نخست،عشقی ست سبز
و عشق، در قلب ِ سرخ
و قلب، در سینه ی
پرنده ای می تپد
که با دل و عشقِ خویش
همیشه را خرّم است.
پرنده بر ساقه ای ست
و ساقه بر شاخه ای
درخت در بیشه ای
و بیشه در ابر و مِه
و ابر و مِه گوشه ای ز عالَمِ اعظم است.
کنون به دست آورید
مساحت عشق را
که چندها برابرِ عالم است.
غزل برای گل آفتابگردان – دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
در مذهب عاشقان قرار دگر است
وين باده ناب را خمار دگر است
هر علم كه در مدرسه حاصل گردد
كار دگر است و عشق كار دگر است
سلام
چند بار برا پست قبلي نظر گذاشتم نميدونم چرا ارسال نميشه!!!!!
لابد مصلحتي ست
به هر حال درود برتمامي باورهاي عميق چرا كه باورهاي عميق معجزه ميكنند