حيات اجتماعي و فرهنگي در هر دورهي تاريخي ويژگيهاي مختلفي دارد كه بيشتر تابع نظامهاي تربيتي و حكومتي است كه در هر دوره دگرگونيهاي فرهنگي و اجتماعي خاص خود را به وجود آوردهاند. به طور كلي هر جامعهاي با توجه به شرايط اجتماعي، اقتصادي، طبيعي و فرهنگي خود ويژگيهاي خاصي را به خود اختصاص ميدهد كه شرايط خاصي براي آموزش و پرورش به وجود ميآورد و نهايتاً از آموزش و پرورش تاثير ميپذيرد. در دنياي قديم با توجه به طبقاتي بودن جوامع عامهي مردم از آموزش بيبهره بودهاند و تنها طبقات بالاي جامعه بودند كه از آموزش و پرورش رسمي بهره ميبردند. عامهي مردم در خانواده با مسايل مورد نياز خود آشنا ميشدند و وظيفه آموزش برعهده خانوادهها بود كه به طور وراثتي منتقل ميشد. آموزش و پرورش رسمي در جوامع باستان تحت تاثير اديان مورد قبول هر جامعه قرار داشت و آموزش توسط روحانيون دين به طور رسمي صورت ميگرفت و عمدتاً عقايد و اهداف ديني به فراگيران منتقل ميشد و مكانهاي ديني فضاي آموزشي بودند كه در رواج دانش ديني تاثيرات مهمي داشتند.