آمدم ای شاه ، پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حَرمَت ملجأ در ماندگان
دور مران از در و ، راهم بده
ای گل بی خار گلستان عشق
قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم
اِذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حَریمت به مَثَل کهرباست
شوق وسبک خیزی کاهم بده
تاکه ز عشق تو گدازم چو شمع
گرمی جان سوز به آهم بده
لشگرشیطان به کمین من است
بی کسم ای، شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من
با نظری ، یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند
نور بدان شام سیاهم بده
ای که عطا بخش همه عالمی
جمله ی حاجات مرا هم بده
**************************
آی کبوتــر که نشستی روی گنبد طلا
هر کجا پــر میزنی تو حــرم امام رضـا
من کبوتر بقیعــم با تو خیلی فرق دارم
جای گنبـد سرمو به روی خــاکا میذارم
خونه ی قشنگ تو کجا و این خونه کجا ؟؟
گنبــد طــلا کجا قبرای ویروونه کـــجا ؟؟
اونجا هـــر کـــی میپره طایــر افلاکـــی میشه
اینجا هر کی میپره بال و پرش خاکی میشه
اونجـــا خادمــــا با زایــــر آقــــا مهــــربونن
اینجـــا زایـــرا رو از کنـــار قبـــرا میــــرونن
تو که هر شب میسوزه صد تا چراغ دورو برت
به امام رضـــا بگو غریـــب تویی یا مـــادرت؟
پ ن 1: این ایام عجیبند با اتفاقاتی عجیب تر!! امروز اما عجیب تر از تمام روزای عجیب بود!!
پ ن 2: جمعه نشونی های دیده بان رسید. درست همون جور که فهمیدم لایه دوم افتاده جلو، با نشونیا یعنی کار من در پروژه بعدی هم به اتمام رسید هر چند نمیدونم دوباره مجبور میشم برگردم به اینکار یا نه! جالبه به جای یه نشونی شش تا نشونی!! نمیدونم شاید دارم امتحان میشم یه امتحان سخت.
پ ن 3: این چند روزا فکر می کردم مهمون امام رضا (ع) باشم اما امروز مطمئن شدم مهمون دو تا بزرگوار دیگه بودم این عالیه تو خونه یکی مهمون یکی دیگه باشی تو کارای خدا موندم!؟!
پ ن 4: حالا دیگه وقتش که یه حسابایی هم تسویه بشه! هر چند الان بی خیالم اما به زودی اتفاقات عجیب تری هم خواهد افتاد
پ ن 5: هیچ وقت فکر نمی کردم وقتی با یکی کار میکنم براش نقشه بکشم! اما این چند روز اونقدر برام عجیب بود که حد نداشت