فاصله بین دنیای ادما مثل فاصله بین محیط مجازی با حقیقی خیلی زیاده!!!
14 thoughts on “فاصله!”
سلام
اما نه!!!!!!!!!!
فاصله بين دنياي بعضي از آدما به طرز شگفت انگيزي ناچيزه و حتي دنياشون با هم فاصله اي نداره
نزديكي دنياي اين جور آدما متحير كننده اس !!!!
استاد!
این جملات قصار رو از کجا میارید انقدرم مطلق مینویسید؟؟؟
استاد!
این رو که یادتون هست؟ من ننوشتما خودتون نوشتید! فکر کنم مثال نقض جمله فعلی شما باشه دقیقاً قسمت توی قلاب:
«…جنس بعضی از دانشجوها از این دست بوده [با این که شاید کمتر با من بودن اما بیشتر به من نزدیکند] دوست دارم ادمایی رشد کنن که توان واقعی دارن از نردبون کسی بالا نرفتن قد کشیدن و رشیدن…»
خب این یعنی فاصله دنیای آدما با هم اون قدرام دور نیست
گاهی میزنید تو فاز بعضی جملات ظاهراً روان شناسی-فلسفی اما وقتی لایه روی اون رو برمیداریم می بینیم چیزی توش نیست!! چرا؟؟؟
ببخشید من واقعاً به خاطر این دیدگاه معذرت میخوام دانشجوی اسمی یا حقیقی نباید اینطوری برا استادش اونم یکی مثل شما نظر بذاره ببخشید….
خوب دانشجو اسمی یا حقیقی
اولا
اگر نباید بنویسید چرا نوشتید!
ثانیا
به قول شاعر:
یکی پرسید از آن گمگشته فرزند که ای روشن روان پیر خردمند
چرا در چاه کنعانش ندیدی ز مصرش بوی پیراهن شنیدی
بگفت احوال ما برق جهان است دمی پیدا و دیگر دم نهان است
خلاصه ما هم احوالاتی داریم شما فرض بذارید بر اساس برداشت سطحی یا عمیق خودتون گاهی هم متناقض!!
ثالثا
این که ادما با هم فاصله دارن یعنی همه ادما یا بعضی ادما قیدی نیست که مطلق باشه یا غیر مطلق. البته این نظر منه شاید خواننده قید خودش به تن نوشته ما بپوشونه!!!
رابعا
بلاخره شاید هر نوشته ای تو این فضا مشتری و غرض خاص خودشم داشته باشه حالا شما چرا به خودتون میگیرید!!!!
خامسا
حالا این نوشته مطلق من چه ربطی به اون شاهد داره و شما دوست داشتید اینا زیر سئوال ببرید یا اونا. کدام یک؟!!!!!
سادسا
من هر چه فکر کردم این جمله که ادما با هم فاصله دارن چه ربطی به اون نوشته قبلی داره نفهمیدم. البته شاید دلیلش اینکه من هدفم در نوشتن هر دو جمله مشخص بوده اما شما برداشت خودتونا به تن نوشته من پوشوندید!!!!!!
سابعا
اینگونه مینماید (عاشق این عبارت افلاطونم از دهان مبارک سقراط بیان شده) وقتی یکی بنویسه ادما فاصله دارن فاصله هویتی هستش حداقل از قضیه مجازی و حقیقی که بعدش اومده مشخصه. هر چند میشه بحث عاطفی و شناختی را مد نظر قرار داد اما تو قضیه دانشجو بحث ظرفیت واقعی ادماست نه هویت!!!!!!!
ثامنا
می شد دلایل دیگه هم بر شمرد ولی من اعداد عربی تا همین ثامن بلد بودم!!!!!!!!
چرا نوشتم؟
یکی این که فردا امتحان دارم ساعت 8 صبح حس خوندن نداشتم
دو دیگر این که: دیدم سایتتتون بی سر و صداست وظیفه دیدم یه چیزی بگم
سه دیگر هم: کار نداشتم جز این کار!!!!!!!!!!!!!!!
و چهارم آن نیز: خب بده مسئله برام پیش اومد پرسیدم حل کردم
و پنجمین از دلایل هم: قانع شدیم به کمسیون ارجاع نشود
چندين و چند بار متن صحبت هاي جناب مخاطب را مرور كردم هيچ نفهميدم !!!
استاد شما واقعا توانمنديد كه تونستيد اين متن طولاني را در جواب بنويسيد!!!!!!!!!!
سلام استاد
يه سوال پيش مياد
اينكه چرا بعضي آدما با اينكه به نظر مياد چندان ارتباطي با ما ندارند اينقدر بهمون نزديكند و ما به مراتب باهاشون راحت تر و خوشحال تريم تا اونايي كه در سلسله مراتب روابط كاملا برا آدم تعريف شده اند و داراي جايگاه بلاشك اند……….اينكه چه چيزي تعيين كننده ميزان فاصله ميان دنياي آدمهاست خيلي مهمه كاش به اين موضوع ظريف تر مي پرداختيد چون مطمئنم حرفهاي شما در اين زمينه شنيدني است
اِ طرفُ لو دادم!
من که توانمندترم چون تناقضاتی که شما تعلیم تربییتا عمراً تو حرفا خودتون پیدا کنین رو پیدا میکنم!!!
وای حالا چرا 115؟؟؟!!!
اما با فلسفه چینی هم قانع نمیشم چیزی که قانعم کرد که تناقضی نیست:
یکی پرسید از آن گمگشته فرزند که ای روشن روان پیر خردمند
چرا در چاه کنعانش ندیدی ز مصرش بوی پیراهن شنیدی
بگفت احوال ما برق جهان است دمی پیدا و دیگر دم نهان است
بود که بهش اصلاً توجه نداشتم و همینطوری که فاصله ماهویه و… .
استاد منظورمو گرفتن منم جوابمو گرفتم
تازه من چیزی رو به خودم نگرفتم میخواستمم این جمله رو زیر سؤال ببرم اینگونه مینماید (استاد عاشق این عبارت افلاطونند از دهان مبارک سقراط بیان شده) که نشد.
شب و روز حضرات عالی متعالی
سلام بر استاد گرامی وبسیار محترم وارزشمند
با کسب اجازه از شما و درتکمیل صحبتهای شما فقط یک جمله به شخصی که با عنوان مخاطب هستن میگم و اونم این که
من مسوول چیزی که می گویم هستم،
نه چیزی که شما می فهمی!!!!
“به وبسایت [شخصی] دکتر استاد خوش اومدم!!!”
سلام استاد و سلام بقیه دوستان
فقط خواستم بگم ایکاش……!!!!
استاد من با شما مشکلی یا دشمنی ای چیزی دارم که خودم خبر ندارم؟؟؟؟
خب باشه اگه اینجا مخاطبایی داره که آداب صحبت یا درک لحن کلام رو ندارن اگه و فکر میکنن هر کی غیر خودشون، هر کی که همه احترامش به استادش رو تو قالب الفاظ نشون نمیده؛ مخاطبانی که نمیتونن بفهمن مخاطب سؤال کی بود و… خب مشکلی نیست ما به نفع اکثریت میریم کنار با این اطمینان که استاد هر چی لازم بوده گفتن و حرف بقیه حرف ایشون نیست.
خوش باشید یاعلی
سلام
جناب مخاطب اگه دعواهاتون رو به منه حقيقتا منظور بد نداشتم و اون برداشت هايي كه شما در مورد علوم تربيتي ها داشتيد !!
بعد هم يعني علوم تربيتي ها تناقض گو اند ؟؟؟!! (ممنون از نظر لطفتون )
ناراحت نباش مهم اينه كه شما و استاد منظور همديگه را فهميديد اينكه كلا من از صحبت هاي شما چيزي نفهميدم خب شايد چندان مربوط نبود نبايد دخالت ميكردم اما چون شما بوديد گفتيم يه كم سر به سرتون بذارم وگرنه كس ديگه اي بود كه مطلقا نظري نميذاشتم
قصه اينكه چرا 115 هم مفصله ….بگذريم
نه رو به شما و رو به استاد هر چی بود شوخی بود البته اولش یه مسئله بود پرسیدم
شما به خود نگیرید آخریه رو.
موفق باشید
سلام
استاد من از شما يه گله ي خيلي كوچولو دارم ( البته با احترام كامل)
سلام
اما نه!!!!!!!!!!
فاصله بين دنياي بعضي از آدما به طرز شگفت انگيزي ناچيزه و حتي دنياشون با هم فاصله اي نداره
نزديكي دنياي اين جور آدما متحير كننده اس !!!!
واقعااااااااااااااااااااااااااااااا!!!!!!!!!!!!!!!!!
استاد!
این جملات قصار رو از کجا میارید انقدرم مطلق مینویسید؟؟؟
استاد!
این رو که یادتون هست؟ من ننوشتما خودتون نوشتید! فکر کنم مثال نقض جمله فعلی شما باشه دقیقاً قسمت توی قلاب:
«…جنس بعضی از دانشجوها از این دست بوده [با این که شاید کمتر با من بودن اما بیشتر به من نزدیکند] دوست دارم ادمایی رشد کنن که توان واقعی دارن از نردبون کسی بالا نرفتن قد کشیدن و رشیدن…»
خب این یعنی فاصله دنیای آدما با هم اون قدرام دور نیست
گاهی میزنید تو فاز بعضی جملات ظاهراً روان شناسی-فلسفی اما وقتی لایه روی اون رو برمیداریم می بینیم چیزی توش نیست!! چرا؟؟؟
ببخشید من واقعاً به خاطر این دیدگاه معذرت میخوام دانشجوی اسمی یا حقیقی نباید اینطوری برا استادش اونم یکی مثل شما نظر بذاره ببخشید….
خوب دانشجو اسمی یا حقیقی
اولا
اگر نباید بنویسید چرا نوشتید!
ثانیا
به قول شاعر:
یکی پرسید از آن گمگشته فرزند که ای روشن روان پیر خردمند
چرا در چاه کنعانش ندیدی ز مصرش بوی پیراهن شنیدی
بگفت احوال ما برق جهان است دمی پیدا و دیگر دم نهان است
خلاصه ما هم احوالاتی داریم شما فرض بذارید بر اساس برداشت سطحی یا عمیق خودتون گاهی هم متناقض!!
ثالثا
این که ادما با هم فاصله دارن یعنی همه ادما یا بعضی ادما قیدی نیست که مطلق باشه یا غیر مطلق. البته این نظر منه شاید خواننده قید خودش به تن نوشته ما بپوشونه!!!
رابعا
بلاخره شاید هر نوشته ای تو این فضا مشتری و غرض خاص خودشم داشته باشه حالا شما چرا به خودتون میگیرید!!!!
خامسا
حالا این نوشته مطلق من چه ربطی به اون شاهد داره و شما دوست داشتید اینا زیر سئوال ببرید یا اونا. کدام یک؟!!!!!
سادسا
من هر چه فکر کردم این جمله که ادما با هم فاصله دارن چه ربطی به اون نوشته قبلی داره نفهمیدم. البته شاید دلیلش اینکه من هدفم در نوشتن هر دو جمله مشخص بوده اما شما برداشت خودتونا به تن نوشته من پوشوندید!!!!!!
سابعا
اینگونه مینماید (عاشق این عبارت افلاطونم از دهان مبارک سقراط بیان شده) وقتی یکی بنویسه ادما فاصله دارن فاصله هویتی هستش حداقل از قضیه مجازی و حقیقی که بعدش اومده مشخصه. هر چند میشه بحث عاطفی و شناختی را مد نظر قرار داد اما تو قضیه دانشجو بحث ظرفیت واقعی ادماست نه هویت!!!!!!!
ثامنا
می شد دلایل دیگه هم بر شمرد ولی من اعداد عربی تا همین ثامن بلد بودم!!!!!!!!
چرا نوشتم؟
یکی این که فردا امتحان دارم ساعت 8 صبح حس خوندن نداشتم
دو دیگر این که: دیدم سایتتتون بی سر و صداست وظیفه دیدم یه چیزی بگم
سه دیگر هم: کار نداشتم جز این کار!!!!!!!!!!!!!!!
و چهارم آن نیز: خب بده مسئله برام پیش اومد پرسیدم حل کردم
و پنجمین از دلایل هم: قانع شدیم به کمسیون ارجاع نشود
چندين و چند بار متن صحبت هاي جناب مخاطب را مرور كردم هيچ نفهميدم !!!
