ببین از کجا میام که هنوز مسافرم

که هنوز نیومده هوایی شدم برم

به چی دل بستم که از همه بیزارم

که به دنیا و غمه دنیا می خندم

کاشکی بازم تو حرم با کفترات بپرم

پیش تو پر بگیرم ازت خبر بگیرم

روسیاهم که هنوز از تو خیلی دورم

مهربونی با من اما انگار کورم

اگه دورم از تو تو به من نزدیکی

دلمو می بینی حتی تو تاریکی

چی میشه یه بار دیگه باز بیام پابوست

که میخوام غرق بشم توی اقیانوست

 

دیدگاه درباره “یا امام رضا (ع)

  1. «پلکی به هم زد آدم و ناگاه دید هست
    وقتی که در حیاط حرم می وزید هست

    بعدا یقین به نور شما کرد دید نیست
    باشک نگاه کرد خودش را و دیدهست

    پس بی خیال زردی پاییز شد و گفت
    تا انبساط سبز شما هست عیدهست

    هر لحظه کهنه میرود و تازه میرسد
    اینجا چقدر آمد و رفت جدید هست

    از سینه چاک های شما کم نمی شود
    در دشت لاله خیز همیشه شهید هست

    با سنگهای فرش حرم حرف می زنم
    اینجا چقدر سنگ صبور سفید هست

    دل را گره به پنجره فولاد می زنم
    اینجا برای هر دل بسته کلید هست

    من از کبوتران حرم هم شنیده ام
    فرصت برای بال اگر میپرید هست»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *