من هستن نمیدونم. البته فکر میکنم باید بعضیا بترسن خیلی بالاتر از اونی که مد نظر دوستم بود. قبلنا فکر میکردم یه نفر تو خونش نفسش بند میاد حالا فکر میکنم یک نفر به سه چهار نفر افزایش یافته است!!!

۳- یه جایی متهم شدم به خودخواهی فرصت طلبی دارم فکر میکنم!

۴- بودن بعضی دوستان باعث خوشحالیه حتی وقتی که اصلا ازشون خبری نیست و همه جا سکوته! بابت بودنشون باید از خدا تشکر کنم.

۵- تازگیا امضاها تکثیر شده خیلی بیشتر از قبل!!؟؟ فکر کنم به جای کار کردن فقط باید دنبال امضاها بگردم چه کسانی با چه هدفی امضایی تکثیر میکنن! فکر کنم البته سرگرمی برای یه کسایی تو جاهایی درست کردیم؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *