یه وقتایی ادم عمدا می بازه تا از بازی بیرون بیاد یا یه وقتایی ادم وقتی باخته یا در حال باخته بازی جدیدی شروع میکنه تا باخت گم بشه. تازگی مدل بازی عوض شده. در بدترین حالت ممکن با پشت دست یکی محکم زدم تو صورت یکی؛ اونم با ناجوانمردانه ترین صورت ممکن. نتیجه شا نمیدونم کی به بار میشینه اما هر چی بود حس خوبی بود. تازگیا اتفاقات عجیبتر هم میفته!؟!

پ ن:

۱- پیام یه دوستا فرستادم برا یه دوست دیگه، واکنشش این بود: اون همکلاسی ما در دانشگاه … دو چشم و دو دستش را در جبهه داده است. پیامشا فرستادم برا دوست اولی نوشته بود: بش بگو از همکلاسیت بهره نبردی  همین طور از ما رفیقات!

۲- چند روز گذشته دوستان جدید پیدا کردیم و فضای متفاوت تری را تجربه کردیم حالا باید منتظر موند و دید چه اتفاقی خواهد افتاد!!!!

۳- اینم یه عکس از خاطرات دور یکی برام میل کرده بود وقتی نگاش کردم یاد یه جلسه در سال ۱۳۹۰ افتادم که یکی از افراد حاضر در عکس حرفایی زد که هیچ وقت فکر نمی کردم اینجور باشه!!! بعدها البته حس کردم عجیب ما را و دنیای پیرامون ما را شناخته بود. امروز تصمیم داشتم چند تا عکس متفاوت از سفر اخیر بذارم اینجا، اما این عکس رسید منم تصمیم عوض شد این عکسا گذاشتم با این تفسیر که بعضی ادما شایسته یه جایگاه هستند و بعضیا نه بالا بودن جایگاهشون جایگاه را خراب میکنه و خود طرف را هم. چند جور میشه این چهار تا ادم دسته بندی کرد ولی من یه دسته بندی نتونستم پیدا کنم!!!

DSC00035

۴- ﺩﺭ ﺑﺪﺗﺮﯾﻦ ﻣﺎ آدما اوﻧﻘﺪﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻣﺎ اونقدر ﺑﺪﯼ، کافی تو تاریکی به هم دیگه نگاه کنیم همه مثل هم هستیم!!!!!

پ ن:

۱- مجوز صادر شد چند تا ضربه بزنم ضربه قبلیا را هم نگه داشته بودم برای یه روزی. ضربه را جای کسی زدم که باید ضربه می خورد. حالا باید دید کسی که گذرش به اونجا میفته چطور میشه حسنش اینه هیچ کس نخواهد فهمید چه اتفاقی در پیش است جز یک نفر حظ معنوی عمل هدیه به همون یه نفر.

۲- فکر میکنم بعد از فتح سی درصد یه میدان به زودی یه میدان صد درصد فتح میشه و یه جایی یه مانع نابود میشه!!

دیدگاه درباره “بازی!

  1. نه چندان بزرگم
    که کوچک بیابم خودم را
    نه آنقدر کوچک
    که خود را بزرگ…
    گریز از میانمایگی
    آرزویی بزرگ است؟
    قیصر امین پور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *