و تو را نيز عاشورايي است و كربلايي كه تشنه خون توست و انتظار ميكشد تا …. خود را به قافله 61 هجري برساني و در ركاب امام عشق به شهادت رسي. قافله عشق در سفر تازه است و اين تفسيري است بر آنچه فرمودهاند: كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا (شهيد سيد مرتضي آويني)
ما چه درسهايي از محرم يا شايد بهتر باشد بگوييم از امام حسين (ع) آموختيم و چه درسهايي بايد مياموختيم كه متاسفانه با گذر زمان نيز نياموختيم. به زعم من آزادي و آزادگي كه امام حسين (ع) نه تنها بر شيعيان خود بلكه بر بشريت درسي ناتمام و هر روز و هر جا ميتوانيم به آن بينديشيم و از آن درس بگيريم اما ما چقدر ازادي و ازادگي را آموختهايم؟ چقدر به آزادي و آزادگي اعتقاد داريم و چقدر رفتار و اعمال ما فارغ و از بندگي و بردگيهاي دروني ما و قبيله ما و جامعه ماست. آزادي و آزادگي درسي است كه هر روز و شايد هر لحظه ميتوان آن را دوباره خواند و در هر خواندن نكتهاي جديد پيش چشممان قرار ميگيرد اما چه سود كه هر سال محرم ميايد و ميرود و ما بدون آنكه بياموزيم از كنار آن ميگذريم آنگونه گذري كه شايد براي فردا ما حسرت و افسوس و شرمندگي را رقم زند.