امام خامنه ای: کار ما ادامه مبارزه است.

نکته‌اى که وجود دارد این است که نظام اسلامى با مبارزه به‌وجود آمد، بدون مبارزه این نظام تحقّق‌پذیر نبود؛ همه‌ى آرزوهاى بزرگ در دنیا همین‌جور است. حفظ نظام و پایدارى نظام هم با مبارزه به‌وجود آمد؛ اگر مبارزه‌ى مردم نبود، اگر مبارزه‌ى امام نبود، اگر مبارزه‌ى مسئولان در میدانهاى مختلف نبود، این نظام باقى نمیماند و از بین میرفت. …. این سرنوشت میتوانست براى جمهورى اسلامى پیش بیاید که درى به تخته بخورد و حرکتى به‌وجود بیاید و نظامى اسلامى با شعارهاى رنگین و برّاق به‌وجود بیاید، بعد هم بعد از اندکى بکلّى اوضاع دگرگون بشود و از بین برود. آنچه نگذاشت این اتّفاق بیفتد، مبارزه بود؛ مبارزه‌ى صمیمى و جدّى و خردمندانه؛ این را ما فراموش نکنیم. …. امّا واقعیّت قضیّه این است که اگر خردمندانه نبود، نمیشد، نمیماند، پیش نمیرفت، به نتیجه نمیرسید؛ [پس] خردمندانه بود. حرکت ملّت ایران، حرکت صمیمى بود، صادقانه بود؛ فَلَمّا رَأَى اللهُ صِدقَنا اَنزَلَ بِعَدُوِّنَا الکَبتَ وَ اَنزَلَ عَلَینَا النَّصر؛ …… پس نظام با مبارزه به‌وجود آمد، با مبارزه هم باقى ماند. (1393/3/4)

پ ن1: دیروز دوست داشتم خیلی چیزا بنویسیم اما بعد از آرامشی که بعد از یک ماه تلاش  دیروز عصر و امروز صبح ایجاد شد به این نتیجه رسیدم سکوت بهتره.

پ ن  2: از دیروز حس یه پرنده را دارم که از قفس آزاد شده

پ ن 3: دیروز بعد از ظهر برای اولین بار در طول چهل سال زندگیم تو جلسه خوابیدم (چرت نزدم؛ خوابیدم سنگن ظاهرا دوستان برای بیدار کردنم دچار دردسر شده بودن؛ البته دیشبم فکر کنم چنین وضعیتی تجربه کردم خوابی سنگین و عمیق که ناشی از یه کار سنگین و طاقت فرساست) امیدوارم تمام تلاش ها به زودی محصول بده.

پ ن 4: یه روز یه متن نوشتم که با توصیه یه عزیز مجبور شدم تغییرش بدم. البته جالب بود برام همزمان با نوشتن متن و بلافاصله ویرایشش یکی از دانشجویان ارشد متنا خونده بود بعد از ویرایش نوشته بود که چرا متن به اون خوبیا ویرایش کردم و حس کرده بود من  شبیه حاج کاظم آژانس شیشه ایم. اون روز به صراحت نوشتم نیستم این نسبت برقرار نمیشه اما با اتفاقاتی که این مدت تو زندگیم افتاد و با قضایای غیرقابل باور این روزا (که شاید یه روزی در مورد این روزا نوشتم البته فقط شاید) مطمئنم نسبت برقراره؛ هر چند همینم برا غیرقابل باوره! البته انگیزه من چند برابره!