استاد شما واقعا توانمنديد كه تونستيد اين متن طولاني را در جواب بنويسيد!!!!!!!!!!
سلام استاد
يه سوال پيش مياد
اينكه چرا بعضي آدما با اينكه به نظر مياد چندان ارتباطي با ما ندارند اينقدر بهمون نزديكند و ما به مراتب باهاشون راحت تر و خوشحال تريم تا اونايي كه در سلسله مراتب روابط كاملا برا آدم تعريف شده اند و داراي جايگاه بلاشك اند……….اينكه چه چيزي تعيين كننده ميزان فاصله ميان دنياي آدمهاست خيلي مهمه كاش به اين موضوع ظريف تر مي پرداختيد چون مطمئنم حرفهاي شما در اين زمينه شنيدني است
واقعااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اِ طرفُ لو دادم!
من که توانمندترم چون تناقضاتی که شما تعلیم تربییتا عمراً تو حرفا خودتون پیدا کنین رو پیدا میکنم!!!
وای حالا چرا 115؟؟؟!!!
اما با فلسفه چینی هم قانع نمیشم چیزی که قانعم کرد که تناقضی نیست:
یکی پرسید از آن گمگشته فرزند که ای روشن روان پیر خردمند
چرا در چاه کنعانش ندیدی ز مصرش بوی پیراهن شنیدی
بگفت احوال ما برق جهان است دمی پیدا و دیگر دم نهان است
بود که بهش اصلاً توجه نداشتم و همینطوری که فاصله ماهویه و… .
استاد منظورمو گرفتن منم جوابمو گرفتم
تازه من چیزی رو به خودم نگرفتم میخواستمم این جمله رو زیر سؤال ببرم اینگونه مینماید (استاد عاشق این عبارت افلاطونند از دهان مبارک سقراط بیان شده) که نشد.
شب و روز حضرات عالی متعالی
سلام بر استاد گرامی وبسیار محترم وارزشمند
با کسب اجازه از شما و درتکمیل صحبتهای شما فقط یک جمله به شخصی که با عنوان مخاطب هستن میگم و اونم این که
من مسوول چیزی که می گویم هستم،
نه چیزی که شما می فهمی!!!!
“به وبسایت [شخصی] دکتر استاد خوش اومدم!!!”
سلام استاد و سلام بقیه دوستان
فقط خواستم بگم ایکاش……!!!!
استاد من با شما مشکلی یا دشمنی ای چیزی دارم که خودم خبر ندارم؟؟؟؟
خب باشه اگه اینجا مخاطبایی داره که آداب صحبت یا درک لحن کلام رو ندارن اگه و فکر میکنن هر کی غیر خودشون، هر کی که همه احترامش به استادش رو تو قالب الفاظ نشون نمیده؛ مخاطبانی که نمیتونن بفهمن مخاطب سؤال کی بود و… خب مشکلی نیست ما به نفع اکثریت میریم کنار با این اطمینان که استاد هر چی لازم بوده گفتن و حرف بقیه حرف ایشون نیست.
خوش باشید یاعلی
سلام
جناب مخاطب اگه دعواهاتون رو به منه حقيقتا منظور بد نداشتم و اون برداشت هايي كه شما در مورد علوم تربيتي ها داشتيد !!
بعد هم يعني علوم تربيتي ها تناقض گو اند ؟؟؟!! (ممنون از نظر لطفتون )
ناراحت نباش مهم اينه كه شما و استاد منظور همديگه را فهميديد اينكه كلا من از صحبت هاي شما چيزي نفهميدم خب شايد چندان مربوط نبود نبايد دخالت ميكردم اما چون شما بوديد گفتيم يه كم سر به سرتون بذارم وگرنه كس ديگه اي بود كه مطلقا نظري نميذاشتم
قصه اينكه چرا 115 هم مفصله ….بگذريم
نه رو به شما و رو به استاد هر چی بود شوخی بود البته اولش یه مسئله بود پرسیدم
شما به خود نگیرید آخریه رو.
موفق باشید
سلام
استاد من از شما يه گله ي خيلي كوچولو دارم ( البته با احترام كامل)